دو سال از رفتن قصهگوي بچهها گذشت
18 تير ماه 90؛ دو سال از رفتن قصهگوي «قصههاي خوب براي بچههاي خوب» گذشت.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، آذريزدي را پرتيراژترين نويسندهي تاريخ ادبيات كودك و نوجوان ايران ميدانند؛ از او در مجموع بيش از 20 عنوان كتاب براي بچهها نوشته شده است.
بزرگترين لذت زندگي آذريزدي، كتاب خواندن بود و ميگفت، هراسم از اين است كه عمرم به پايان برسد و حسرت كتابهاي نخوانده را با خود به همراه داشته باشم.
قصهگوي بچههاي هيچگاه مدرسه نرفت و در 54سالگي وقتي براي اولينبار يك كلاس درس ديد، نتوانست جلو گريهاش را بگيرد. مهدي آذريزدي الفبا را از پدر ياد ميگيرد كه موافق رفتن او به مدرسه نبود، پاي منبرهاي مذهبي بزرگ ميشود و خسته از قصههاي تكراري، وقتي بعد از بافندگي، در كتابفروشي مشغول به كار ميشود، ميبيند كه دنيا از خرمشاه هم بزرگتر است و چند سال بعد، زمان تصحيح «كليله و دمنه»، متوجه جاي خالي اين «قصههاي خوب» ميشود.
پس از اين كه آذريزي، كار بازنويسياش با استقبال مواجه ميشود. دكتر پرويز ناتل خانلري به مدير انتشارات اميركبير ميگويد: «كار خوبي است، بگوييد ادامه دهد»، و مهدي آذريزدي بعدها فكر ميكرد كارش خوب بوده است. ميگفت، اخلاص داشته؛ نه شهرت ميخواسته و نه پول؛ فقط نوشتن براي بچههايي كه كتاب نداشتند، برايش مهم بوده است و بركت كار را به خاطر اخلاصش ميدانست. شعر «قند و عسل» او هم آن سالها جاي خود را باز ميكند و محمدعلي جمالزاده در سال 46، نامهي بلندي را در تأييد اين مجموعه از ژنو مينويسد.
مهدي آذريزدي كه عمرش را براي كتاب گذاشت و كتابهايش را براي بچهها،به اين موضوع اشاره ميكرد كه دوستان غايب زيادي در سراسر ايران دارد كه گاهي يك تلفنشان قند توي دلش آب ميكند.
اين نويسندهي پيشكسوت كودكان و نوجوان كتابهايش را به كتابخانه اهدا كرده بود؛ اما علاقهاش به كتاب به گونهاي بود كه مثلا اگر 500هزار تومان بن كتاب ميگرفت، 506هزار تومان كتاب ميخريد؛ كتابهايي را كه لازم داشت؛ مثل فرهنگ لغت.
نام آذريزدي هميشه همراه است با «قصههاي خوب براي بچههاي خوب»... ميخواسته براي بچههايي كه مثل خودش كتاب نداشتند، كاري بكند، كه اين قصهها را مينويسد. اولين جلد مجموعه را سال 1335 منتشر ميكند كه با گذشت سالها همچنان مورد توجه است.
مهدي آذريزدي كه هرگز ازدواج نكرد، خاطرهاي را بازگو ميكرد از سخنراني در يك دبيرستان دخترانه. آنجا به پرسشي دربارهي ازدواج نكردنش دو پاسخ داده؛ يكي شوخي و ديگري جدي. شوخي اينكه: من با زن ديوانه نميتوانم زندگي كنم؛ چرا كه زن اگر عاقل باشد، زن من نميشود! و جواب جدي اينكه: پيش نيامده؛ با استناد به اين گفتهي آناتول فرانس كه پيشامدهاي حسابنشدهي زندگي، خدايان روي زميناند.
آذريزدي تكيهگاه سالهاي پاياني زندگياش را از سالهاي 1327، 1328 داشت. زماني در يك عكاسي كار ميكرده و يك پسربچهي هفت، هشتسالهي بيسواد براي كار آنجا ميرود. وقتي بهخاطر سواد نداشتن، نااميد از گرفتن كار روي پلهها گريه ميكرده، آذريزدي با پيشنهاد همكارش، او را پسر خود ميداند. «بهش گفتم پسر من و حالا بچههايش به من ميگويند پدربزرگ».
مهدي آذريزدي آخرينبار به كرج آمده بود تا نوشتن را سر بگيرد و دو كارش را كامل كند و به چاپ بسپرد كه راهي بيمارستان شد و اجل مهلت نداد...
مهدي آذريزدي، به گفتهي خودش، متولد آخرين روزهاي سال 1300 در خرمشاه يزد بود، كه 18 تيرماه سال 88 در سن 88سالگي در بيمارستان آتيهي تهران درگذشت و 21 تيرماه پس از تشييع از مسجد حظيره، در حسينيهي خرمشاه يزد در نزديكي محل زندگياش به خاك سپرده شد.
آثاري از جمله «قصههاي خوب براي بچههاي خوب»، «قصههاي تازه از كتابهاي كهن»، «گربهي ناقلا»، «گربهي تنبل»، «مثنوي» (براي بچهها)، «مجموعهي قصههاي ساده» و تصحيح «مثنوي» مولوي (براي بزرگسالان) از او به يادگار ماندهاند.
_________
آخرين خبرهاي از بعد از فوت مهدي آذريزدي :
* جايزه كتاب سال«مهدي آذريزدي» تير1390 برگزار ميشود
*اعلام آمادگي بنياد مهدي آذريزدي براي ساخت مقبرهي اين نويسنده
*اساسنامهي بنياد مهدي آذريزدي بازبيني نهايي ميشود
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات