در نشست نقد رمان «پرسه در خاك غريبه»ي احمد دهقان گفته شد: اگر يك جريان درست ادبي داشتيم، نويسندهي اين كتاب بايد محاكمه ميشد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين جلسه كه روز گذشته (يكشنبه، پنجم تيرماه) بدون حضور نويسنده در ساختمان ستاد مركزي راهيان نور بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس برپا شد، عباس جعفري مقدم با اشاره به اينكه از روز قبل نشست، شروع به خواندن كتاب «پرسه در خاك غريبه» كرده است، اظهار كرد: در غفلت اهالي فرهنگي و دفاع مقدس، به جاي اينكه مكتب دفاع مقدس را تبيين كنيم، به ادبيات ضد دفاع مقدس رسيدهايم.
او با بيان اينكه كساني كه به ادبيات ضد دفاع مقدس رسيدهاند، دچار تئوريهاي غربي هستند، گفت: اگر كسي جنگ هشتساله را درك كرده باشد و منصف باشد و بخشي از متن دفاع مقدس باشد، بهتر ميتواند داستان دفاع مقدس بنويسد؛ اما ممكن است كسي در جبهه هم بوده باشد؛ ولي در طول زمان تغيير كند؛ پس ما نميتوانيم قبول كنيم هر كسي كه جبهه بوده، هرچه مينويسد، عين واقعيات جنگ باشد.
نويسندهي كتاب «ويزاي بهشت» گفت: شخصيت خود احمد دهقان را دوستداشتني ميدانم؛ اما به كتابهايش نقد دارم. دهقان ميگويد فقط هر كسي كه جبهه بوده، حق دارد در رابطه با جنگ بنويسد و كسي حق ندارد نوشته او را نقد كند. اما من ميگويم هر كسي ميتواند از دفاع مقدس بنويسد.
جعفري مقدم در ادامه عنوان كرد: يكي از آرزوهاي بزرگ من اين بود كه احمد دهقان در اين جلسه حضور داشت تا در رابطه با آثارش صحبت شود.
در ادامه، احمد شاكري با بيان اين پرسش كه آيا تجربه نويسنده در ارزيابي اثرش ميتواند مؤثر باشد يا خير، گفت: آيا هر كسي كه در جنگ شركت كرده، ميتواند از آن بنويسد؟ گاهي كسي كه در جنگ شركت كرده، تنها امور عيني را درك و لمس كرده است. پس وقتي ميگوييم شركت كردن در جنگ، هم ادراك حسي و هم ادراك معقول را دربر ميگيرد.
او ادامه داد: اشكالاتي كه در جمله احمد دهقان در رابطه با نويسندگان جنگ است، اين است كه بودن و تجربه يك نويسنده از جنگ مبني بر شناخت او از جنگ نيست؛ چرا كه بعثيهايي كه در مقابل رزمندههاي ما بودند، نيز رزمندهها را ميديدند و اگر بپذيريم تنها افرادي ميتوانند از جبهه بنويسند كه در آن حضور داشتهاند، ادبيات دفاع مقدس به شدت انحصاري ميشود.
شاكري با اشاره به داستانهاي احمد دهقان، اظهار كرد: برخي روايتهاي احمد دهقان در كتابش، روايتهايي نيست كه در واقع اتفاق نيفتاده باشد؛ اما نكتهاي كه دهقان در مصاحبه با خبرگزاريها گفته، اين است كه كتابهايش آيينه تمامنماي جنگ است؛ در حاليكه آنچه نويسنده ميگويد، بايد تمام حقيقت دفاع مقدس باشد؛ چرا كه ترديدي نيست كه جهت جنگ مقدس بوده است و كساني كه فقط صحنههاي سربازي را ديدهاند، حقيقت بالجمله جنگ را درك نكردهاند.
اين نويسنده و منتقد با اشاره به واقعهي صحراي كربلا، اظهار كرد: در صحراي كربلا دو ديگاه متفاوت وجود داشت؛ صحراي كربلا صحنه خونيني بود كه اگر با نگاه انساني بخواهيم به آن بنگريم، كشت و كشتارهاي بسياري در آن اتفاق افتاده؛ اما كسي مانند حضرت زينب (س) ميگويد كه در آن صحنه چيزي جز زيبايي نديده است و سپاه دشمن نيز ميگويند كه اگر خدا بخواهد كسي را عزيز كند و كسي را ذليل، ميتواند و به شهادت سپاهيان امام حسين (ع) اشاره دارند.
شاكري با بيان سخني از كامران محمدي مبني بر اينكه آثار دهقان بين ادبيات ضد جنگ و دفاع مقدس است، اظهار كرد: آثار دهقان از طرفي ميگويد كه ما دفاع كردهايم و از طرفي بر اين اعتقاد است كه دفاع، مقدس نيست؛ چرا كه تقدس در جنگ وجود ندارد. برخيها معتقد نيستند كه جنگ ما سياه بوده است و كساني نيز به ماهيت جنگ اعتراض دارند؛ مانند كانون نويسندگان كه در نامهاي گفتند ايران هجمه اول را شروع كرد و از صدور انقلاب سخن گفت و صدام كه آدمي مشكلدار بود، به اين دليل به ايران حمله كرد و برخي نيز معتقدند كه ميخواستيم دفاع كنيم؛ اما ظرفيتهاي داستان جنگ است كه باعث ميشود سياهانگاري شود. بايد ببينيم كه داستان «پرسه در خاك غريبه» به دليل شناخت متفاوت از جنگ است يا به دليل كاركرد ادبيات اومانيستي در داستانهاي احمد دهقان.
جعفري مقدم نيز با اشاره به اينكه جدا بودن فرم از محتوا دروغ بزرگي است كه در هنر و ادبيات معاصر گفتهاند، اظهار كرد: هر عقل سليمي اين را باور دارد كه ادبيات و داستان به عنوان يك محصول عقلاني بشر نميتواند بدون منظور و محتوا مطرح شود و كساني كه ميگويند فرم از محتوا جداست و بايد به ساختار و فرم داستان پرداخت، به دليل اين است كه آثارشان محتوا ندارد و ميخواهند اين مشكل داستانشان ديده نشود.
او با انتقاد از اينكه مسؤولين به مكتبهاي جديد غربي بهاي جدي دادهاند، اظهار كرد: ما به خاطر اينكه پزمان نشكند، دائم از مكاتب جديد غربي استفاده ميكنيم. همچنين مديران ما به نامهاي مشهور توجه زيادي ميكنند؛ در حالي كه ثابت شده خيلي از هنرمندان ما قد فكريشان از مردم كوتاهتر است و اسمهايي كه مسؤولان دلشان را به آنها خوش كردهاند، گاهي از مردم كمتر ميفهمند.
وي همچنين در رابطه با فضاي نقد آثار دفاع مقدس، گفت: وقتي ميخواهيم اثري را نقد كنيم، صاحب اثر فورا ميگويد كه من جنگ بودهام و فلاني نبوده است يا دارد از جنگ نان ميخورد و اگر نقد نكند، چه كار كند، و به هر حال در برابر كسي كه اثري را نقد ميكند، درشت برخورد ميكنند و مدعي هم هستند و اگر كسي واقعيتهاي دفاع مقدس را بنويسد، ميگويند شعارزده شده است.
اين نويسنده دفاع مقدس با بيان اينكه جرياني ادبي وجود دارد كه دروغ بزرگي به نام واقعيتگرايي گفته است، گفت: اين گروه ميگويند كه شما آرمانگرايانه مينويسيد؛ ولي ما واقعگرايانه مينويسيم؛ در صورتي كه نوشتههاي آنها از واقعيت نيست و به طور مطلق دچار اشكال و اشتباه است و فقط وجهي از جنگ را ميبينند و در دام ادبيات ضد دفاع مقدس افتادهاند.
جعفري مقدم افزود: برخي افراد كه در جنگ بودهاند و از دفاع مقدس مينويسند، شبهاتي دارند و به لحاط شخصيتي منفينگرند. من قبل از 14سالگي تا زمان پذيرفته شدن قطعنامه در جبهه بودم و معتقدم برخي نويسندگان ما سؤالاتي در ذهنشان بود كه زمينه چرخش را به وجود آورد.
او با طرح اين سؤال كه چرا ادبيات ضد جنگ اتفاق ميافتد، گفت: در ادبيات آمريكا به دليل اينكه جنگي وجود دارد كه خود مردم آمريكا با آن مخالفاند و بحث كاملا بحث استكباري است، ادبيات ضدجنگ اتفاق ميافتد و ما نبايد در دام اين تئوريها بيفتيم و نسخهاي را كه نسخه ما نيست، بگيريم. اگر كسي به لحاظ تئوري درگير شده باشد، ديگر با ابزار هنري كه دارد، نميتواند كار هنري كند و ظرف ادبيات داستاني اگر رويكردش رويكرد غلطي شود، ديگر ادبيات دفاع مقدس در آن گنجانده نخواهد شد.
او با اشاره به بخشي از داستان احمد دهقان گفت: در جايي از داستان ميبينيم كه احمد دهقان بسيجيان را كهنهسربازان جنگ مينامد؛ در حالي كه اين اصطلاح براي سربازان آمريكايي است؛ چرا كه افرادي كه در دفاع مقدس ما جنگيدند، به صورت داوطلب رفته بودند و اكثر آنها شغلي داشتند و اينگونه نبود كه پس از پايان جنگ، بيكار باشند.
عباس جعفري مقدم با اشاره به اينكه در كل كتاب «پرسه در خاك غريبه»، نويسنده به جزييترين مسائل پرداخته است، اظهار كرد: به محض اينكه فرد وارد جبهه ميشود، بلافاصله فضاي جدي معنوي او را دربر ميگيرد كه ما اين فضا را در داستان دهقان نميبينيم و مگر ميشود رزمنده بسيجي را در داستان بياوريم، بدون توسلهايش به خدا و دعايش و بدون امام خميني (ره) و شهادتطلبيها.
او افزود: از اول داستان «پرسه در خاك غريبه» ميبينيم كه نويسنده نگاه مؤدبانه و خوبي ندارد و وقتي درباره دفاع مقدس سخن ميگويد، حتا در قسمتهايي از داستان، ياوهگويي نيز به كار گرفته ميشود و كلمات سخفيفي استفاده ميكند. آن چيزي كه واقعيتهاي دفاع مقدس بوده است، در اين داستان اصلا وجود ندارد.
وي گفت: از نظر من، قاطر در اين داستان كاملا نماد است و خيلي جاها رزمندهها قاطر را برادر صدا ميكنند و حتا در جايي از داستان، يكي از شخصيتها به رزمندهها ميگويد كه قاطر شعورش از شما بيشتر است و اگر ما يك جريان درست ادبي در كشور داشتيم، نويسنده كتاب بايد محاكمه ميشد.
او با اشاره به اينكه سه شخصيت عبدالله، بهرام و پيرمرد در اين داستان نماينده فكري نويسنده هستند، گفت: نويسنده خيلي از حرفهاي خودش را از زبان پيرمرد ميگويد و مرد پير به شكل پيامبر در داستان آمده است و لزوما جوابهايي كه به شخصيتهاي داستان ميدهد، جواب به سؤالهايي نيست كه مطرح ميشود و فضاي معنويت رؤيايي به جاي معنويت واقعي كه در جبههها وجود داشت، در اين داستان وجود دارد.
جعفري مقدم با اشاره به شخصيت فرمانده در داستان «پرسه در خاك غريبه» گفت: فرمانده در داستان كسي است كه چالهاي در پشت جبهه كنده و همه را ترغيب ميكند كه به جنگ دشمن بروند؛ در حاليكه خودش در چالهاش پنهان ميشود و اين در صورتي است كه هيچكدام از فرماندهان ما در جنگ اينگونه نبودهاند و حتا فرماندهانمان را دشمن نيز ميشناخت.
او همچنين با اشاره به شخصيت زكريا گفت: زكريا طلبهاي است كه به نظر ميآيد روحانيت در او خلاصه شده است و او هم سؤال دارد و دائما در داستان سؤالاتش را از پيرمرد ميپرسد.
وي سپس با انتقاد از اينكه نويسنده ابا داشته است اسم شهيد را بياورد، گفت: هرچقدر هم كه نويسنده بخواهد پز مدرنيته و ضد جنگ را بگيرد، يك جاهايي از دستش خارج ميشود؛ چرا كه در جنگ حضور داشته و جاهايي از داستان، اسم شهيد آورده است كه خودش را از دفاع مقدس قطع نكند.
او افزود: نويسنده به خوبي جزييپردازي ميكند؛ اما به نماز كه ميرسد، به صورتي كلي از آن رد ميشود و ديگر جزييپردازي نميكند و سؤال من اين است كه نويسندهاي كه به اين خوبي قاطر را با شكوه توصيف ميكند، مگر ميتواند نماز را توصيف نكند؟
احمد شاكري نيز در ادامه با بيان اينكه ماهيت امري مانند دفاع مقدس دو جنبه ملكي و ملكوتي را داراست، گفت: اگر خونريزيها و كشت و كشتارها درنظر گرفته شود و ملكوتيت آن از بين برود، چيزي از دفاع مقدس باقي نميماند.
وي گفت: ما نه تنها نبايد به دنبال گونه خاصي از ادبيات جنگ باشيم؛ بلكه نبايد اين ادعا را نيز داشته باشيم كه ادبيات جنگ ما چيزي بيشتر از ادبيات جنگ جهان دارد؛ چرا كه ادبيات جنگ ما با ادبيات جنگ جهان متفاوت است و ما دفاع مقدس داشتيم.
او با اشاره به اينكه ادبيات نوين حرفش اين است كه وظيفه ادبيات، بيان واقعيات است؛ نه حقايق، گفت: اگر به آثار دهقان و عموم نويسندگان سياه جنگ دقت كنيد، ميبينيد كه نوع ادراك اين نويسندگان منطق ماورايي و قدسي ندارد و باعث ميشود ملاك ادراك آنها انساني باشد و اگر وجود اعتقادي كنار برود، ميبينيم شخصيتهاي داستانهاي دهقان علايق انساني دارند و نتيجهاش ادبيات سياه جنگ ميشود.
اين نويسنده با تأكيد بر اينكه در داستان «پرسه در خاك غريبه» نه تنها عقايد حذف نشده؛ بلكه پيري وجود دارد كه از انبياي مختلف ياد ميكند، اظهار كرد: در اين داستان، پيرمرد از انبياي مختلف ياد ميكند و آراي آنها را مطرح ميكند و زكريا نيز طلبه است و اين به معناي اين است كه عقايد نويسنده در كارش دخالت دارد و با انتخاب شخصيتها و عناصر حرفش را زده است.
شاكري با اشاره به اينكه شخصيتهاي كتاب «پرسه در خاك غريبه» هيچكدام انگيزه قوي و بصيرت براي حضور در جنگ ندارند، گفت: در طول مواجهه زكريا با پيرمرد، تنها كاري كه شخصيت زكريا ميكند، فقط سؤال پرسيدن است كه سؤالهاي او را نه تنها يك طلبه؛ بلكه يك آدم ساده نيز ميداند.
او همچنين با انتقاد از اينكه داستان «پرسه در خاك غريبه» با واقعنگاري منافات دارد، گفت: مثلا شخصيت پيرمرد وجود خارجي ندارد و پيرمرد در جايي از اعتقادات نويسنده برخاسته است. نويسنده از طريق پيرمرد در جايي از داستان ميگويد كه فرمانده لاف گذشته را ميزند و منظور نويسنده فرماندهاني است كه جنگ را هدايت كردند؛ در حاليكه در واقعيت درست نيست.
او ادامه داد: شخصيت زكريا در داستان بسيار مشتاق نشان داده شده كه ميخواهد از پيرمرد چيزهايي را ياد بگيرد و در جايي پيرمرد به يارانش ميگويد كه خداوند خانه كسي را كه از حق رويگردان شود، ويران ميكند و خونش ريخته ميشود و اين دقيقا مخالف معارف ماست. خداوند وعده داده كه مؤمنان من پيروزند و ميدانيم كه بسياري از انبيا و مومنين شهيد شدهاند و نكته ديگر اين است كه چرا در اين كتاب به كتب آسماني اشاره شده و مگر قرآن نبوده است و مذهب شخصيت پيرمرد هرچه كه هست، مسلمان نيست و از دفاع مقدسي گفته شده كه ولايت امام حسين (ع) در آن نيست و انگار نويسنده فكر كرده كه اگر از قرآن دليل بياورد، دليلش جهاني نيست و همه پذيراي آن نيستند و اين دفاع شيعي ما نيست؛ چرا كه ما بايد حرف اسلام را بزنيم. و اگر تصور كرديم كه مخاطب ما با اينگونه قصهها بيشتر آشناييت دارد، اين هم باطل است و اگر براي مملكت ما مينويسد، همه بزرگشده كربلا هستند.
شاكري با اشاره به توصيه شخصيت پيرمرد در داستان «پرسه در خاك غريبه» گفت: توصيه پيرمرد به آدمها اين است كه خداوند از ما ميخواهد كه فقط رحم و انصاف داشته باشيم و شخصيت عبدالله نتيجهگيري كرده كه كشته شدن بهتر از كشتن است.
او همچنين با انتقاد از بخش ديگري از كتاب گفت: نويسنده در كتاب، كشته شدن الاغها و قاطرها را از كشتن آدمها رقتانگيزتر نشان داده است و جمعبندي من اين است كه اين نوع نگارش كتاب نتيجه كوري نويسنده است و كساني كه اينگونه مينويسند، از حقايق بهره نبردهاند.
انتهاي پيام
نظرات