تلويزيون در حالي قانون «ممنوعيت اشاعه و نمايش تجملگرايي در برنامههاي تلويزيون» را مطرح ميكند كه برخي از برنامهسازان از اين بخشنامه استقبال كرده و برخي ديگر معتقدند نميتوان با بخشنامه كمكي به عدم اشاعهي تجملگرايي در سيما كرد و نياز به نوعي فرهنگسازي حس ميشود تا با ساخت برنامههايي در رد تجملگرايي، اين مساله به مرور به فرهنگ مردم راه پيدا كند.
علاوه بر اين، برنامهسازان حذف طبقهي مرفه جامعه از تلويزيون را از نتايج چنين طرحي ميدانند؛ به اعتقاد آنان با نپرداختن به تجملگرايي، در واقع بخشي از جامعه را كه اينگونه زندگي ميكنند از رسانه ملي حذف كردهايم. راه حل پيشنهادي اين برنامهسازان، توليد و طراحي داستانهايي در نقد و نكوهش تجملگرايي به جاي حذف كامل آن از قاب تصوير است.
***
در پي اعلام قانون منع نمايش «تجملگرايي در برنامههاي تلويزيوني»، خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا اين مساله را در گفتوگو با تعدادي از برنامهسازان، كارگردانان و تهيهكنندگان تلويزيون مطرح كرده است.
مهدي مظلومي، كارگردان در اين زمينه ميگويد: نشان دادن تجملگرايي اشكالي ندارد، بلكه تبليغ تجملگرايي است كه اشكال دارد؛ براي مثال ميتوان قصههايي را در تلويزيون طراحي كرد كه نشان دهد تجملگرايي، چندان پسنديده نيست. با وضع چنين قانوني، برداشتها به سمتي ميرود كه ديگر نبايد هيچ چيز شيكي نشان داده شود؛ اين مساله خطرناك است، چون فيلمسازان براي نشان ندادن تجملگرايي به سمت چركيهاي جامعه ميروند كه در نوع خود بدتر از نمايش تجملگرايي است. در اين صورت خيلي از مسائل مثل پرداختن به طبقات بالاي جامعه را از دست ميدهيم.
اكبر منصورفلاح، كارگردان نيز معتقد است: در حال حاضر، تكنولوژي پيشرفت كرده است و نميتوان خيلي از مسائل را نشان نداد. ما به تناسب شخصيتها و موقعيت اجتماعي آنها تصميمگيري ميكنيم و صحنهها را ميچينيم؛ ممكن است يك شخصيت در قصه، ثروتمند و تجملگرا باشد، نميتوان اين افراد را ناديده گرفت و به آنها نپرداخت. اينكه بي مهابا و بدون تفكر به سراغ خلق شخصيتهاي ثروتمند و تجملگرا و نمايش آنها در فيلمها و سريالها برويم، بد است؛ چراكه ما براي جامعه فيلم ميسازيم و نبايد باعث گسترش اپيدمي تجملگرايي در جامعه شويم. بايد زيباييهاي بخش سنتي را نشان دهيم و مردم را به سمتي بكشانيم كه از تجملگرايي دوري كنند.
مسعود بهبهانينيا، نويسنده معتقد است: به دليل اينكه اكثريت مردم جامعهي ما زندگي متوسطي دارند، نبايد تجملگرايي به عنوان ارزش در برنامههاي تلويزيوني مطرح و تبليغ شود. با اين وجود، اساسا بايد تابع قصه باشيم، گاهي به اقتضاي قصه نياز داريم آدمهايي را نشان دهيم كه وضع ماليشان خوب است.
وي ادامه ميدهد: تجمل به معناي زيادهروي در زندگي، معرف خودنمايي در فرهنگ ما و ضد ارزش است و نبايد به سمت آن برويم؛ اما اينكه زندگيهاي موفق يا افراد ثروتمند را نشان دهيم به خودي خود بد نيست و با بخشنامه كارساز نيست. مدتهاست سراغ آدمهاي ضعيف و اقشار پايين جامعه ميرويم و از افرادي كه با سعي و تلاش و سختكوشي موفق شده و علاوه بر كسب درآمد با سرمايهگذاري زمينهي اشتغال چند نفر ديگر را فراهم كردهاند، غافل شده و آنها را حذف ميكنيم.
فرجالله سلحشور، كارگردان نيز تبليغ نكردن تجملگرايي را وظيفه فيلمساز ميداند و عنوان ميكند: در واقع اين وسايل تبليغاتي هستند كه تجملگرايي را در بين مردم رواج دادهاند و اين فيلمسازان و برنامهسازان هستند كه ميتوانند مردم را به سادهزيستي دعوت كنند. ما بايد در فيلمها و سريالها سادهزيستي را جايگزين تجملگرايي كرده و آن را تبليغ كنيم.
حسن هدايت، كارگردان صدور بخشنامه را دستورالعملي غيركارشناسي ميداند كه نتيجه غلطي را در بر خواهد داشت و معقد است: مشخص نيست منظور از تجملگرايي، نشان دادن افراد ثروتمند يا ترويج اسرافگرايي است. زماني كه تعريف مبهم است، مميزي هم سليقهيي ميشود. اين مسالهاي است كه بارها اتفاق افتاده است. تعريف بايد مشخص باشد و با مثالهاي دقيق، معيارها و پارامترهاي آن مشخص شود، سپس به سمت مسائلي مثل ممنوعيت رفت.
وي تاكيد ميكند: به تصور من اگر تعريف دقيقي ارائه نشود، عمر اين دستورالعملها كوتاه است. ساخت فيلم و سريال يك پروژهي طولاني مدت را طي ميكند و ممكن است در ميانهي ساخت سريال دستورالعملي صادر شود. در نتيجه يا بايد سريال را كنار گذاشت كه كار غلطي است يا بايد از اجراي دستورالعمل چشمپوشي شود. اين مساله باعث ميشود تماشاگر در خصوص اين بخشنامهها احساس تناقض كند . بايد به آرامي سريالها را به سمت تفكر درست سوق دهند و از اسراف و تجملگرايي كم كنند، نه اينكه به صورت ناگهاني جلوي آن را بگيرند.
فريدون فرهودي، كارگردان و فيلمنامهنويس نيز در اين زمينه ميگويد: بعضي از افراد در جامعه با تجمل و مفرح زندگي ميكنند، بنابراين نميشود آنها را از برنامههاي تلويزيون حذف كرد. به هرحال افرادي كه با تجملات زندگي ميكنند هم طيفي از جامعه هستند؛ بنابراين يا بايد آنها را ناديده گرفت و يا بايد جايگاه خاصي به آنها داد كه به عقيدهي من هيچ يك از راهحلها پاسخ معقولي نيست و غيرمنطقي است.
به اعتقاد وي بهتر است به عنوان يك نقطهي انتقادي اين ديدگاه را در كارها لحاظ كرد؛ يعني ميشود تجملگرايي را نه حذف بلكه نقد كرد؛ چرا كه به هرحال ثروتمندان هم قشري از جامعه هستند.
بهروز اماني، تهيهكننده نيز تاكيد ميكند: هيچگاه در هيچ مقطع تاريخي هيچ دستورالعمل فرهنگي با بخشنامه و ممنوع شدن، نتيجه خوبي نداشته است. به عقيده من اين ممنوعيت در واقع آب در هاون كوبيدن است، ممنوعيت تجملگرايي در فيلمها و سريالها اگر هم نتيجه داشته باشد، مطمئنا نتيجهاي كوتاه مدت خواهد داشت. كار منطقي اين است كه ما از لحاظ فرهنگي مردم را به سمتي ببريم كه تجملگرايي از زندگيشان بيرون رود و همچنين همه مردم و حتي مسؤولان هم به شعارهايي كه ميدهيم عمل كنند نه فقط در كلام آنها را به زبان بياورند.
امير پوررحماني، تهيهكننده نيز درباره اين قانون به خبرنگار ايسنا ميگويد: كارگردانها براي زيباييشناسي و انتقال آن به فيلمهايشان از لوكيشنهاي مجلل استفاده ميكنند اما اين مساله به قصهاي كه روايت ميكنيم نيز مرتبط است اگر قصه درباره يك خانواده با وضع مالي خوب باشد نميتوان خيلي از مسائل را نشان نداد. ميتوانيم با مطرح كردن تجملگرايي در داستانها براي رد آن استفاده كنيم.
***
و اما معاون سيما كه بر اجراي چنين قانوني تاكيد دارد، ميگويد: مديران فيلم و سريال و برنامهسازان سيما بايد سادهزيستي را الگو و سرلوحه برنامهسازيها قرار دهند.
دكتر دارابي با اشاره به فرهنگسازي و رفتارسازي برنامههاي تلويزيوني، تاكيد ميكند: صرفا در سريالها و توليدات نمايشي تاريخي که ضرورت روايي دقيق تاريخ، بازيابي برخي کاخنشينيها را اقتضا ميکند، به صورت محدود اقدام لازم صورت گيرد.
انتهاي پيام
نظرات