فاطمه(س) در جهان آفرينش و در دنياي اسلام ميتواند محوري به حساب آيد که گردش بسياري از پديدهها و چرخش آنها بدور او باشد. روايات بسياري به نقل از مورخان شيعه و اهل سنت در دست است که او را مورد عنايت خداوند در امر آفرينش خواندهاند و حتي متذکر شدهاند که اگر فاطمه(س) نبود آفرينش جهان نبود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در دنياي اسلام او محور اسلام است، محور رسالت است، محور امامت و خلافت منصوص است. وعده الطاف حق در حفظ و تداوم آئين محمدي(ص) به وسيله او محقق شده و اسلام و قرآن به برکت حضور ذريه طيبه او از مهجوريت بدر آمده است.
او محور اهلبيت است و محور اصحاب کسا، تداوم بخش نسل پيامبر است و محور سادات. در جريان مباهله او مصداق نساء ناست و الگوي همه نيک زناني که تا قيام قيامت بر تارک تاريخ بشريت ميدرخشند و اسلام بوسيله آنان ميتواند امروز هم مباهله کند و حقانيت اين آئين را به اثبات برساند.
مهدي امت که چشم جهاني منتظر اوست از نسل فاطمه(س) است و فرزند اوست و جهان آشفته را فرزندش تحت سلطه اسلام در ميآورد و پرچم توحيد را او بر جهان ميافرازد. پس فاطمه(س) مادر اسلام است و مادر قرآن، ام ابيها بوده و ام الاسلام هم ميتواند به حساب آيد.
فاطمه(س) محور خلقت؛
اگر به حديث "لولاک لما خلقت الا فلاک" که در شأن پيامبر اسلام است اتکا شود، بايد فاطمه را محور آفرينش دانست از آن بابت که بدون وجود او نسل پيامبر منقطع بود و تداوم بخشي اسلام تا قيام قيامت که توسط نسل فاطمه(س) است علي الظاهر بياثر ميماند.
در قوس صعودي و نزولي، در سير کمالي وجود فاطمه(س) منشأ فيض و منبع آثار انوار عاليه بحساب ميآيد و اگر رسول خدا را اصل اصيل آفرينش بحساب آوريم و اگر او را علت غائي خلقت بدانيم طبيعي است که محور همه اين سيرها و رشدها فاطمه(س) خواهد بود.
فاطمه(س) واسطه نبوت و امامت است و تکامل خلقت در سايه تبيين رسالت است و ائمه مبين قرآن و رسالت و همه از نسل فاطمه(س). پس فاطمه(س) مصدر ائمه است و تداوم بخش دعوت محمد(ص). آيا جز اين است که 11 ذريه پاک بعنوان خليفه راستين پيامبر از نسل فاطمهاند؟
محور رسالت؛
فاطمه(س) محور رسالت است. پيامبر او را جدّاً گرامي ميداشت و محبت او به دخترش بيش از حد محبت عادي پدري به دخترش بود. شرايطي در فاطمه(س) بود که براساس آن او رکن مهم پيشرفت اسلام بحساب ميآمد. هم در دوران حيات پيامبر، هم در عصر پس از وفاتش نقشهاي مهم و اساسي را در زندگي ايفا کرد.
او پس از وفات رسول خدا(ص)، رسالت را زنده نگه داشت. همتاي علي در مبارزه حق طلبانه بنفع اسلام بود. و هم او زمينهساز شرايطي شد که مقدمتاً به صلح حسن و نهايتاً به شهادت حسين منجر گرديد بار رسالت کربلا در واقع به دوش فاطمه بود و حاملان پيام شهادت دختران فاطمهاند.
پيامبر در شب عروسي فاطمه(س) فرموده بود "پروردگارا اين دو محبوبترين آفريدگان تو نزد منند. پس دوست بدار آنها را، و نسلشان را مبارک گردان و در تداوم بدار نسل و تبارشان را و از جانب خود آنها را نگهداري بنما..." بدينسان فاطمه(س) وزنهاي گرانقدر براي اسلام و محور استمرار هدف عاليه اسلام است.
محور عصمت؛
فاطمه(س) محور عصمت است. معصومان اسلام در عصر او پيامبر است که پدر اوست، علي است که همسر اوست حسن و حسيناند که دو فرزند او هستند و او هم چون قطبي است که عصمتها به دور او ميگردند و از طريق او به نسل بعد سرايت ميکنند.
بدينسان فاطمه(س) محور تداوم عصمت است. گردش چرخ امامت و ولايت به نيرو بخشي فاطمه(س) وصل است و تربيت معصومان و شهادتآموزي و زندگيسازي، و هدايت آموزيهاي بعدي هم در محور او دور ميزنند. ابواب عليم الهي از دريچه فاطمه(س) گشوده ميشود و اقتداي مردم به راه خداوند از برکت اوست. جابر عبدالله انصاري از قول پيامبر چنين نقل ميکند:
- ان اله جعل عليا زوجته و ابناءه حجج الله علي خلقه، خداوند علي و همسر او و فرزندان او را حجتهاي خدا بر خلقش قرار داد.
- و هم ابواب العلم في امتي، آنان دروازههاي علم در امت منند.
- من اهتدي بهم هدي الي صراط مستقيم، آن کس که بوسيله آنها ره يابد به صراط مستقيم هدايت گردد.
محور اهل کسا؛
داستان کسا بدينگونه است که روزي رسول خدا(ص) علي، فاطمه، حسنين(ع) را در زير عبائي که خود هم در آن بود گرد آورد و آيه تطهير را در شأن آنان خواند که انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيراً و دعا کرد و فرمود "خداوندا اينان اهلبيت و آل محمدند درود و برکات خود را بر اينان قرار داده که تو ستوده و والا مقامي". اين حديث که شأن خاندان پيامبر، فاطمه زهرا(س)، علي و حسنين را نشان ميدهد از طرق مختلفي از شيعه و اهل سنت نقل شده است بنابر آنچه صاحب کتاب فاطمه الزهراء ذکر کرده است نويسندگان حديث کسا بخط خود عبارتند از شيخ عبداله بحراني در کتاب العوالم العلوم، که در آن خط بيش از 20 تن از علماي بزرگ مثل شهيد ثاني، علامه حلي، فخر المحققين، ابن شهر آشوب و ديگر افراد مورد وثوق گردآوري شده است.
اين حديث با 29 سلسله سند به جابربن عبداله انصار ميرسد و افرادي چون علامه حلي، طبرسي، شيخ طوسي، شيخ مفيد و امثالهم بر آن صحه گذاردهاند که صدق و اتقان سخنشان جاي بحث و وسوسهاي نيست و جز اعتماد بر آن گريزي نتواند بود. طبري در تفسير الجامع البيان از 25 طريق، سيوطي در تفسير درالمنثور از 20 طريق درباره اين حديث بحث کردهاند و بنا بر آنچه علامه سيدشهابالدين تبريزي تحقيق کرده حديث کسا داراي سندي است که او آنرا بدست آورده و در رسالهاي کوچک به زبان فارسي آن را نگاشته است.
اهميت حديث و محوريت فاطمه؛
خداوند خواست حقيقت نوراني و ملکوتي اهلبيت را در حديث آشکار سازد و آنان را اشرف مخلوقات معرفي کند، و افضل موجودات، اينان اهلبيت پيامبر(ص) معرفي شدند و جان او، در زير آن عباي کوچک و محدود جهاني گرد آمده بودند (ليس علي اللّه بمستنکر - ان يجمع العالم في واحد) و رسول خدا در محوريت و ارزش آنان از سوگندهاي غليظ استفاده کرده بود.
در کسا فاطمه(س) محور و اول و آخر آنها بود - معرفي جبرئيل از اهل کسا هم همين نکته را نشان ميدهد جبرئيل در معرفي آنها به اهل آسمان و فرشتگان عبارتي بدين شرح داشت: "هم فاطمة و ابوها، و بعلها و بنوها"
در اين معرفي چنان است که گوئي خداي هم دوست داشت نام فاطمه(س) مکرراً ذکر شود و ترجمه عبارت فوق چنين است "فاطمه(س) است و پدر فاطمه/ فاطمه(س) است و شوهر فاطمه/ فاطمه(س) است و فرزندان فاطمه(س) و محوريت تعريف روي او دور ميزند/ نام پيامبر و علي و فرزندان يکبار مورد اشاره قرار گرفته و نام فاطمه(س) چند بار
محور مباهله؛
مسيحيان نجران درباره حقانيت اسلام با پيامبر به بحث و جدال پرداختند و نتوانستند حقانيت اسلام را بپذيرند و يا خود را قانع کنند. بر اين مقرر شد که خاندان و عزيزان خود را در مجلسي گرد آورند و به نفرين گروهي که ناحق است بپردازند. دعوت پيامبر چنين بود؛ و قل تعالوا، ندع ابنائنا و ابنائکم - و نسائنا و نسائکم - و انفسنا و انفسکم ثم نبهتل فنجعل لعنة الله علي الکاذبين
پيامبر براي حضور در آن مجلس علي و فاطمه و حسنين(ع) را بهمراه خود برگزيد و در اين آيه فاطمه از جهتي مصداق فرزند پيامبر است ابنائنا، از ديدي مصداق نسائنا است و تنها زني است که در جريان مباهله حاضر شده و از ديد سوم مصداق انفسنا و نفس و جان پيامبر است.
در مورد گزينش پيامبر اين عده را حديثي بدينگونه داريم از رسول خدا: لو علم الله تعالي ان في الارض عباداً اکرم من علي و فاطمه و الحسن و الحسين لامرني ان اباهل بهم ولکن امرني بالمباهله علي هؤلاء و هم افضل الخلق، اگر خداي تبارک و تعالي در روي زمين بندگاني گراميتر از علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) سراغ ميداشت به من دستور ميداد که با آنها به مباهله بپردازم ولي او مرا به مباهله فرمان داد بهمراهي اين گروه و اينان كه برترين آفريدگان خدايند.
منبع: کتاب در مکتب فاطمه، دکتر علي قائمي
انتهاي پيام
نظرات