مهرداد فلاح و «خوانديدني»: نامگذاري براي اتفاقهاي خلاق جديد امري اجتنابناپذير است
مهرداد فلاح دربارهي نامگذاري در شعر معتقد است: نامگذاري براي اتفاقهاي خلاق جديد امري اجتنابناپذير است و به اين طريق، امكان بروز صفات آن اثر خلاق فراهم ميشود و از سويي به هستي آن تعين ميبخشد.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه دربارهي شعري كه از آن با عنوان «خوانديدني» ياد ميكند، گفت: خوانديدني هم از اين قاعده بيرون نيست. ضمن اينكه خوانديدني نامي است كه در گسترهي گفتوگو و تعامل با مخاطبانش اتفاق افتاده و ناگزير از اين نام است.
او تصريح كرد: در دنبالهي تجربههاي شعريام بعد از مجموعهي شعر «دارم دوباره كلاغ ميشوم» و «از خودم»، شعرهاي بلندي اتفاق افتاد كه به لحاظ فرميك، سازمان بياني و شكل روايي متفاوتتري نسبت به كارهاي قبليام داشت كه آنها در مجموعهي شعر «بريم هواخوري» منتشر شد و عمدهترين تجربههاي شعر مرا در مرحلهي دوم شاعريام در خود دارد و به اعتقاد من، تجربهي مهمي در شعر بلند فارسي است. درواقع مجموعهي «بريم هواخوري» تمام تجربههاي زباني - زيباييشناختي مرا كه از نيمهي دوم دههي 70 به اين طرف اتفاق افتاده است، در خود دارد و از همهي آن نگرشها بهره برده است.
او در ادامه يادآور شد: پس از سرايش مجموعهي «بريم هواخوري»، در شش شعر بلند اين مجموعه متوجه شدم كه شعرها مرا به جايي بردهاند كه ديگر شعر از آن قيافهي سطري معمول دور شده است و به نوعي با شكل ديگري از شعر در آن تجربهها سروكار داريم؛ اما نميدانستم از آن تجربهها به چه نامي بايد ياد كنم. درواقع در فرآيند گفتوگويي كه دربارهي سازمان زيباييشناختي آنگونه شعرها رقم خورد، به نام «خوانديدني» رسيدم. درواقع نام «خوانديدني» زادگاهش كامنتهايي است كه بر روي شعرهاي پس از مجموعهي «بريم هواخوري» گذاشته شد.
فلاح متذكر شد: پس از تجربهي «بريم هواخوري»، ديدم نميتوانم در حوزهي شعر سطري به تجربههاي شاعرانهام ادامه بدهم و به نوعي عمل نوشتن شعر ناگزير مرا به سمت «خوانديدنيها» برد.
اين شاعر معتقد است: هميشه كار نو برايم هيجانانگيز بوده است و با اين روحيه به خودم فرصت تجربههاي تازه در شعر را داده و همواره سعي كردهام رويكردهاي متفاوتي نسبت به كارهاي پيشين خودم در شعر داشته باشم. ما در حوزهي خلاقيت همواره چيزي را كم يا زياد ميكنيم كه اين امر سبب اتفاق خلاقانه ميشود و من همواره در اين چند ده سالي كه شعر ميگويم، از كتابي به كتاب ديگر پوست انداختهام و به جاي تكرار تجربههاي موفقم، سعي كردم كه به ميل دروني خلاقيت پاسخ دهم.
او در تبيين ويژگيها و مؤلفههاي «خوانديدنيها» گفت: آن بحثي كه من در خوانديدنيها بر آن اصرار دارم، بحث روايت در خوانديدني است. درواقع، روايت و زمان در خوانديدني متفاوت از شعرهاي سطري اتفاق ميافتد. در شعر سطري، شاعر زمان روايي مشخصي را به مخاطب ميگويد كه تغييرناپذير است؛ اما در خوانديدني اين مسأله كاملا متفاوت است و مخاطب به كار بازآفريني شعر دست نميزند؛ بلكه شعر را خلق ميكند. وظيفهي بيرون كشيدن شعرهاي سطري از دل خوانديدنيها از دوش شاعر برداشته ميشود و به مخاطب واگذار ميشود. در خوانديدنيها همانقدر كه با شعر و كلمه سر و كار داريم، به همان اندازه هم با كار گرافيكال و نقاشي روبهرو هستيم و اين مسأله تاكنون سابقه نداشته است. در خوانديدني دو گونهي متفاوت هنر با هم درآميخته ميشوند و خلاقيتي ديگر را رقم ميزنند.
فلاح ادامه داد: در خوانديدني، شاعر به مراتب بيشتر از شعر سطري درگير نوشتن شعر ميشود؛ زيرا بايد به همان اندازه كه خرج كلام و زبان ميكند، به همان ميزان هم به رنگ و نقاشي توجه داشته باشد.
اين شاعر معتقد است: شكلهاي گرافيكي در خوانديدني زبانزاد هستند. به اعتقاد من، ذات هر نوع نوشتاري گرافيك است و نوشتار يك كار گرافيكي است. اين ذات نوشتاري در شعر سطري به فراموشي سپرده شده؛ اما ما با خوانديدنيها مخاطب را به ذات نوشتاري زبان ارجاع ميدهيم و از آن براي زايايي و خلاقيت بهره ميبريم.
او يادآور شد: خوانديدني را نميشود به كسي توصيه كرد. خوانديدني شايد كار من باشد و چنانچه فردي بخواهد خوانديدني بنويسد، انگار كه بايد آن سير ويژهاي را كه من در شعر داشتهام، طي كند تا بتواند به خوانديدني برسد؛ از اينرو ميتوان گفت خوانديدني تقليدناپذير و تكرارناشدني است.
او همچنين تأكيد كرد: شعر كلاسيك، نيمايي، حجم، موج، همه و همه روي پلكاني ايستاده است كه براي مخاطب جز حركت پلكاني را متصور نيست و امكانش فراهم نيست؛ در حاليكه خوانديدني اول و آخر ندارد و مخاطب همزمان با چند زمان و مكان روايي روبهروست. در خوانديدني يك شعر مينويسيم و چند شعر برميداريم.
فلاح معتقد است، خوانديدني نسبت به شعر سطري و گونههاي ديگر شعري رايج در ادبيات معاصر ارجحيت دارد و تأكيد ميكند، خوانديدني نه تنها چيزي از دستاوردهاي شعر سطري را از دست نداده؛ بلكه امكانات جديدي را هم پيش روي شعر فارسي باز كرده است.
او در ادامه با انتقاد از كساني كه در انكار خوانديدنيها، به جعلي خواندن اين گونهي شعر اقدام ميكنند، گفت: ما اگر ميخواهيم منكر چيزي شويم، لازم نيست آن را به شكلي دروغي جعل كنيم. عدهاي معتقدند كه خوانديدني فقط وجه ديداري دارد و من در پاسخ ميگويم پس تكليف كلمهها و گزارههايي كه در خوانديدني است، چه ميشود؟ با آنها چه ميكنيد؟
او انگيزههاي تمايزطلبي و متفاوت بودن را در نوشتن هر گونه اثر خلاق بااهميت توصيف كرد و گفت: در جهاني كه رسانهها ميخواهند همهچيز را يكسان جلوه دهند، براي يك هنرمند و فردي كه به ديده درآيد، ضرورت دارد كه تمايز داشته باشد. البته اين مسأله هستيشناسي هم ميتواند باشد. به اين اعتبار كه هنرمند تجربههاي منحصربهفرد زيستش را در آثاري انعكاس و بازتاب ميدهد. البته كه خوانديدنيها تمايزطلب و نخبهگراست و ويژگي در دسترس بودن شعر سطري را ندارد. با اين حال، به دليل امكانهاي تصويري و گرافيكي كه دارد، حتا مخاطبان بيسواد هم ميتوانند با نشانههاي تصويري آن ارتباط بگيرند. خوانديدنيها را ميتوان به صورت تابلونقاشي و تابلوفرش و در اماكن عمومي و خصوصي نصب كرد و از اينرو ميتوان خوانديدني را نسبت به شعر سطري، اثري عامگرا هم دانست.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات