• سه‌شنبه / ۶ مرداد ۱۳۸۸ / ۱۴:۲۸
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 8805-02771
  • منبع : سازمان حج و زیارت

گفته‌هاي يك زائر ايراني درباره‌ي وضعيت زندان‌هاي عربستان: سعودي‌ها دنبال تحقير و پرونده‌سازي عليه زائران و روحاني‌هاي ايراني‌اند

گفته‌هاي يك زائر ايراني درباره‌ي وضعيت زندان‌هاي عربستان:
سعودي‌ها دنبال تحقير و پرونده‌سازي عليه زائران و روحاني‌هاي ايراني‌اند
يكي از زائران ايراني خانه‌ي خدا كه براساس اتهامات بي‌اساس و پرونده‌سازي مأموران سعودي در عمره‌ي امسال دستگير شده بود، با اشاره به فشارهاي مأموران سعودي در زندان‌هاي عربستان، اين رفتارهاي سعودهاي را در راستاي تخريب روحيه و تحقير زائران و روحاني‌هاي ايراني دانست. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين زائر ايراني كه تمام سختي‌ها و فشارهاي جسمي و روحي را در زندان سعودي تحمل و محكم و استوار، روحيه‌ي خود را حفظ كرده و در زندان نيز به هدايت افراد زنداني پرداخته است، در تشريح شيوه‌ي دستگيري خود در عربستان، گفت: پس از اقامه‌ي نماز صبح در هتل و در زمان استراحت زائران، در ساعت 8:30 دقيقه‌ي صبح، همراه تعدادي از زائران از هتل حركت كرديم تا در نخستين زيارت، به محضر مبارك معصومين عليهم السلام عرض ارادت كنيم. در صحن مطهر زير چترها زيارت‌ها خوانده شدند؛ ولي چون شرطه‌ها با لباس عادي آنجا حاضر مي‌شدند، ناچار احتياط كرديم. پس از آن، زائران متفرق شدند و همراه ديگر زائران به داخل حرم رفتيم. حدود ساعت 10:30 دقيقه‌ي صبح در حرم بودم كه پيرمرد شيعه‌ي عراقي كنار من آمد و پرس‌هايي داشت و تقاضا كرد، كتاب دعايم را در اختيارش قرار دهم تا دعا بخواند. بنا بر رعايت اخلاق نتوانستم امتناع كنم، فكر نمي‌كردم همين مسأله زمينه‌اي براي اتهامات بعدي شود كه چند ثانيه بعد، شرطه‌اي با چفيه‌ي قرمز به سمت من آمد و از من خواست تا به دفتر بازرسي بروم و من نيز راهي جز قبول كردن نديدم. وي ادامه داد: انگار همه‌ي افراد در اين دفتر حضور داشتند تا پرونده‌سازي كنند و بدون اين‌كه پرسشي از من كنند گفتند، يك شاهد سوداني داريم كه شهادت داده است، شما كتاب‌هاي زيادي را در حرم پخش كرديد. هرچه به قرآن و اسامي مقدس قسم خوردم فايده‌اي نداشت. چون تصميم خود را گرفته بودند، حتا گفتم با شما مباهله مي‌كنم و من اين اتهامات را نمي‌پذيرم. اين زائر ايراني نحوه‌ي برخورد مأموران سعودي را با خود بسيار زننده و تحقيرآميز دانست و در اين‌باره توضيح داد: حدود ساعت 11:30 دقيقه بود كه شرطه‌اي به دفتر بازرسي آمد و مانند مجرمان به دست‌هايم دست‌بند زد و سپس به وسيله‌ي ماشين (مخصوص انتقال زندانيان) من را به پاسگاه حرم، جنب باب‌السلام بردند تا حدود اقامه‌ي نماز آنجا بودم. در وقت اقامه‌ي نماز من را از داخل صفوف به سمت ماشين بردند. هرقدر تقاضا كردم بگذاريد نماز تمام شود، قبول نكردند، حتا تندي هم كردند. او درباره‌ي نحوه‌ي بازجويي در اين زندان، گفت: در محكمه و بازجويي هم هرچه من اصرار داشتم كه فقط يك كتاب آداب الحرمين كه مورد توافق دولت سعودي هم است، بيش‌تر نداشتم و مستعمل و كهنه هم بود و در اختيار يك مؤمن قرار دادم تا دعا بخواند، آن‌ها گفتند ما شاهد داريم كه كتاب‌هاي زيادي پخش كرديد و گفتند «انت موزّع الكتب». با يك تماس تلفني يكي از كارمندان ستاد حج و زيارت ايران آمد و زير فرم آن‌ها را امضا كرد و حتا گذرنامه و ساك من را به آن‌ها تحويل داد و گفت، كاري نمي‌توان كرد و شما اخراج هستيد(!) اين زائر درباره‌ي وضعيت زندان‌هاي عربستان، اظهار كرد: پس از يك شب من را به زندان اول مدينه (ظاهرا فيصليه) بردند كه پنج روز آنجا بودم. در ميان زندانيان از خلافكاران تا كساني كه مشكلات قانوني اقامت داشتند، ديده مي‌شد. وي با شاره به تبعيض‌هايي كه ميان زندانيان قائل مي‌شدند، بيان كرد: شش روز در زندان جده بودم و سه روز در انبار مخصوص آسيايي‌ها كه بسيار كثيف، شلوغ و تاريك بود، حضور داشتم و پس از آن، سه روز هم در انبار مخصوص عرب‌ها كه وضعيت بهتري داشت، بودم. چون هر روز مأمور نظافت اين انبار را نظافت مي‌كرد. او اضافه كرد: در سه روز آخر به‌شدت مريض شدم، به‌نحوي كه سرگيجه، گلودرد و ناراحتي ريه و سرفه‌هاي وحشتناك، تب و لرز و گاهي سرماي شديد امانم را مي‌بريد. چندبار پليس را مطلع كردم؛ ولي هيچ ترتيب اثري داده نشد. هواي آلوده و شديد در جمع مجرماني كه اكثرا سيگاري بودند، جانم را به لب آورده بود كه انتظار مرگ را مي‌كشيدم. از طريق تماس‌هاي زيادي كه با رابط سفارت ايران در عربستان داشتم، تعدادي قرص و مقداري پول به دستم رسيد كه قابل تقدير است. وي گفت: در زندان فرودگاه كه آماده‌ي خروج از كشور بودم، به بيش‌تر مليت‌ها مانند مصري‌ها، سوداني‌ها، يمني‌ها و تابعان ديگر كشورها خوب توجه و آن‌ها را سريع راه‌اندازي مي‌كردند و اين زنداني‌ها حتا پذيرايي هم مي‌شدند؛ ولي نسبت به من به‌عنوان يك شيعه‌ي ايراني تلاش مي‌كردند، در آخر صف باشم و حتا از شام شب نيز من را محروم كردند (البته از سوي من تقاضايي صورت نمي‌گرفت) و براي ورود به هواپيما اجازه‌ي پوشيدن لباس رسمي را هم ندادند و ناچار با همان لباس نامرتبي كه پوشيده بودم، وارد هواپيما شدم كه البته مورد استقبال عزيزان هواپيمايي قرار گرفتم. اين زائر درباره‌ي انگيزه‌ي سلفي‌ها از چنين برخوردهايي، بيان كرد: آنچه از عملكرد حكومت سلفي‌ها استنباط كردم، اين است كه آن‌ها به‌شدت دنبال تحقير و پرونده‌سازي گسترده و جعل اتهامات بي‌اساس و شاهدان دروغين عليه زائران و روحاني‌هاي ايراني هستند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha