اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد بخش نخست از فشردهاي از مفاهيم و اصول و يافتههاي اساسي دانش روانشناسي تربيتي به عنوان يكي از پشتوانههاي علمي طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش است كه در همايش كميته مطالعات نظري اين طرح توسط دكتر حسين لطفآبادي، استاد روانشناسي تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي ارائه شده است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمهي ايجاد يك عرصه عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفهمندان با مديران و سياستگذاران دربارهي سياستها و استراتژيها و برنامهها در آن حوزه ميداند و اظهار اميدواري ميكند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياستگذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديدگاههاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزههاي مختلف شود.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيقتر نيازهاي خبرنگاران و سياستپژوهان محترم، علاقهمندي خود را براي دريافت (ap.isna@yahoo.com) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفهمندان، مديران و سياستگذاران محترم در ارائهي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آنها اعلام ميكند.
********
مفاهيم و اصول و يافتههاي اساسي دانش روانشناسي تربيتي
بهعنوان يکي از پشتوانههاي علمي
طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش
مقدمه:
تدوين سند ملي آموزش و پرورش ايران فرصت مناسبي است که دانش روانشناسي، خاصه روانشناسي تربيتي که در ارتباط بنيادي و همه جانبه با آموزش و پرورش است، به عنوان يکي از پشتوانههاي اساسي تعليم و تربيت کودکان و نوجوانان و جوانان ايران، نقش مؤثر خود را ايفا كند.
در عين حال، توجه به اين نکته ضرورت دارد که دانش روانشناسي و روانشناسي تربيتي در عصر حاضر از گستردگي عظيمي برخوردار است و آثار علمي و پژوهشهاي آن دربرگيرندهي مجموعهاي از صدها هزار کتاب و ميليونها رساله و مقالهي علمي است و غيرممکن است که چنين مجموعهي وسيعي را بتوان در يک نوشته يا يک گزارش فشرده خلاصه کرد. بنابراين ناچاريم که از ميان چنان مجموعهي عظيمي به ارائهي اهم عنوانهاي موضوع در چارچوب نظري و علمي مورد قبول خود بپردازيم و به توضيح مختصري اکتفا کنيم.
در آغاز، و پيش از آن که به ارائهي مباحث اساسي روانشناسي تربيتي و اصول و يافتههاي آنها براي طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش پرداخته شود، لازم است به معنا و مفهوم روانشناسي اشاره گردد.
روانشناسي را به عنوان "علم مطالعهي رفتار آدمي" تعريف ميکنند. در اين تعريف، هر سه مفهوم "علم"، "مطالعه"، و "رفتار" معاني خاص خود را دارند:
وقتي از علم صحبت ميکنيم منظورمان دانش نظام يافته در هر دو معناي تحصّلي و خردمندانة آن (يعني در هر دو معناي عيني و عمقي) است. منظور از مطالعه در اين تعريف، تحقيق علمي در معناي همه جانبه و در هر دو معناي کمّي و کيفي و ترکيبيِ آن است. در موضوع رفتار نيز منظور ما همهي رفتارهاي آشکار و پنهان و محسوس و نامحسوس و خودآگاه و ناخودآگاه و ساير فرآيندهاي روانشناختي آدمي است.
روانشناسي هم در معناي فلسفي، و هم در معناي علمي آن تعاريف خاص خود را پيدا ميکند. آنچه به عنوان پشتوانهي علمي طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش مورد تأکيد است همان معناي علمي، در هر دو مفهوم تحصّلي و خردمندانة آن است.
روانشناسي، که در معناي جديد آن به معناي دانش نظام يافتهي حاصل از مشاهدات و اندازهگيري و سنجش واقعههاي رواني به حساب ميآيد، وقتي که در متن تفکر مفهومي و حکمت و خرد قرار گيرد، راهنماي ارزشمندي در تدريس و تربيت خواهد بود.
مشاهدات و مطالعات روانشناسي در نظريههاي روانشناسي تلخيص ميشوند. اين نظريهها و اصول و قوانين آنها، هم معرفت ما را از روانشناسي آدمي نشان ميدهند و هم ميتوان با کمک آنها به پيشبيني و کنترل پديدههاي رواني پرداخت. به اين ترتيب روانشناسي دانشي است که هم جنبهي بنيادي و هم جنبهي کاربردي دارد.
هر چند نظريههاي بنيادي در روانشناسي بايد به دقت و در تماميت خود مبناي فهم ما از رفتار آدمي قرار گيرد؛ اما در زمان کنوني، جنبههاي کاربردي دانش روانشناسي نيز حائز اهميت اساسي است. کاربرد اصول و قوانين روانشناسي در حل مسائل آدمي مهارت و هنري است که نيازمند برخورداري از دانشهاي ديگر در حوزههاي علوم انساني و علوم زيستي و بهرهمندي از ديدگاهها و نگرشهاي محکم در مورد حيات آدمي است.
مشاهدات، مطالعات و تجارب روانشناسي ضرورتي انکارناپذير براي فهم و حل مسائل تعليم و تربيت نيز هست؛ اما آن گونه از روانشناسي که بدون توجه به حکمت، فلسفه، فرهنگ، تاريخ و جامعهشناسي زندگي مردم کشور ما در پي کاربرد نظريهها، اصول و قوانين روانشناسي براي حل مسائل تعليم و تربيتي آنان باشد، توفيق کافي نخواهد داشت. به بيان ديگر، دانش عام و جهاني روانشناسي در کنار دانش خاص و بومي اين علم است که ميتواند کمکي جدي براي شناخت و حل مسائل تعليم و تربيت در ايران باشد و دانشي ثمربخش براي آموزش و پرورش به حساب آيد.
توجه به تماميت رفتار و فرايندهاي روانشناختي حائز اهميت اساسي در روانشناسي است. مفهوم "رفتار" در تعريف روانشناسي، حاکي از هر واقعهي روانشناختي است که در آدمي بروز ميکند. برخي از اين واقعهها قابل اندازهگيري مستقيم، بسياري موضوع اندازهگيريهاي غيرمستقيم، و برخي ديگر هنوز ناشناخته هستند.
رفتار آدمي را نبايد صرفاٌ به واقعههايي محدود کرد که قابل اندازهگيري کمّي است. مثلاً ذهن آدمي و فرآيندهاي شناختي، عاطفي، احساسات دروني، انگيزهها، باورها و ارزشهاي فرد نيز در شمار "رفتار" او به حساب ميآيند و ما با مشاهدهي دقيق تجليات اين رفتارها و مطالعهي فرآيندهاي دروني روانشناختي ميتوانيم تصوير جامعتري از روانشناسي افراد ارائه نماييم.
همچنين، روانشناسي تنها دانشي نيست که رفتار آدمي را مطالعه ميکند. علوم ديگر چون انسانشناسي، جامعهشناسي، علوم تربيتي، اقتصاد، سياست، حقوق، و تاريخ نيز به مطالعهي رفتار آدمي ميپردازند و همراه با روانشناسي، علوم انساني را تشکيل ميدهند. اما روانشناسي، خاصه شعبهاي از اين علم يعني روانشناسي تربيتي است که ميتواند بيش از همه در خدمت تعليم و تربيت قرار گيرد.
ويژگي کنوني روانشناسي عبارت از چشماندازهاي مختلف يا ديدگاهها در مورد اين موضوع است که چه چيز در فهم زندگي رواني و رفتار مهم است. روانشناسان مطالعة رفتار را از ديدگاههاي متفاوتي مورد توجه قرار ميدهند.
از قرن گذشته تاکنون، ديدگاههاي روانشناسان در مکتبهاي روانشناسي تجلي يافتهاند. از اين ميان ميتوان ديدگاههاي رفتاري، زيستي، شناختي، اجتماعي، رشدي، انساني، و روانتحليلگري را نام برد که در حال حاضر وجود دارند.
روانشناسي داراي گرايشهاي مختلفي است و روانشناسان نيز در دهها حوزة متنوع اين علم کار ميکنند. روانشناسي تجربي و فيزيولوژيک، روانشناسي رشد، روانشناسي تربيتي و روانشناسي مدرسه، روانشناسي باليني، روانشناسي مشاورهاي، روانشناسي اجتماعي، و روانشناسي صنعتي و سازماني، از جمله گرايشهاي گوناگون روانشناسي است.
دو حوزهي تخصصي از دانش روانشناسي، که در واقع شعبههايي از دانش روانشناسي تربيتي هستند، جايگاه مهمتري در تعليم و تربيت دارند که يکي روانشناسي رشد، و دومي سنجش رواني - تربيتي است.
روانشناسان رشد سعي ميکنند تا رفتارهاي پيچيده را به وسيلهي مطالعهي چگونگي آغاز و نظم و ترتيب رشد اين رفتارها را که در طول دورهي زندگي تغيير و تحول و توسعه مييابند، بفهمند و درک کنند. از آنجا که رفتار آدمي در طول سالهاي کودکي و نوجواني به سرعت رشد و توسعه مييابد، روانشناسي کودکان و نوجوانان قسمت بزرگي از روانشناسي رشد را در بر ميگيرد. در عين حال، روانشناسان رشد آن دسته از تغييرات رفتاري را هم که پس از نوجواني رخ ميدهد مورد توجه قرار ميدهند.
از سوي ديگر، دانش سنجش رواني - تربيتي در پي آن است که چگونه ميتوان اندازهگيري، آزمون، سنجش و ارزشيابي را در خدمت كار موفقيتآميز تدريس و تربيت قرار داد. در اين ميان، مسألة اساسي آن است که وحدت سنجش و آموزش و تربيت را به عنوان هستهي مرکزي سنجش رواني - تربيتي در نظر بگيريم.
ساير رشتههاي روانشناسي تربيتي، مثلاً روانشناسي يادگيري و روانشناسي شاگردان استثنايي و روانشناسي مدرسه نيز، جايگاه مهمي در تدريس و تربيت دارند. روانشناساني که به مطالعهي چگونگي تدريس و تربيت ميپردازند و مشکلات آموزشي و تربيتي شاگردان را تشخيص ميدهند و سعي ميکنند آنها را اصلاح کنند به عنوان روانشناسان تربيتي و روانشناسان مدرسه شناخته ميشوند. روانشناسان تربيتي اغلب اوقات درگير بالابردن کيفيت يادگيري و بهبود وضعيت تربيتي دانشآموزان مدارس با استفاده از دانش روانشناسي در مورد يادگيري و انگيزش و شخصيت آنان هستند.
روانشناسي تربيتي، علم مطالعهي روانشناسانهي مسائل تدريس و تربيت و يک دانش محوري و چندرشتهاي در روانشناسي و تعليم و تربيت آدمي است که غالباً به عنوان بخشي از دانش روانشناسي، و گاهي به صورت يکي از حوزههاي علوم تربيتي، به حساب آمده است.
اين حوزه از علوم انساني، اساس تدريس و تربيت است و اگر در کشور ما و متناسب با فرهنگ ايراني ما بر چهار رکن اساسي، يعني بر محکمات وحياني، فرهنگ ايراني، خردمندي، و يافتههاي دانش عيني در اين رشته، استوار گردد، دانشي رهاييبخش براي تعليم و تربيت کودکان، نوجوانان و جوانان کشور است.
آن نوع از دانش روانشناسي تربيتي که با فرهنگ اسلامي، ملي و با وضع و حال مخاطبان تعليم و تربيت در ايران و با مقتضيات زندگي در جهان کنوني هماهنگ شود، قادر به ايفاي نقش مطلوب خود خواهد بود. در اين معنا، روانشناسي تربيتي بايد در خدمت تعليم و تربيت کودکان، نوجوانان و جوانان براي دستيابي آنان به حيات پاکيزهي انساني، مهارتهاي زندگي در جهان کنوني، و فراگيري دانشهاي عمومي و علوم و فنون تخصصي قرار گيرد.
در نيم قرن اخير که روانشناسي تربيتي در شکل جديد آن در جامعهي علمي ايران جايي براي خود باز کرده است، متأسفانه از نظر مباني، اهداف و محتوا و تناسب، غالباً گرفتار درک و دريافتها و رويکردهاي رفتارگرايانه و تقليدي و محدودنگر بوده و نتوانسته است در جايگاه رفيع خود در تعليم و تربيت ايران استقرار يابد.
براي حل اين مشکل، لازم است که:
اولا،ً بنيانها، اهداف و محتواي دانش روانشناسي تربيتي بر محکمات وحياني و حکمت، خرد و دانش عيني استوار شود.
دوم آنکه، اهم پژوهشهاي علمي جهاني در حوزههاي گوناگون اين دانش مورد استفاده قرار گيرد و با پژوهشهاي ملي و محلي در مسائل تدريس و تربيت، بوميسازي شود.
سوم آنکه، آموزش و پرورش و مدارس و کلاسهاي درسي در برنامهها و عملکردهاي خود در تدريس و تربيت رويکردهاي پويا و عميق و همهجانبهي علمي در روانشناسي تربيتي را به کار گيرند.
در گزارش تفصيلي که همراه با اين سند فشرده در مورد "مفاهيم و اصول و يافتههاي دانش روانشناسي تربيتي به عنوان يکي از پشتوانههاي علمي طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش" به کميتهي مطالعات نظري طرح تدوين سند ارائه کردهايم؛ پنج موضوع اساسي مورد بررسي قرار گرفته است كه عبارتند از:
1- دانش روانشناسي تربيتي، مباني و اصول، و الگوي تدريس و تربيت
2- شناخت شاگردان براي تدريس و تربيت
3- روانشناسي يادگيري براي تدريس و تربيت
4- اصول و روشهاي تدريس و ادارهي کلاس
5- سنجش و ارزشيابي در تدريس و تربيت
بخش اول:
دانش روانشناسي تربيتي، مباني و اصول، و الگوي تدريس و تربيت
در اين بخش نه موضوع زير حائز اهميت اساسي است.
1-1- جايگاه دانش روانشناسي تربيتي
1-2- روانشناسي تربيتي: هنر و فن و علم و حکمت
1-3- ترکيب ثمربخش تدريس و تربيت
1-4- اهميت نظريه در روانشناسي تربيتي
1-5- اهميت پژوهش براي تدريس و تربيت
1-6- مفاهيم در روانشناسي تربيتي
1-7- اصول در روانشناسي تربيتي
1-8- کاربرد روانشناسي تربيتي و الگوي تدريس و تربيت
(تصوير الگوي فرآيند تدريس و تربيت پيوست به انتهاي پيام)
1-9- وظايف و هدفها در تدريس و تربيت
بخش دوم:
شناخت شاگردان براي تدريس و تربيت
در اين بخش به يازده موضوع اساسي در شناخت شاگردان اشاره شده است.
2-1- اصول رشد در دورههاي خردسالي و كودكي و نوجواني
2-2- شناخت وضعيت زيستي و تحولات جسمي و حسي و حركتي و ادراكي دانشآموزان
2-3- شناخت رشد زباني و ارتباطي خردسالان و كودكان و نوجوانان
2-4- شناخت وضعيت هوشي دانشآموزان
2-5- شناخت و سنجش رشد اجتماعي و اخلاقي دانشآموزان
(تصوير الگوي نظري شکلگيري رشد اخلاقي پيوست به انتهاي پيام)
2-6- شناخت وضعيت عاطفي و انگيزشي دانشآموزان
2-7- شناخت شكلگيري "خود" در كودكان و شناخت هويت نوجوانان
2-8- شناخت تفاوتهاي جنسيتي و ايفاي نقش جنسيتي دانشآموزان
2-9- شناخت وضعيت و نيازهاي آموزشي و پرورشي دانشآموزان استثنايي
2-10- شناخت وضعيت كودكان و نوجواناني كه دچار مشكلات روانشناختي و ناسازگاري اجتماعي هستند
2-11- شناخت وضعيت دانشآموزان متعلق به قوميتها و زبانها و فرهنگهاي گوناگون كشور
بخش سوم:
روانشناسي يادگيري براي تدريس و تربيت
در اين بخش شش موضوع زير مورد بررسي است.
3-1- معناي يادگيري چيست
3-2- نظريههاي يادگيري و کاربرد آنها در تدريس و تربيت
3-3- سبکهاي شناختي و سبکهاي يادگيري
3-4- يادگيري مفهوم
3-5- يادگيري فراشناختي
3-6- سازندهگرايي و فرايند ساختار دادن به دانش
بخش چهارم:
اصول و روشهاي تدريس و ادارهي کلاس
بخش چهارم دربرگيرندهي ده موضوع زير است:
4-1- معلم
4-2- اداره کلاس درس
4-3- چيدمان کلاس درس
4-4- روشهاي تدريس
4-5- تدريس مستقيم
4-6- انتقال يادگيري از کلاس درس به زندگي واقعي
4-7- تکليف کلاسي و تکليف منزل
4-8- اصول شاگرد - محوري
4-9- ايجاد و نگهداري محيط ثمربخش يادگيري و تربيت
4-10- برخورد با رفتارهاي نادرست شاگردان
بخش پنجم:
سنجش و ارزشيابي در تدريس و تربيت
در اين بخش شش موضوع زير مورد بحث قرار گرفته است:
5-1- آزمون و سنجش در تدريس و تربيت
5-2- اجراي استاندارد، روايي، پايايي، و فقدان سوگيري در آزمونها
5-3- آزمونهاي استاندارد و آزمونهاي معلمساخته
5-4- جهتگيريهاي جديد در سنجش و ارزشيابي تدريس و تربيت
5-5- ضرورت به کارگيري سنجش اصيل در آموزش عمومي
ادامه دارد...
نظرات