منوچهر اسماعيلي با گذشت 50 سال حضور فعال در عرصه دوبله ايران، دربارهي موضوعاتي چون ورود خود به دوبله، وضعيت ترجمهي فيلمها و جذب گويندگان جديد در برنامهي «دو قدم مانده به صبح» سخن گفت.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، پيش از آغاز گفتوگو با منوچهر اسماعيلي بخشهايي از فيلمهايي كه او در آنها گويندگي كرده بود، پخش شد. او پس از اين بخش خطاب به فريدون جيراني(مجري -كارشناس بخش سينماي اين برنامه) گفت: من با ديدن اين بخشها غافلگير شدم. سلام ! قطعا آنهايي كه تا اين موقع شب بيدار نشستهاند، مسووليت زيادي را روي گردن من گذاشتهاند. من متني را آماده كرده بودم و ميخواستم به مادرم، همسرم، همكارانم، مردم و به شما و همكاران پشت دوربين سلام كنم. اما با اين پيش نمايش، تمام فرضيات من به هم ريخت.
****
رييس انجمن گويندگان و سرپرستان گفتار فيلم، دربارهي انگيزه خود براي ورود به دوبله اظهار كرد: من قصد نداشتم وارد دوبله شوم. عاشق تئاتر بودم، مثل هر جواني كه علاقه دارد در يكي از زمينههاي هنري فعاليت كند، من يكي از شاخههاي آن يعني تئاتر را انتخاب كردهبودم. در سال 1336 در آموزشگاهي كه سخنسنج داير كرده بود، نامنويسي كردم. او به جاي هفتهاي يكبار، هر شب از من دعوت ميكرد تا در كلاسهاي آموزش تئاتر شركت كنم.
او اضافه كرد: روزي رادپور كه با او تئاتر بازي ميكردم به من گفت كه قرار است يك مرد و پنج زن را براي آموزش دوبله در ايتاليا انتخاب كنند. من گفتم: دوبله چيست؟ و در نهايت در كمال نااميدي براي تست دادن رفتم. يك روز ساعت 3 بعدازظهر به باغي كه دفتر و منزل الكس آقابابيان مكان تستگرفتن بود رفتيم. بيش از هزار نفر آمده بودند كه همهي آنها جوانهاي بالاي شهر بودند. البته من بيشتر كنجكاو بودم تا ببينم عاقبت چه ميشود.
اسماعيلي ادامه داد: اسم افراد براي گرفتن تست نوشته ميشد. اسم من را ساعت 7، 8 بعدازظهر نوشتند از داوطلبان از صبح تا غروب امتحان گرفته ميشد كه اين كار بيش از يك هفته طول كشيد. يك آمريكايي و يك ايراني(نايمن و دايمي) صداها را ميشنيدند و ضبط ميكردند. پس از يك هفته 7، 8 تن بيشتر باقي نمانده بودند كه من يكي از آنها بودم .آقاباباييان گفت متاسفم كه تا الآن موفق به انتخاب صدا نشدهام. از شما «هم چيزي درنميآيد» با اينحال قرار شد از ما هم تست بگيرند. اما من كه آمده بودم عاقبت كار را ببينم آخرين نفر امتحان دادم.
او دربارهي تست گويندگي خود گفت: به من گفتند اسمت و آدرست را بگو. متني هم به من دادند. وقتي آن را خواندم، گفتم عجب متني، انگار اينها از زندگي من خبر دارند. من اسم و آدرسم را گفتم. گفتند دوباره اين كار را بكن!فهميدم كه صدايم را بار اول ضبط نكردهاند.چون نوار را عوض كردند. در ادامه به من گفتند گريه كن! بخند! داد بزن! من هم اين كارها را كردم. در آخر پرسيدند كه در اداره گذرنامه آشنا دارم. پاسخ منفي دادم. از من پرسيدند كه چه كسي از من نگهداري ميكند. پاسخ دادم، مادرم. پولي به من دادند تا گذرنامه بگيرم و سرو وضعم را مرتب كنم. وقتي علت را سوال كردم،به من گفتند، انتخاب شدي و خستگي از تنم در رفت.
اين پيشكسوت دوبله اضافه كرد: روز بعد محمدرضا زندي در استوديو دي.سي.آي يك تكه از فيلم «برنج تلخ» را گذاشت. به من گفت جاي يكي از نقشها حرف بزنم. گفتم: چه بگويم؟گفت متن روي كاغذ را بخوان! سپس گفت: بگيريم! گفتم: چه را؟ گفت: ضبط كنيم. گفتم چه را ضبط كنيم؟ گفت: خيلي سينگ گفتي! گفتم: سينگ چيه؟
او اضافه كرد: روز بعد به استوديويي رفتم كه 10-15 تن از زعماي صدا كه آنها را ميشناختم، آمده بودند. خانمها را براي سفر به ايتاليا انتخاب كرده بودند كه خانم فهيمه (راستكار) از جملهي آنها بود. قرار شد به جاي يك مرد، دو مرد فرستاده شود. در آن زمان كاملا 18 ساله نشده بودم با اين حال به من گذرنامه دادند.
مدير دوبلاژ فيلم «محمد رسولالله» افزود: آن گروه شروع به دوبله چند فيلم به عنوان دستگرمي ميكردند. پس از مدتي مرا براي ساندويچ خريدن بيرون فرستادند. در اين همين مدت رأي آقا باباييان را براي فرستادن من به ايتاليا زدند البته اين موضوع را زندي بعدها برايم فاش كرد. اين درحالي بود كه براي خودم رويا ساخته بودم كه در ايتاليا سينما ميروم و زبان ياد ميگيرم. با همه حتي درختها خداحافظي كرده بودم. فردا با چمدان به محل اعزام افراد انتخاب شده رفتم اما به من گفتند: آنها رفتند. گفتم: كي؟ گفتند: 7 صبح. چمدانم را وسط راهرو گذاشتم.
****
اسماعيلي درباره چگونگي بازگشت خود به عرصه دوبله اظهار كرد: من در يكي از روزهايي كه در خيابان لالهزار پرسه ميزدم، (نايمن) را ديدم. از من پرسيد كه به ايتاليا رفتم يا نه . جواب منفي دادم. او به من پيشنهاد كار دارد و من هم پذيرفتم. نايمن مرا به استوديوي دي.سي.آي برد. آن جا واقعا دانشگاه كاري من شد. از تكجمله، گويندگي را آغاز كردم و به جاي يك عكاس حرف ميزدم كه او را نميديدم. مرحوم ايرج دوستدار به من علامت ميداد تا به جاي او حرف ميزدم چون گوشي نداشتم كه صداي عكاس را بشنوم.
او در زمينهي گويندگي خود در فيلم «دروازههاي پاريس» گفت: اين فيلم نخستين اثري بود كه علي كسمايي گويندگي نقش اول آن را به من داد. در سال 37 با دوبله آشنا شده بودم و ميدانستم كه نوعي بازيگري است. البته كسمايي در حالي گويندگي نقش اول اين فيلم به من داد كه حنجرههاي آمادهاي براي اين نقش در اختيار داشت اما چيزي در من ديد كه از آن دست نكشيد. همينطور كارم را ادامه دادم. در زمان دوبله «اسپارتاكوس» حدودا همهچيز را شناخته بودم. براي گويندگي در«بن هور» هم انتخاب شدم. اين در حالي بود كه در آن زمان براي برخي فيلمهاي سنگين كه گويشهاي پيچيدهاي داشت و مستلزم درك خوب گوينده از ديالوگ بود، از گويندگان امتحان گرفته ميشد.
****
گويندهي «سيدني پوآتيه» دربارهي علت ناميده شدن دههي 40 به عنوان سالهاي طلايي دوبله گفت: عشق اين كار، سايه خود را روي سر ما پهن كرده بود. به قول مجيد ظروفچي در فيلم «سوته دلان» آنهايي كه عاشقيت ميفهميدند، ميگرفتند. آنهايي كه نميگرفتند، يك مقدار گرمازده ميشدند.همان روال اتنخاب و آمادگي گويندگان براي امتحان دادن، ميدان وسيعي را براي صداپيشگان فراهم ميكرد كه متوقع نباشند و زحمت بكشند تا سرآمد شود.
گوينده آنتوي كوئين در پاسخ به اين پرسش فريدون جيراني كه چرا هيچكدام از گويندگان نسل جديد، صداي ماندگار نشدهاند، اظهار كرد: خميرهي اين كار بايد در وجود فرد باشد. البته مدير دوبلاژ وظيفه دارد كه جوانان را راهنمايي كند.
****
او در زمينهي چگونگي ورود جوانان به عرصه دوبله گفت: بسياري از جوانان از طريق انجمن گويندگان و سرپرستان گفتار وارد اين حرفه شدهاند البته پولي از آنها براي آموزش دادن گرفته نميشود.اخيرا شنيدهام عدهاي پول ميگيرند و در آپارتمان خود دستگاهي ميگذارند و دوبله ميكنند.راست و دروغ گردن خودشان حتي شنيدم هتك حرمتهايي شده است. هشدار ميدهم تا فردا غائلهاي به نام ما برپا نشود.
اسماعيلي تأكيد كرد: كار ما جدي است و به حيثيت ما بستگي دارد.در انجمن به سوي همه باز است. در زمينه آموزش گويندگان جديد همكاري تنگاتنگي با سازمان صداوسيما داريم. افراد خوب صيد ميشوند و حين كار، آموزش داده ميشوند چون دوبله يك كار عملي است و كلاس مجزا ندارد.
او اضافه كرد: آموزش در استوديو و در ملاعام داده ميشود نه در جاي بسته؛ چون هرجا كه بسته شود، فساد از آن برميخيزد. كما اين كه بعضا فساد در برخي جاها به بار آمده است.حتي يك عده از همكاران من اگر ما جلوي آنها را نگرفتهبوديم شايد فاجعه به بار ميآورند.
****
به گزارش ايسنا، اسماعيلي درباره پرورش نيافتن گويندگان بسيار خوب در سالهاي اخير گفت: بخشي از اين مورد به متوليان امر بازميگردد. آنها يك مقدار كملطفي ميكنند. عاقبت بد نگاه كردن به يك شغل ،واردشدن افراد ناباب است. اما اگر به شغلي خوب نگاه كنيم همهي موارد آن از شرافت تا ظرافت آن حفظ ميشود.
اين پيشكسوت دوبله دربارهي خوب نبودن ترجمه فيلمها گفت: بيمايه فتيره!
او در زمينه علت تناسب نداشتن مديران دوبلاژ با سطح فيلمها به گفتن جمله «پلهها كوتاه است» بسنده كرد.
اسماعيلي دربارهي علت انتخاب نشدن گويندگان مناسب نقشها در دوبلهي برخي فيلمها گفت:بله قربان دلچسب، زيادهِ.
****
رييس انجمن گويندگان و سرپرستان گفتار در زمينهي علت مطلوب نبودن كيفيت ميكس صدا و موسيقي فيلمها گفت: مدير دوبلاژ از اين مسأله متأثر ميشود چون از ابتدا صلاحيت دخالت در اين مورد را نداشته است مگر با روشهاي دوستانه.
او در پاسخ به اين پرسش جيراني كه چرا به جاي هاردي گويندگي كرديد، اذعان كرد: مرحوم مقبلي كه استاد اين كار بود از دست رفته بود و من با چنين كاري، يك اشتباه تاريخي كردم و ديگر آن را تكرار نميكنم. البته الزاما همهي كارها با توفيق همراه نيست.صداي حميد قنبري به جاي جري لوييس و ايرج دوستدار به جاي جان وين بينظير است.گويندگان ديگر هم كه بعدها به جاي چنين بازيگراني صحبت كردهاند، به قصد زدودن تلاشهاي صداپيشگان پيشين اين كار را نكردهاند، بلكه از روي ناچاري بوده است.
***
گوينده« ژراد دوپارديو» دربارهي شيوه جذب مترجمان پيشنهاد داد: اگر با اعلام فراخواني بين مترجمان مسابقه بگذارند و افرادي مانند نجف دريابندري رييس قسمت كيفي ترجمهها شود و كار مترجمان را ارزيابي كند، ميتوان شرايط را بهتر كرد.
او در پاسخ به اين پرسش كه آيا نياز است مدير دوبلاژ به زبانهاي خارجي آشنايي داشته باشد، اظهار كرد: اگر زبان بدانند،امتياز است. من به جز دروس دبيرستان دورههاي ديگري را براي آموزش زبان طي نكردم. اما زماني كه به آمريكا رفتم براي برقراري ارتباط از شنيدههاي خودم استفاده كردم. در واقع از طريق دوبلهي فيلمها، زبان انگليسي را ياد گرفتم.
****
رييس انجمن گويندگان و سرپرست گفتار فيلم دربارهي راهكارهاي شكوفايي دوبارهي دوبله گفت: جاي بسياري از همكارانم مانند محمود قنبري و خسرو خسروشاهي كه بسيار در دوبله موثر هستند، (در واحد دوبلاژ سيما) خاليست. دلايل اين امر نيز مشخص است و به ترجمه و احيانا برخي گفتوگوها مربوط است. مسوول دوبله سازمان صداوسيما به اين نوع گفتوگو عادت نكرده است. البته بعد از مدتي متوجه معضل ميشود ولي اين مهرهها از دست رفته است.
او تأكيد كرد: آنقدر كه حضور آنان را مبرم ميدانم، حضور خود را لازم نميدانم. اين افراد نبايد به صرف يك يادآوري فراموش شوند، بلكه بايد از حضور آنان براي انتقال تجربههايشان به نسل بعد بهره برد.
اين پيشكسوت دوبله اضافه كرد: ما هميشه با مسؤولان سيما سريع به تفاهم رسيدهايم. به شرطي كه دلالي اين وسط نباشد و مستقيم و رودررو مسايلمان را بيان كنيم.
او در ادامه از برخي درگذشتگان عرصه دوبله مانند ايرج و كاووس دوستدار، ماني، خسرو شايگان، آذر دانشي، اكبر ميرطاهري و علياصغر مستان به عنوان يكي از پايهگذاران سنديكاي گويندگان ياد كرد.
به گزارش ايسنا، اسماعيلي با اشاره به فعاليتهاي دوبله در خارج از انجمن گويندگان و سرپرستان گفتار فيلم اظهار كرد: اخيرا آقايان و مسؤولان محترم يكي دو وزارتخانه مجوز صادر ميكنند، اين كار قانوني نيست. مثل اينكه من بگويم بهترين كلانتريها را برپا و پليس 111 تأسيس ميكنم. از ديوار كوتاه تا حدي ميتوان پريد.
رييس انجمن گويندگان و سرپرستان گفتار فيلم دربارهي برنامههاي انجمن اظهاركرد: حفظ شوون، حقوق و معرفت اينكار و ترقي و جذب صحيح نيرو از برنامههاست. سعي ميكنيم تا حد امكان اين كار را اعتلا دهيم و به دست نسل جوان بسپاريم.
اين پيشكسوت دوبله دربارهي دور جديد جذب نيرو گفت: پذيرش نيرو در هر صنفي بستگي به حجم كار دارد. اوايل كار همهي گويندگان در خانه نشسته بودند به مرور كه روند كار شكل گرفت و مشغول به كار شدند. اكنون اگر مسايل اقتصادي حل شود ميتوان با حفظ حرمت پايهگذاران اين حرفه، نيروي جديد جذب كرد.
اسماعيلي در پايان گفت: تا راه راست و در هست، بهتر است در زد. از ديوار مردم نپريد. انجمن با حياست كه تا به حال اقدامي نكرده است، نميگويم از بيحيايي آن بترسيد، ولي از قانون مداريش بترسيد.
در پايان اين بخش، اسماعيلي در برنامه زنده شبكه چهار سيما، عكسي تركيبي از خود و منوچهر نوذري را روبه دوربين گرفت و ياد اين هنرمند فقيد را گرامي داشت.
انتهاي پيام
نظرات