يك مهندس سازه و ژيوفيزيك با تخصص مدلسازي دربارهي آثار تاريخي معتقد است: اگر شناخت فرهنگ و مهندسي نباشد، ميراثداري ممكن نيست، ارث مستهلك ميشود و وارث خسران ميبيند.
عبدالعظيم اميرشاكرمي كه تحقيقي را با عنوان «بازخواني مهندسي و علوم پايه در اصفهان» انجام ميدهد، در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اينكه شتابها و حادثهها سبب ميشوند كه از علوم پايه و مهندسي بهره نگيريم و گمراه باشيم، اظهار داشت: در شتابها و بلبشوها، كلمات و مفاهيم مظلوم ميشوند. با بهرهبرداريهاي غلط از علوم مهندسي، مسألهها و بحرانهاي تازهاي آفريده و مهندسيهاي برتر گذشته، محو و نابود ميشوند. كلمهها و فكرها، طرحها و اجراهاي مهندسي (علوم پايه) مظلومهاي دورههاي بحراني هستند كه چوپ شتابزدگي و نبود تدبير، تقدير و تنظيم را تحمل ميكنند و بار تهمت را به دوش ميكشند.
وي ادامه داد: ما بازيچه هستيم، مگر هنگامي كه پيشطرحي داشته باشيم و اين كار با علوم پايه و پيشبيني ميسر ميشود. در اين حالت، با سازماندهي و تنظيم خود به حادثهها سازمان ميبخشيم.
به گفتهي شاكرمي، فهم و كشف علوم پايه و مهندسي در آثار باستاني فايدههاي زيادي دارد و بيتوجهي به آنها سبب نابودي آثار و خسران متوليان ميشود. آثار تاريخي جنبههاي مختلفي در حركت رو به رشد هر جامعهاي دارند. جهت، پتانسيلهاي بالقوه و انگيزههاي حركت را از آثار ميتوان استخراج كرد و مورد بهرهبرداري جامعه قرار دارد.
او بيان كرد: فهم و كشف علوم پايه و مهندسي آنها، كار چندنظامي يا ميانرشتهيي است. شناخت آثار، بازخواني مهندسي آنها، بازخواني علوم پايه از مهندسي آنها، بازخواني و شناخت عالمان و مهندسان و انديشهي آنها و نظام رهبريشان، امكاناتي را فراهم ميكنند.
وي در اينباره افزود: بازخواني تاريخي و تدوين واقعي به جاي تاريخهاي نوشتهشده توسط رقيبان و تاريخ ترجمهيي، بهرهگيري از آنها در ساختوسازهاي مهندسي بهدليل موفقيت آنها، شناخت رازهاي طبيعت اطراف اثر و حفظ و نگهداري صحيح اثر از جملهي اين امكانات هستند.
شاكرمي اظهار داشت: اين مجموعهي كاري، نيازهاي اوليه، هدايت، رهبري و از همه مهمتر، احساس نياز ميخواهد. متخصصان، برنامهريزان، امكانات و ايجاد شرايط، چهار بخش اين حركت هستند. در ميراث فرهنگي بايد چهار محور يادشده تعريف و مفهومسازي شوند تا به كلمهي ميراث فرهنگي و حفاظت بتوانند جامهي عمل بپوشانند.
وي در اينباره با اشاره به برخي آثار تاريخي، گفت: پل خواجو و آثار ميدان نقش جهان اصفهان كه ميراث ارزشمند مهندسي جهاناند، بهرههاي مهندسي فراواني دارند و گنج روان علوم پايه و مهندسي ايران هستند؛ ولي نهتنها از آنها بهرهبرداري مهندسي نداريم، بلكه بهدليل نبود شناخت مهندسي اين آثار، با مرمتهاي غيراصولي و بيتوجهي به آسيبها، شاهد خستگي و نابودي آنها هستيم. بهطور مثال، در مسجد امام (ره) تركخوردگيها و مرمتهاي غلطي وجود دارند كه بايد به آنها توجه تحليلي و علمي شود كه متأسفانه مورد بيتوجهي است. همچنين تركهاي سردر گنبدخانه و مقاومسازيهاي غيراصولي اين سردر و مرمتهاي سنگهاي ازاره و مرمر از نمونههاي ديگرند.
اين كارشناس تأكيد كرد: برنامهريزي، سازماندهي و تربيت كارشناسان علوم پايه و مهندسيسازي براي اهداف يادشده از سادهترين، كمهزينهترين و ابتداييترين كارهايياند كه ميتوان انجام داد و سنگ زيرين بناي فهميدن، بهرهبرداري، حفاظت و ميراثداري است.
او با بيان اينكه براي حفظ آثار به عالمان و مهندسان مربوط نياز است كه متأسفانه جاي آنها خالي است، گفت: با امكانات تكنولوژيكي جديد مانند ژيوفيزيك، نرمافزارهاي در دسترس و با هدايت و رهبري صحيح، به قصهگوييها دربارهي تخت جمشيد، مجموعهي آبهاي صنعتي شوشتر و مهندسي شهر اصفهان ميتوان پايان داد و آنها را براي بهرهبرداري مهندسان آينده، بازخواني علمي ـ مهندسي كرد. با اين كار، حفظ آثار و گردشگري بهصورت پايهيي و عملي و نه كلامي محقق خواهد شد.
شاكرمي ادامه داد: بناهاي تاريخي با علوم پايه و مهندسيهاي دقيق بومي بنا شدهاند و بايد با علم و مهندسي مرتبط، از آنها مراقبت شود. درحاليكه آسيبهاي بناهاي تاريخي به سرعت و با شتاب زيادي رو به گسترش هستند و به يك بحران جدي جهاني تبديل شدهاند، تغييرات و افزايش درجهي حرارت (فيزيكي)، افزايش آلايندههاي هوا، آلايندههاي آب زيرزميني و آبهاي سطحي و باران (شيميايي ـ هيدروليكي)، هجوم جمعيت (مكانيكي ـ شيميايي) بهصورت جهاني و عام درنظر گرفته ميشوند و در كشورهايي كه توجه علمي ـ مهندسي به آثار نشده است و مرمتها و حفاظتهاي غلط انجام ميگيرند، اين آسيبها تشديد ميشوند.
او ادامه داد: زلزله، هوازدگي، دخالتهاي نامناسب، نبود نگهداري و مراقبت، چهار وجه آسيبديدگي آثار ايران هستند. سه قسمت آخر، تشديد شده و آثار به حالت بحراني رسيدهاند. آثار اصفهان در معرض تهديد جدي هستند و ميراث فرهنگي براي رسيدگي به اين موضوع، تشخيص و درمان مشكلات، به عالمان علوم پايه، مهندسان و كارشناسان و از همه مهمتر رهبري آنها را نياز دارد. اكنون نسبت كارشناسان و عالمان با نسبت بناها و مشكلات روزافزون آنها هماهنگي ندارد. سرمايهگذاري براي پرورش كارشناسان خبره كافي نيست و بهعنوان يك الزام به آن توجه نشده است.
شاكرمي افزود: پلهاي تاريخي روي زايندهرود، بخصوص پل خواجو بهعلت آلايندگي آب رودخانه و همينطور بناهاي ميدان نقش جهان و اطراف آن، با توجه به سطح بالاي آب آلودهي زيرزميني و پيرو آن، پديدهي نمكزايي اين آب آلوده، رطوبت آب آلوده و تبخير آن در سطح ديوارها، در معرض تهديد توسط هوازدگي شديد هستند. در اين رابطه، وضعيت مسجد امام (ره)، بويژه سنگهاي مرمر و ايستايي كلي مسجد شيخ لطفالله بهشدت بحراني است، زيرا تركخوردگيها در سازهي گنبدخانهي مسجد امام (ره) و مسجد شيخ لطفالله روبه گسترشاند و بايد تحت نظر باشند.
وي با اشاره به موضوعي با عنوان «تفاوت در مديريت مهندسي و مهندسي مديريت در فرهنگ گذشته و امروز ايران» بيان كرد: آثار تاريخي ـ فرهنگي يا ميراث فرهنگي، دو دستهاند؛ آثار مكتوب كه در متون تاريخي ثبت شدهاند و آثار مكنون مهندسي كه شامل بناها، اشياي تجسمي و هنري هستند (البته در كنار اين دو دسته، گفتههاي مردم بهصورت شفاهي هم وجود دارند كه مستند نيستند و ناطقاند). با توجه به اخلاق و شرايط محيطي و محاطي حاكم بر ايران قديم، نگهداري و توليد آثار مكتوب بسيار مشكل و برعكس، نابودسازي و غارت آنها متداول بوده است؛ ولي آثار مهندسي و هنري بهجا مانده قابل بازخواني و ربط دهياند و قابليت كشف و استخراج و بهرهبرداري مهندسي و علوم پايه را دارند. علوم پايه و مهندسي استوار بر آنها از الزامات پايهيي رشد هر جغرافيا يا كشورند كه خواهان رشد و تعالي است.
او تأكيد كرد: بازخواني مهندسي شهر اصفهان يا دورهي صفويه، هخامنشيان، سلجوقيان و ساسانيان سبب خواهد شد كه به مهندسي مديريت ماتريسي يا مهندسي تحليلي سازگار با شرايط اقليمي و زمينشناسي ايران پي ببريم و از آنها بهره بگيريم. هر نقطه، مهندسي خاص خود را ميطلبد و مهندسي ترجمهيي يا وارداتي يا الگوبرداري، بدون سازگاري است و ماندگار نخواهد بود.
وي ادامه داد: در تخت جمشيد و سازههاي پاسارگاد، سيستم خشكسازي و تهويهي پيها طراحي شدهاند و به اين موضوع بهتازگي در كشورهاي آمريكا و ژاپن توجه ميشود.
اين محقق در پايان اضافه كرد: از هر دورهي تاريخي، از تركيب با هستي روي كرهي خاكي، آثار مشهودي وجود دارند و اين آثار يا شفاهياند يا مكتوب و مكنون كه به ترتيب، شك بر صحت آنها كم ميشود. در ايران افسانهها و نوشتهها نسبت به عظمت اقيانوس بيكران گذشتهي اين سرزمين بسيار كم است. آثار مكتوب بسيار محدود و برعكس مراجعه براي بازخواني تاريخي و آثار فرهنگي بسيار زياد و غيرقابل شمارش است، مانند تخت جمشيد، تل تخت، نقش رستم، پاسارگاد، آبها و شهر صنعتي شوشتر، اصفهان و ... كه اين آثار مهندسي داراي روشها و آييننامههاي ويژه و علوم پايه مشخص هستند.
انتهاي پيام
نظرات