«ذوق و استعداد حرف مفت است» تأكيد جمال ميرصادقي بر وجود كارگاههاي داستاننويسي
جمال ميرصادقي با انتقاد از منتقدان كارگاههاي داستاننويسي، خواست كه واقعيت كاركرد كارگاههاي داستاننويسي انكار نشود.
اين داستاننويس در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: نميدانم ما چه ملتي هستيم كه واقعيات مسلم را انكار ميكنيم. داستاننويسي الآن در جهان درس است. در آمريكا، دانشگاهها مدرك ميدهند و دانشگاه شيكاگو از جملهي آنهاست. برخي از دانشگاههاي آمريكا كارگاههاي دوروزه دارند و كلاسهايشان را آخر هفته برگزار ميكنند، تا كساني كه در طول هفته امكان حضور در كارگاهها را ندارند، از آنها استفاده ببرند.
اين مدرس داستاننويسي متذكر شد: ما اينجا افكار غلط خود را نميتوانيم رها كنيم. از افرادي كه صلاحيت قضاوت ندارند، فردي در جايي نوشته بود، كلاسهاي داستاننويسي بيهوده است و كساني كه به اين كلاسها ميروند، وقت تلف ميكنند. نوشته بود، اينها كه كلاس داستاننويسي برگزار ميكنند، ميخواهند خرج خانهشان را دربياورند؛ در حاليكه اين افراد غافل هستند كه نويسندگاني چنانچه اعتبار داشته باشند، داستاننويساني تربيت ميكنند. ضمن اينكه معلم داستاننويسان بزرگ لزوما خود، داستاننويسي بزرگ نبودهاند؛ چنانچه سلينجر به دانشگاه كلمبيا رفته و دورههايي را گذرانده است و يا تقي مدرسي به همراه همسرش به كلاسهاي هاروارد رفت و هر دو نويسنده شدند و اكنون همسرش يكي از بزرگترين نويسندگان آمريكاست.
او با اشاره به اينكه گاهي به واسطهي دخترش كه در آمريكاست، به آن كشور سفر ميكند، اظهار كرد: در آنجا كتابهاي متعددي در زمينهي داستاننويسي تأليف شده، كه از جملهي آنها، گفتوگو با 13 استاد داستاننويسي است؛ از اينرو تأليفها و آموزشها در اين حوزه ضروري است.
ميرصادقي متذكر شد: البته هرجا افرادي هستند كه بخواهند سوءاستفاده كنند و سعي دارند از رهگذر اين كار، تنها به درآمدي برسند، كه آن هم در درازمدت جواب نميدهد و ميبيني اين كلاسها، راه به جايي نميبرد.
اين نويسنده با اشاره به نويسندگاني چون: منيرو روانيپور، فريبا وفي و ديگران به عنوان شاگردان كارگاههاي داستاننويسياش، تصريح كرد: با اين كاركردها و تأثيرها، ميبيني باز مطالبي را در رد كارگاه مينويسند. ذوق ملتي كه خاصتر از ذوق ملت ديگر نيست. چرا ما در آمريكاي شمالي و آمريكاي لاتين شاهد گسترش و انتشار شاهكارهاي ادبيات جهان هستيم؛ اما در ايران، اين امر ميسر نيست؟ زيرا آنها در كشورشان به اين نتيجه رسيدهاند كه داستاننويسي را بايد مانند مهارتهاي ديگر فراگرفت.
او در ادامهي اين موضوع يادآور شد: بله! در اين فرايند ممكن است عدهاي نويسندهي ششدانگ شوند و عدهاي نيز نويسندگاني متوسط، كه اين هم به پشتكار فرد براي نويسندهي تمامعيار شدن بستگي دارد، كه براي داستاننويسي چقدر از زندگياش را بگذارد.
به اعتقاد ميرصادقي، استعداد و ذوق حرف مفت است. استعداد تنها ميتواند پنجدرصد تأثيرگذار باشد. در آمريكاي لاتين بيش از 200 نويسنده هستند؛ اما كساني مانند ماركز و فوئنتس جهاني ميشوند.
او همچنين تأكيد دارد: كارگاه داستاننويسي ما برآمده از جامعهي ماست. هرچقدر در ديگر سطوح توسعه يافتهايم، در اين زمينه هم رشد داشتهايم.
ميرصادقي لازمهي رشد داستاننويسي را رشد كمي ندانست و يادآور شد: از سال 1300 تا پيش از انقلاب، 31 نويسنده هستند كه ميتوان آثار آنها را خواند. خوب اين نشان ميدهد كار داستاننويسي دشوار است؛ بنابراين داستاننويسي به فداكاري نياز دارد.
اين نويسنده توجه به شهرت استاد براي حضور در كارگاهش را مانعي در توجه به خلاقيت عنوان كرد و افزود: مهمتر از شهرت، استاد بايد از داستاننويسي شناخت دقيق داشته باشد. الآن نزديك 30 سال است در دانشگاهها و خانهام، داستاننويسي تدريس ميكنم و معتقدم، استاد كلاس بايد با جريانهاي گوناگون و مؤلفههاي داستاننويسي آشنايي كامل داشته باشد تا بتواند داستاننويسان خوبي را پرورش دهد.
جمال ميرصادقي در پايان، عامل موفقيت نويسندگان جوان را نخست در داشتن علاقه، سپس پيگيري علاقه و سرانجام جهت دادن به علاقه عنوان و تأكيد كرد: فرد با شناخت داستان ميتواند به علاقهاش شكل دهد و آن را به شكوفايي برساند.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات