مراسم بزرگداشت شيخ فريدالدين عطار نيشابوري عصر يكشنبه از سوي انجمن آثار و مفاخر فرهنگي برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مهدي محقق - رييس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي - در اين مراسم يادآور شد: عطار از شاعران بزرگ ماست و آثار او، هم در حوزهي ادب و هم در عرفان فارسي، قرار ميگيرد.
وي با اشاره به آثاري كه به عطار منسوب است، يادآور شد: سالها قبل كه از طرف استاد جلالالدين همايي به انجمن آثار ملي معرفي شدم، درنظر داشتم روي «اشترنامه»ي عطار كار كنم، كه اين كار را انجام دادم. بعدها در مقدمهاش متوجه شدم كه اين اثر مربوط به عطار نيست. به اين دليل، جلد اول را منتشر كردم؛ اما دو سال بعد هانري كربن از من پرسيد چرا جلد دوم را چاپ نميكنيد، گفتم ضمن كار متوجه شدم كه اين اثر براي عطار نيست. گفت، مهم نيست؛ اين اهميت دارد كه شما فكر بزرگي داشتهايد و كساني خود را منسوب به عطار ميدانستهاند؛ چه بهتر كه مردم نيز با اين آثار آشنا شوند.
در ادامه، بهاءالدين خرمشاهي - پژوهشگر و نويسنده - دربارهي «تأثير عطار بر حافظ» سخن گفت و متذكر شد: وقتي ديوان عطار و مثنوي «منطقالطير» را براي شناخت عطار خواندم، فكر كردم عطار چه تأثير احتمالي بر حافظ گذاشته است.
وي افزود: حافظ عارف بزرگي نيست؛ زيرا ما بزرگاني در عرفان داريم كه در مقايسه، هم در حوزهي عرفان اسلامي و هم در حوزهي عرفان اسلامي - ايراني، مقام عرفاني بالاتري از حافظ دارند. عرفان ما عرفان خراساني عاشقانه است. عرفان اسلامي دو مكتب بزرگ دارد؛ يكي مكتب بغداد كه بزرگاني چون جنيد و شبلي از آن برآمدهاند و ديگري موج بلندي كه موج دوم است و ابن عربي از آن برآمده كه از اندلس ميآيد.
اين حافظ پژوه همچنين گفت: در بعضي از رسالههايي كه دربارهي حافظ نوشتهاند، دربارهي عرفان او هم مطالبي را متذكر شدهاند؛ اينكه عرفان حافظ متأثر از ابن عربي است، از جمله مواردي است كه به آن اشاره شده است. هرچند عبدالحسين زرينكوب و آيتالله مرتضي مطهري گفتهاند، حافظ تحت تأثير ابن عربي است؛ اما من به اين موضوع اعتقادي ندارم. با آشنايي كه با «فصوصالحكم» دارم و 150 شرحي كه بر آن نوشتهاند، ميتوانم بگويم عرفان حافظ متأثر از ابن عربي نيست؛ بلكه عرفان عاشقانهي خراساني است كه دنبالهرو سه شاعر است كه آنها را بايد «عارف شاعر» و حافظ را «شاعر عارف» دانست.
خرمشاهي همچنين اعتقاد دارد: حافظ اصالتا شاعر است كه دانش و تجربهي عرفاني داشته است. خود او اشاره ميكند كه ضريب كلمات عرفانياش بالاست؛ اما تا حدي كه عطار، سنايي و مولوي دنبال عرفان رفتهاند، او نرفته است؛ اما مواردي نشان ميدهد كه تحقيقا عطار بر حافظ تأثير گذاشته است. تأثير كلي عطار بر حافظ، در داستان «شيخ صنعان» است كه در جنب داستان «سيمرغ»، از بزرگترين آفريدههاي عطار است، كه پس از عطار در همهي شاعران بعد از او تأثير گذاشته است.
وي با اشاره به اين شعر «دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما»ي حافظ، يادآور شد: وقتي كوتاهبيت «منطقالطير» را بخوانيم، ميبينيم كه شرح همين نكته است كه حافظ در غزل فوق آورده است. همچنين در غزل «بلبلي برگ گلي خوشرنگ بر منقار داشت» نيز حافظ به شيخ صنعان عطار اشاره داشته است.
خرمشاهي در ادامه گفت: حافظ كه شغلش تتبع دوانين شعر فارسي و عربي بود، طبعا نميتوانسته عطار را ناديده بگيرد. هرچند كه تأثير سنايي بر عطار يا عطار بر مولانا بيشتر است؛ اما حافظ نيز از عطار تأثير گرفته است. شخصيت عرفاني شيخ صنعان بر شعرهاي حافظ تأثير فراوان داشته و حافظ چندينبار به داستان شيخ صنعان، تلميح و اشاره داشته است.
سپس زهرا رجبي - پژوهشگر - تحقيقي دربارهي «تمثيلات و حكايتهاي عطار» ارائه داد و يادآور شد: در ميان داستانهاي عطار، تعدادي حكايتهاي فرعي وجود دارد. اگر چهار منظومهي اصلي عطار را بررسي كنيم، ميبينيم او تمام حكايتها را با عنوان «الحكايت و التمثيل» آورده است. تعداد 907 حكايت فرعي در چهار منظومهي عطار وجود دارد. در «الهينامه»، 268 حكايت، در «مصيبتنامه»، 360 حكايت و در «منطقالطير»، 180 حكايت وجود دارد.
وي افزود: بسياري از بزرگان فلسفه و عرفان، انديشههاي خود را اغلب در قالب حكايت بيان كردهاند كه اين به دليل درك كردن عوام بوده است. عطار نيز با آوردن تمثيلهاي گوناگون، مراد خود را بيان ميكند.
رجبي همچنين با برشمردن انواع حكايتهاي عطار، گفت: عطار دو دسته حكايت داشته است؛ يكي حكايتهاي تعليمي كه با پند و نكتهاي عرفاني همراه است و ديگري تمثيل كه روايت و تمثيل داستاني داشته و پيامي را در خود دارد.
او افزود: تمثيل داستاني، روايت گسترشيافتهاي است كه دو لايهي معنايي دارد: يكي صورت قصه و لايهي دوم، روح تمثيل است. حكايتهاي عطار، حكايتهاي تعليمي و تمثيلهاي داستاني هستند كه او دو نوع تمثيل دارد؛ يكي ضربالمثلها و ديگر، حكايتها و تمثيلهاي كوتاه و بلند.
رجبي در ادامه، ويژگيهاي حكايتهاي عطار را برشمرد و يادآور شد: حكايتهاي عطار اغلب كوتاه و آموزندهاند؛ اما گاهي بعضي از حكايتها بلندند، مثل شيخ صنعان. ديگر اينكه در ساخت حكايتها، طرح پيچيده وجود ندارد. گاهي در حكايتها تعليق ديده ميشود؛ مثل روبهروشدن حسن بصري و حبيب عجمي. از ديگر ويژگيهاي حكايتهاي عطار، اين است كه حوادث داستان گاه سير طبيعي داستاني ندارد و حكايتهاي فرعي گاه براي تركيب داستان اصلي ذكر ميشود. شخصيتهاي حكايتهاي عطار از ميان تمام افراد جامعه انتخاب ميشوند و در اغلب حكايتها، نتايج حكايتها از زبان عطار بيان ميشود.
او در پايان محتواي بسياري از حكايتهاي عطار را انتقادي و اجتماعي دانست.
انتهاي پيام
نظرات