قيصر امينپور از قلههاي ادب فارسي بود
علي موسوي گرمارودي گفت: قيصر امينپور از معدود قلههاي ادب فارسي بود.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، افزود: قيصر امينپور با وجود سن کم، بعد از نيما يوشيج از تأثيرگذارترين شاعران نسلهاي بعد و همدورهييهاي خود بوده است.
او افزود: اگر امينپور را بزرگترين قلهي ادب فارسي امروز ايران ندانيم، بدون شک، وي از معدود قلههاي ادب فارسي بود و از جمله يکي از برجستهترين شاعران متعصب و انقلابي بهشمار ميرفت.
موسوي گرمارودي با بيان اينکه شعر امينپور، شعري متعالي بود، خاطرنشان كرد: شعر امينپور، تمامي ويژگيهاي يک شعر متعالي، خوشفرم با ساختار محکم، تحليل قوي، بيان روشن و سرشار از صميمت را داراست.
او در پاسخ به اينکه چرا همواره بايد منتظر بمانيم تا برگ زريني از دفتر ادب و فرهنگ فارسي خاکستر شود و آنگاه سراغش را بگيريم و بر رفتنش سوگوار باشيم، گفت: عموما پرتره بيشتر از دورنما پسنديده ميشود و تا از چيزي دور نشويم، ارزش و قدرش را آنطور که بايد، نميدانيم.
پناهگاهي براي اميدواري خيل شاعران شهرستان
همچنين علي هوشمند گفت: اخلاق و معرفت قيصر همراه با شناخت وي از جهان پيرامون، توانست پناهگاهي براي اميدواري خيل شاعران شهرستان باشد.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار كرد: قيصر امينپور يكي از تأثيرگذارترين شاعران پس از انقلاب است كه توانست با تني چند از همفكرانش، شعر انقلاب را پايهگذاري كند. قيصر شاعري بود داراي ذهن و زبان خاص خود و اين در شعرهايش كاملاً مشهود است.
او همچنين تصريح كرد: در عرصهي شعر كودك و نوجوان، قيصر در كنار زندهياد سلمان هراتي و افشين علاء شعر كودك و نوجوان را در مسيري تازه انداختند. زباني صميمي، نگاهي عيني، شيءگرايي و... ويژگيهايي بود كه اين شاعر محجوب در كتاب «مثل چشمه، مثل رود» و «به قول پرستو» با آنها نوجوانان را به دنياي مفاهيم و مضامين تازه و ناب دعوت كرد.
هوشمند در پايان يادآورشد: در عرصهي شعر بزرگسال نيز قيصر با برخورد رندانه و شاعرانهاي كه با واژگان داشت، ضمن نزديكي با ذات ساده و محض اشيا، فرديتگرايي شاعرانه را در رباعي و غزل به ثبت رساند. همچنان كه امروز غزلهاي قيصر، روي صدا و لحن و نگاه مشخص اويند و طعم و عطر شاعرانهي او را ميدهند و اين اواخر اندكي تغزل شرقي در «دستور زبان عشق» نشان ميداد، كه قيصر با ارجاع به درون خويش و بازگشتي شاعرانه سعي به شروعي از گونهي ديگر دارد. ادبيات معاصر خلاء وجود نازنين قيصر را تا سالهاي سال حس خواهد كرد. يادش گرامي!
حريم امپراتوري عشق؛ اندوهنشين مرگ قيصر
محمدكاظم كهدويي نيز با خواندن اين شعر كه «هر لحظه پريدني مقدر شده است / هر روز شكفتني مقرر شده است // اينبار حريم امپراتوري عشق / اندوهنشين مرگ قيصر شده است» به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در يزد، گفت: قيصر، شاعري بزرگ، نويسندهاي توانا، جواني محجوب، آرام، متين، استوار و سر بهزير بود و سؤال و كلام و حرفش همه حاكي از متانت و رواني بود.
او تصريح كرد: بسيار با قيصر مأنوس بودم و هرگاه از او احوالش را ميپرسيدم، بدون شكوه و آرام و بي هيچ گلايه از روزگار سخن ميگفت و آخرين بار او را يك هفته قبل زماني كه عازم كنگرهاي در دانشگاه تهران بودم، ملاقات كردم و او مثل هميشه آرام و محجوب رفتار كرد.
كهدويي يادآور شد: قيصر سالها قبل سرودن شعري را با مطلع «فكر ميكردم خدا، خانهاي دارد ميان ابرها ...» آغاز كرده بود و از ادامهي آن بيخبر بودم. هفتهي گذشته سراغش را از قيصر گرفتم و گفت، سرودن اين شعر بسيار برايم سخت بود؛ چرا كه شعر همراه انديشههاي مذهبي بود، همواره بايد مراقب ميبودم از نقطهي شريعت خارج نشوم و به شعر هم آسيبي نرسد و رؤياي كودكانهام نيز صدمه نبيند؛ اما بالأخره اين مثنوي سروده شد و در كتاب «دستور زبان عشق» بهچاپ رسيد.
وي ادامه داد: آخرين لحظات او را در دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران ديدم و باورم نميشود، اين آخرين ديدار با قيصر بوده است.
رييس دانشكدهي زبان و ادبيات دانشگاه يزد افزود: در شعر قيصر، سلاست، رواني، شيوايي و عشق موج ميزد و گاهي با الفاظ و كلمات امروزي عجين و آميخته بود.
كهدويي همچنين گفت: شعر قيصر نو و امروزي بود، با سبكي متعلق به امروز در شيوهي نيمايي و كلاسيك. هرجا نگاه كني، زيبايي شعر قيصر را مشاهده ميكني.
اين استاد دانشگاه در پايان افزود: مرگ قيصر ضايعهاي دردناك براي جامعهي ادبي است و اين فقدان را بايد به جامعهي ايران تسليت گفت.
انتهاي پيام
نظرات