• سه‌شنبه / ۲۰ شهریور ۱۳۸۶ / ۱۱:۴۲
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 8606-10145.60285
  • خبرنگار : 71091

با سيد محمد بهشتي در آستانه‌ي‌ روز ملي سينما سينما هنر مي‌كند كه نفس مي‌كشد مصلحت نديدم غير از مديريت كلان در سينما باشم

با سيد محمد بهشتي در آستانه‌ي‌ روز ملي سينما
سينما هنر مي‌كند كه نفس مي‌كشد
مصلحت نديدم غير از مديريت كلان در سينما باشم

سيدمحمد بهشتي يكي از بنيانگذاران بنياد سينمايي فارابي و مديرعامل 10ساله‌ي اين بنياد، بعد از 14 سال كه از اتمام دوران مديريتيش مي‌گذرد، تنديس خدمت به سينماي ملي ايران را گرفت و در آستانه‌ي روز ملي سينما در گفت‌وگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از سالهاي ورودش به سينما، علاقه‌اش به فيلم‌سازي، اهداف اوليه‌ي تاسيس بنياد فارابي، سينماي ملي و سرنوشت "بنياد حمايت از سينماي ملي ايران" سخن گفت.

علاقه به سينما از سالهاي اوليه‌ي دانشگاه

بهشتي حضورش را در سينما از دوران تشكيل "آيت فيلم" دانست و گفت: بعد از حضور كمرنگي كه در "آيت‌فيلم" داشتم، فعاليت‌هايم را در تلويزيون ادامه دادم و سپس با تشكيل بنياد سينمايي فارابي جدي‌تر در سينما حضور داشتم.

وي كه علاقه‌اش به سينما از سال‌هاي اوليه‌ي ورود به دانشگاه بوده است، ادامه داد: از سال 50 به عنوان يكي ازعلايق خود چه در زمينه عكاسي و چه در زمينه فيلمسازي آماتور، در دانشگاه فعال بودم. با همان دوستاني كه به شكل آماتور به فعاليت فيلم‌سازي مشغول بوديم، "آيت فيلم" را تشكيل داديم.

بعضي از افرادي كه در آيت فيلم بودند، بعدها در تلويزيون حضور پيدا كردند و حضورشان به‌صورت پررنگ در صحنه‌ي مديريتي شكل گرفت.

بهشتي به دوران مديريتش در تلويزيون اشاره كرد و گفت: من در تلويزيون مسووليتي كه داشتم، يك دوره مدير پخش شبكه اول بودم و بعد از آن مدير توليد تلويزيون، مدير گروه فيلم سريال شبكه اول و پس از آن عضو شوراي طرح و برنامه سيما بودم. يك مدتي هم مدير تشكيلات تلويزيون بودم، در سال‌هاي 62 تا 65 در حالي كه مديرعامل فارابي بودم در همان زمان به طورموازي مسووليت حوزه تشكيلات سازمان صدا و سيما را بر عهده داشتم.

بهشتي به فيلم‌سازي علاقه‌مند بوده؛ اما سينما را مديريت كرده است

اين مدير سابق سينمايي گفت: به‌خاطر دارم در يك دوره‌ي يكي از دوستان همكار در فارابي بعد از مدتي همكاري، به من گفت: «من ترجيح مي‌دهم به جاي اينكه حاصل تلاش‌ام باعث شود يك كسي فيلم‌نامه‌ي خوب بنويسد، مي‌خواهم خودم يك فيلم‌نامه يا يك فيلم خوب بسازم.» اما من معتقد بودم به جاي اينكه خودم يك فيلم بسازم، يك كاري انجام بدهم كه خيلي‌هاي ديگر، فيلم خوب بسازند و بيش از آن تلاش مي‌كنم به جاي آنكه خودم چند تا فيلم بسازم، كمك بكنم به اينكه يك سينماي خوب شكل بگيرد. طبعا براي من اهميت برپايي يك سينماي خوب، مي‌ارزيد به اينكه صرف نظر بكنم از فيلم‌سازي، حتا اگر در زمينه‌ي فيلم‌سازي يا فيلم‌نامه‌نويسي استعدادي داشتم. چون معتقدم اين روند در اغلب موارد با هم مغايرت پيدا مي‌كرد، نمي‌شد به برپايي يك سينما كه خود يكي از دست اندركاران توليد آن سينما هستم، كمك بكنم.

تاسيس "فارابي" به اميد روزي كه سينماي ايران به اين بنياد احتياجي نداشته باشد

بهشتي كه از اوايل سال 62 تا 72 مديرعاملي بنياد سينمايي فارابي برعهده داشت در ادامه‌ي گفتگو با ايسنا از چگونگي تشكيل بنياد سينمايي فارابي سخن گفت: شهريور سال 62 اين بنياد با همراهي دادگو، آقاجاني، عبدالله اسفندياري، عليرضا شجاع نوري، مسچي، يزداني، شكري ‌آذر، تقي‌پور كه افراد اصلي در شكل‌گيري بنياد سينمايي فارابي بودند، شكل گرفت.

در آن سال‌ها فعاليت گسترده در زمينه سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي در حوزه سينما انجام شد و طبق اين برنامه‌ريزي‌ها لازم بود، نهادي شكل بگيرد كه وظيفه حمايت از سينماي ايران را برعهده بگيرد و اين نهاد قرار شد دولتي نباشد، بدين معنا كه تابع قوانين و مقررات دولتي نباشد و اساسا چهره‌ي دولتي نداشته باشد. در آن دوره با بررسي انجام شده متوجه شديم كه يك موسسه‌اي از پيش انقلاب تحت عنوان "باشگاه فارابي" وجود داشته كه مراحل قانوني‌اش را طي كرده و يك دوره‌ي هم فعال بوده است، اما بعد از انقلاب تعطيل شده است ولي همچنان وجه قانوني دارد و ما دريافتيم مي‌توانيم اين موسسه را با تعريف تازه و با ماموريت جديد دوباره احيا كنيم. بنابراين با همان اساسنامه و مصوباتي كه از قبل وجود داشت، با ماموريت و تعريف جديدي سعي كرديم تحت عنوان "بنياد سينمايي فارابي" آن را احيا كنيم.

بهشتي ادامه داد: قبل از انقلاب اساسنامه باشگاه فارابي به‌عنوان "سينما تك" طراحي شده بود و مصوب شوراي عالي فرهنگ دوره‌ي خودش بود و اساسنامه‌ي آن به ما اجازه مي‌داد كه بندهاي آن را تغيير بدهيم و در واقع بنياد فارابي را به عنوان بازوي حمايت از سينماي كشور فعال كنيم. به خاطر دارم در همان دوران مطرح كردم "به اميد روزي كه بنياد سينمايي فارابي نباشد" يعني سينماي ايران به وجود چنين بنيادي احتياج نداشته باشد، چون بنا به دلايلي كه بحث آن مفصل است، اولا مي‌توانيم سينماي ملي و سينماي خودمان را داشته باشيم و بايد كاري انجام بدهيم كه اين سينماي ملي تحقق پيدا بكند.

در سال 62، دو تا مشكل وجود داشت، يكي اينكه گذشته‌ي اين سينما چندان درخشان نبود و در عين اينكه در آن اتفاقات درخشاني افتاده بود، اما چشم‌انداز عمومي آن مطلوب نبود. از سوي ديگر اهالي سينما دچار يك بلاتكليفي بودند كه در شرايط جديد فرهنگي كشور چه كاري بايد انجام بدهند؟ آن وقت در اين شرايط، كمك مي‌كرديم به‌اينكه سينماي جديدي پديد بيايد كه اين سينماي جديد از طرفي رنگ و بوي سينماي قبل را نداشته باشد و از سوي ديگر عطر و طعم شرايط جديد را پيدا بكند و سينماي متعلق به سرزمين خودمان باشد.

قصد داشتيم اين سينما آبشخورش عرصه فرهنگ خودمان باشد و بالطبع بايد در عرصه فرهنگ، صنعت، نيروي انساني و مباحث اقتصادي شرايطي جديد را فراهم مي‌كرديم.

از سال 65 تا 72 سينما در مسير ارتقاي كيفيت

او ادامه داد: از سال 1362 تا 65 در واقع مرحله حل و فصل مسايل كمي سينما بود و ما بايد در فاصله اين سه سال در عرصه‌ي مسايل اقتصادي، فني ، نيروي انساني ، موانع را از سر راه برمي‌داشتيم و زمينه را براي تحقق وضعيت جديد پديد مي‌آورديم تا از سال 65 به بعد در سينما وارد مرحله ارتقا كيفيت مي‌شديم.

ارتقاي كيفيت هم عرصه‌هاي مختلفي داشت يكي اينكه سينما به لحاظ فني بايد تجهيز مي‌شد و دوم اينكه بايد وارد تجربيات هنري در عرصه‌ي بيان سينمايي مي‌شديم تا بتوانيم به موضوعات جديد و مسايلي كه شايد خيلي وقت‌ها در سينماي ما اصلا فضاي مطرح شدن نداشت با يك زبان سينماي مناسبي امكان ورود پيدا كنيم و نكته‌ي آخر اينكه سينما بايد به آنچه ارزشهاي فرهنگي و هنري مطرح است نزديك‌تر مي‌شد و در واقع در اين سه محور سينما بايد ارتقا كيفيت پيدا مي‌كرد، بنابراين از سال 65 تا 72 تلاش ما اين بود كه سينما در مسير ارتقا كيفيت حركت بكند و شاهد آن، همان فيلم‌هايي است كه در آن سالها ساخته شد و تا حد زيادي هم سينماي ايران موفق شد تا در يك مسير رو به جلوي قرار بگيرد و گامهاي خوبي را بردارد.

 مقصود از سينماي ملي چيست؟

او درباره‌ي تعريف‌اش از سينماي ملي و تحقق آن، گفت: معمولا وقتي اين‌گونه اصطلاحات به‌كار مي رود، يكي از دلايلي كه بر سر آن دعوا و مرافعه مي‌شود، به اين موضوع برمي‌گردد كه از ابتدا مشخص نمي‌كنند كه مقصودشان از سينماي ملي چيست؟

مقصود بنده از سينماي ملي آن سينمايي است كه مي‌تواند در اين سرزمين تحقق پيدا كند و رنگ و بوي فرهنگ خودمان را داشته باشد. اگر سينمايي در اين قلمرو فرهنگي مي‌تواند تحقق پيدا كند و متعلق به اين قلمرو فرهنگي است، اين يك امر ملي است. مثلا ترافيكي كه ما در ايران داريم، يك ترافيك ملي است، چون اين ترافيك فقط در ايران مي‌تواند تحقق پيدا كند، فارغ از اينكه اين موضوع چيز خوب يا بدي است.

در همين مختصات فرهنگي هم مي‌تواند اتفاقات بسيار خوبي و هم مي‌تواند اتفاقات بسيار بدي بي‌افتد. هر دو موضوع ملي هستند اما يك زماني هست كه ما نگاه آرمانگرايانه به اين امر ملي و حركت كلي داريم كه به سمت آرمانهاي ملي ما پيش مي‌رود و آن زمان است كه ما مي‌توانيم هر موضوعي را در ترازو بگذاريم مثلا ترافيك را هم در ترازو بگذريم، ببينيم آيا با آرزوهاي ملي ما تناسب دارد يا ندارد؟! مسلما ترافيك تهران يك ترافيك ملي است و هيچ تناسبي با آرزوهاي ملي ما ندارد، اما وقتي سينمايمان را با ترافيك‌مان مقايسه كنيم، مي‌بينيم از جهت ملي بودن هر دوي آنها ملي هستند، اما از جهت تناسب داشتن با آرمانها، سينماي ما به آرمانهاي ما نزديك‌تر است. به هر حال سينمايي كه اين همه به آن كم لطفي و جفا مي‌شود، من فكر مي‌كنم همان‌قدر كه سينماي در قيد حيات است، خيلي جان سختي مي‌كند.

متناسب با آرمانها براي سينما سرمايه‌گذاري كنيم

وي معتقد است: سينمايي مطابق با آرمان‌هاي ما زماني حاصل مي‌شود كه ما واقعا متناسب با آرمان‌هايمان به آن هم توجه كنيم و بر روي آن سرمايه گذاري بكنيم. اين سرمايه‌گذاري فقط سرمايه گذاري مالي نيست بلكه بايد براي آن جايگاه قايل باشيم، نه اينكه سينما يك كتك‌خوري باشد كه هر وقت ما هرجا مشكلي داريم كه نمي‌توانيم آن را حل بكنيم، يك كتكي به سينما بزنيم. بنابراين در اين شرايط اگر سينماي ما هنوز نفس مي‌كشد به نظرم خيلي هنر مي‌كند. ولي سينماي ما نشان داده است كه استعداد اين را دارد كه به آن افق‌ها آرمان گرايانه نزديك بشود.

صنعتي بودن سينما

بهشتي گفت: سينما ما از يك جهتي صنعت است و به نظر مي‌آيد يكي از پيچيده‌ترين و مستقل‌ترين و موفق‌ترين صنعت‌هاي كشور ما است و اگر آن را با صنايع ديگر چون فولاد، اتومبيل سازي با هر صنعت ديگري مقايسه كنيم به لحاظ توفيقاتي كه داشته است، اصلا كم از آنها نيست، ما تازه از خودرو ملي صحبت مي‌كنيم در حاليكه از خيلي زمان قبل‌تر به صنعت سينماي ملي دست پيدا كرديم. درحاليكه به وجه صنعتي سينما كمتر توجه كرديم.

كدام صنعت اين تعداد تخصص را براي توليد كنار هم دارد؟ در سينما بيش از 70 تخصص كنار هم قرار مي‌گيرد اين درحالي است كه در صنايع ديگر بين 5 ، 6 تا 10 تخصص كنار هم قرار مي‌گيرند و در اين شرايط اين سينما توانسته است روي پاي خودش به لحاظ صنعتي بايستد.

وقتي ما از بحران اقتصادي در سينما صحبت مي‌كنيم بايد توجه داشته باشيم در قياس با عرصه‌هاي اقتصادي ديگر كه هيچ كدام به سينما شباهتي ندارند. مثلا در سينما هيچ نسبي بين قيمت تمام شده و بازگشت سرمايه وجود ندارد، و زمانيكه مخاطب بليط مي‌خرد و مي‌رود فيلمي را مي‌بيند، هيچ وقت به مخاطب اطلاع داده نمي‌شود كه اين فيلم يك ميليارد تومان قيمت تمام شده‌اش است و آن فيلم 100 ميليون و مخاطب با يك قيمت بليط هر دو فيلم را خريداري مي‌كند.

كدام كالاي اقتصادي را سراغ داريد كه چنين وضعي داشته باشد؟! در حاليكه بين قيمت تمام شده و عرضه‌ هر كالايي نسبتي وجود دارد. اين شرايط مي‌تواند يك شرايط بسيار متغير و بحراني را براي اقتصاد سينما به وجود بياورد ولي سينما به حيات خودش دارد ادامه مي‌دهد. اما در عرصه‌هاي ديگر با كوچك‌ترين نسيم ناملايمي مي‌بينيم كه حالشان به هم مي‌خورد و راهي بيمارستان مي‌شود اما سينما در قيد حيات است و جان سختي مي‌كند.

وي گفت: قصدم اين نيست كه بگويم سينما بحران يا مشكلي ندارد، بلكه اين سينما مشكلات زيادي دارد اما به لحاظ اقتصادي بايد ديد كه يك مسير پيچيده‌اي را طي مي‌كند و به لحاظ فرهنگي هم همين قصه است يعني به لحاظ فرهنگي و فني اگر نگاه بكنيد سينما با يك شرايط سخت و پيچيده‌اي مواجه است ولي همچنان در قيد حيات است.

ايجاد "الگوي مديريتي شرايط عدم قرنطينه"

بهشتي درادامه‌ي اين گفتگو درباره‌ي اينكه در شرايط امروز سينماي ايران، آرزوي اوليه‌ي تاسيس بنياد فارابي مبني بر اينكه روزي برسد تا سينماي ايران به‌وجود اين بنياد احتياجي نداشته باشد، دور از دسترس به نظر مي‌رسد، اعتقادش را اينگونه مطرح كرد: ويژگي يك مديريت فرهنگي موفق طولاني بودن مدت مديريت آن است تا بتواند به مقاصد و اهدافي كه دارد به طور كامل دست پيدا بكند. درست است كه من اين شانس را در فارابي داشتم كه حدود 11 سال ـ كه زمان طولاني هم هست ـ مديرعامل اين موسسه باشم اما براي اينكه سينماي ما بتواند به تمام مقاصدش دست پيدا كند، زمان كمي است.

شايد فرصت طرح خيلي برنامه‌هاي ديگر بايد بوجود مي‌آمد، علي الخصوص يكي از زمينه‌هاي كه بايد فرصت آن فراهم مي‌شد، ايجاد "الگوي مديريتي شرايط عدم قرنطينه فرهنگي" بود. وقتي ما به شرايط فرهنگي كشور نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم كه به دليل وضعيت تكنولوژي اطلاع رساني تقريبا هر چقدر به لحاظ تاريخي دورتر هم برويم همين شرايط است. ولي تا سال 1370 همه‌ي كشورها در وضعيت فرهنگي‌اي بودند كه مي‌توانستند با اعمال "الگوي مديريت فرهنگي شرايط قرنطينه" كشور خودشان را در مقوله فرهنگي مديريت بكنند، البته منظورم مديريت در مقياس ملي است نه مديريت بنگاهي.

وي افزود: اما از سال 1370 به بعد با تحولات تكنولوژي كه اتفاق افتاده اساسا موضوع قرنطينه منتفي شد. در اين وضعيت لازم بود كه الگوي جديدي از مديريت فرهنگي شكل بگيرد كه با شرايط عدم قرنطينه متناسب باشد، اما متاسفانه اين اتفاق در كشور ما نيفتاد و ما همچنان شاهد هستيم كه مديريت فرهنگي متناسب با شرايط قرنطينه دارد اعمال مديريت مي‌كند و هيچ تجديد نظري در الگوي مديريتي صورت نگرفته است. وقتي شرايط، شرايط عدم قرنطينه باشد ولي الگوي مديريتي، الگوي مديريتي شرايط قرنطينه باشد، اين مديريت، مديريت كارآمدي نخواهد بود.

بهشتي معتقد است: اين مديريت با اين ويژگي در بسياري از مواقع در مسير رشد مقولات فرهنگي بيشتر از اينكه يك هموار كننده و بستر ساز باشد به يك مانع و عامل عدم رشد تبديل مي‌شود و اين روند مي‌تواند فرصت‌هاي زيادي را از كشور سلب كند. با توجه به همان ثروتي كه به عنوان سينما توانستيم كسب كنيم، بعد از انقلاب در طي اين سالها

در شرايط نبود قرنطينه، فرصت‌هاي بسيار زيادي در منطقه براي ما فراهم شد كه طبعا بايد از اين فرصت‌ها حداكثر استفاده را مي‌كرديم و دايره مخاطبين خودمان را افزايش مي‌داديم و مي‌توانستيم در پيشخوان فرهنگي كشورهاي ديگر، حضور فعال داشته باشيم و از اين فرصت‌ها استفاده بكنيم. اما شرايط جديد بيشتر براي ما به عنوان يك تهديد عمل كرد و بيشتر خسارت ديديم تا بهره ببريم. اين در شرايطي بود كه در قياس با تمام كشورهاي كه درمنطقه ما هستند، ما تنها كشور بوديم كه بنيه‌ي فرهنگي، صنعتي و اقتصادي اين را داشتيم كه بتوانيم از اين فضاي جديد پديد آمده به مثابه يك فرصت بهره‌مند شويم، اما حاصلش اين شد كه سينماي ما گرفتار مسايل روزمره ‌شد و خودش هم نسبت به وضعيت عمومي كه برايش پديد آمده توجه نكرد.

وي درعين حال تاكيد كرد: مديريت فرهنگي، با قصد و غرض اينگونه رفتار نكرده است، بلكه فقط به دليل اين‌كه الگوي مديريتي‌اش را تغيير نمي‌دهد، بيشتر به مثابه يك مانع عمل مي‌كند و دست‌اندركاران سينما نيز به اين روند كمك مي‌كنند.

ما اگر به اهداف كلي و كلان كشور مثلا به چشم‌انداز بيست ساله توجه كنيم، براي رسيدن به اين چشم‌انداز، يكي از امكانات فوق العاده ارزشمندي كه در كشورمان داريم، يك گذشته درخشان و ثروت گران قيمت در زمينه سينما است كه مي‌توانيم از آن بهره‌مند شويم تا اين‌كه شرايط را هموارتر كنيم.

فراغت از مديرعاملي فارابي و در مقياس كلان به سينما خدمت كردن

بهشتي در بخشي از گفتگويي كه با ايسنا داشت درباره‌ي عدم حضور مستقيم‌تر در عرصه‌ي سينما طي سالهاي اخير گفت: هيچ وقت حضوري غير از مديريت كلان در سينما نداشتم و هيچ وقت مصلحت خودم را در اين نمي‌ديدم كه وقتي از سينما خارج شدم بيايم مثلا يك شركت فيلم سازي راه بيندازيم و بروم فيلم بسازم. نه مصلحت خودم و نه مصلحت سينما مي‌ديدم كه وارد اين حوزه بشوم، چون فكر مي‌كردم درهمان مقياس كلان شايد بتوانم خدمات بيشتري به سينماي ايران بكنم، بنابراين با يكسري از دوستان علاقمند شديم بنياد "حمايت از سينماي ملي ايران" را تشكيل بدهيم.

جمع تشكيل‌دهنده‌ي بنياد نتوانستند وقت زيادي بگذارند

اميدوارم دفاع از سينماي ملي برايشان اولويت پيدا كرده باشد

وي درپاسخ به اينكه چرا بنياد رسما تاكنون شكل نگرفته است، افزود: بر سر شروع كارش مشكلاتي بوجود آمده است كه اميدواريم اين مشكلات مرتفع شود و دوباره اين بنياد فعال شود تا حقيقتا در ماموريت اصلي كه براي خودش پيش بيني كرده، بتواند نقش آفريني كند. كه موضوع آن حمايت عمومي از سينماي ملي ايران بود و در حقيقت يك حفاظت و حراست از منفعت ملي به عنوان سينماي ايران بود.

وي درباره‌ي مشكلاتي كه بر سر راه شكل‌گيري اين بنياد بوجود آمده به ايسنا گفت: فكرمي‌كنم جمعي كه با هم جمع شده بوديم، نمي‌توانستند در آن دوره وقت زيادي بگذارند، اميدوارم كه كم كم به يك سن و سالي رسيده باشند كه برايشان دفاع از سينماي ملي ايران اولويت پيدا كرده باشد كه در آن مقطع قطعا اين بنياد فعال خواهد شد.

بهشتي در پايان درباره‌ي زمان تاسيس اين بنياد تاكيد كرد: هر زمان كه اين اتفاقاتي كه اشاره كردم بي‌افتد، بنياد حمايت از سينماي ملي ايران شكل خواهد گرفت. به هر حال هميشه ضرورت اينكه از سينماي ملي ايران حمايت بشود وجود دارد، اما اگر ما نتوانستيم هر كسي بتواند از سينماي ملي ايران حمايت كند به نظرم يك خدمت ملي كرده است.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha