به اعتقاد كامل احمدنژاد، شعر امروز ما دوران فترت را ميگذراند؛ ولي در زمينهي داستاننويسي بهنوعي شكوفايي نزديك شدهايم.
وضعيت شعر در همهجاي دنيا مطلوب نيست
اين استاد دانشگاه و پژوهشگر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متذكر شد: وضعيت شعر در همهجاي دنيا مطلوب نيست. همهجاي دنيا، شاعران، مجموعهي شعرشان را زير بغل زدهاند و براي چاپ به اين ناشر و آن ناشر مراجعه ميكنند و كسي طالب چاپ آثار آنان نيست؛ اما حتا داستاننويسان متوسط هم كارشان خواهان دارد و ميتواند براي آنها بازده مادي داشته باشد.
انقلاب و شاعران جوان با تنوع سليقه
احمدنژاد در ادامه يادآور شد: بعد از انقلاب 57 كه آن را نقطهي عطفي ميتوان حساب كرد، شعر معاصر ما دچار لكنت شد. شاعران دچار ترديد شدند كه در جو عوضشده چه كنند. در جوي كه بعد از انقلاب عوض شده بود، شعر بعضي از شاعران مطرح، يا چاپ نشد و يا در خارج چاپ شد و تنها «هشت كتاب» سهراب سپهري كه خود در ميان ما نبود، تا مدتها از جذابيت برخوردار بود و مورد توجه قرار گرفت؛ اما در عوض، شاعران جواني با تنوع سليقه پيدا شدند كه بعضيهايشان شهرتي يافتند و بعضيهايشان تنها بين علاقهمندان شناخته شدند.
اين نويسنده همچنين متذكر شد: براي اينكه تعدادي از اين شاعران را شناخت، ميتوان به «هزار و يك شعر» محمدعلي سپانلو مراجعه كرد، كه دهها شاعر و نمونهي شعر آنان را آورده، كه خود من بيش از 75درصد آنها را نميشناختم.
تنوع مضامين در شعر امروز
احمدنژاد خاطرنشان كرد: از جهت محتوايي هم شعر جامعهگراي دورهي قبل كه نمايندهي آن، مهدي اخوان ثالث، احمد شاملو و فروغ فرخزاد بودند، جاي خود را به يك بينش اجتماعي جديد داد و اكنون تنوع مضامين در شعر به حدي است كه بايد از نو مورد مطالعه و طبقهبندي قرار گيرد؛ از اشعار مذهبي و اخلاقي گرفته تا اشعاري كه مشكلات جامعه را مورد نظر دارند.
شعر دههي 80 قدري كمفروغ است
كامل احمدنژاد دربارهي شعر دههي 80 نيز گفت: هنوز نميتوان قضاوت قطعي دربارهي شعر دههي 80 را نوشت. البته جوش و خروش دو دههي قبل فرونشسته و اصيل و بدل تا حدودي تشخيص داده شده است. شاعران اين دهه هم كه شايد بيشترشان در شهرستانها باشند، در جستوجوي آرمانهاي جديدي هستند، كه هم مبتذل نباشد و هم دردسرآفرين. البته نقد شعر هر دورهاي به زمان نياز دارد. نقد كلي دربارهي جريان شعر دههي 80 به نظرم در دهههاي آينده دقيقتر و روشنتر بيان خواهد شد. الآن شعر دههي 80 قدري كمفروغ است و جار و جنجالي ندارد.
او در ادامه متذكر شد: شعر دههي 80 دچار مشكل است و كمي هم بيرونق. به هر حال نقاد بزرگ، زمان است و هر عنصري كه در زمان بماند، ارزشش تثبيت ميشود. بيست سال قبل شاعراني شعر ميگفتند؛ اما الآن كجا هستند؟ وقتي شعري پشتوانهي فكري داشته باشد، در زمان ميماند.
شعر با خرد هم پيوند دارد
اين استاد دانشگاه اعتقاد دارد: شعر فقط احساس و عاطفه نيست؛ با خرد و عقل هم پيوند دارد. فردوسي، نظامي، حافظ ، سعدي و مولوي، هم هنرمندان بزرگي هستند و هم متفكراني بزرگ. يك هنر اگر پشتوانه نداشته باشد، ماندگار نخواهد بود.
پيشرفت قابل توجه در داستان
او البته وضعيت داستاننويسي را بهتر دانست و افزود: در داستاننويسي ماجرا به كلي متفاوت است. به نظر ميرسد در اين زمينه پيشرفت قابل توجهي حاصل شده است و نويسندگان هنرمند و انديشمندي پيدا شدند كه با استفاده از تكنيكهاي داستاننويسي مدرن، مسائل روز را بهصورت رمان و داستان كوتاه عرضه ميكنند. شايد در آيندهاي نه چندان دور، داستاننويسي ايران بعد جهاني هم پيدا كند. البته همهي اين داستانها كه نوشته ميشوند، ابتكاري نيستند و گاهي از روي داستانهاي مشهور نويسندگان اروپايي، آمريكايي و روسي الگوبرداري شدهاند.
ادبيات معاصر در دانشگاهها
احمدنژاد دربارهي وضعيت ادبيات معاصر در دانشگاهها نيز گفت: امروز در دانشگاهها، هم در رشتهي ادبيات فارسي و بعضي رشتههاي ديگر مانند ادبيات انگليسي يا فرانسه، ادبيات معاصر چند واحد درسي است. البته در رشتهي ادبيات فارسي چهار واحد ادبيات معاصر داريم؛ اما علاوه بر آن، تحقيقات زيادي به صورت پاياننامههاي درسي كارشناسي ارشد و دكتري دربارهي ادبيات معاصر، چه شعر و چه نثر، صورت ميگيرد و شايد تأثير اين پاياننامهها خيلي بيشتر از آن چهار واحد درسي باشد. البته در دانشگاه شعر بيشتر از نثر مورد توجه قرار ميگيرد و داستاننويسي كه جديدتر است، با گذشت زمان مورد تحليل و بررسي قرار خواهد گرفت.
اين پرسش دانشجويي
او در ادامه يادآور شد: بهعنوان معلم دانشگاه، اغلب با اين پرسش دانشجويي روبهرو بودهام كه چرا ادبيات معاصر بين مواد درسي ادبيات كم است و شايد ضرورت داشته باشد كه رشتهي ادبيات فارسي كه تاكنون به صورت يكنواخت و با واحدهاي معين تدريس ميشده، صاحب گرايشهاي مختلف باشد. حداقل بعد از دورهي كارشناسي، يك گرايش هم به ادبيات معاصر اختصاص يابد و تحقيقات جديتر و دقيقتري در اين زمينه انجام گيرد.
احمدنژد همچنين گفت: اين قانون است؛ وقتي پديدهي جديدي در جامعهي ما شكل ميگيرد، پاسداران سنت با آن مخالفت ميكنند و فكر ميكنند كه با روش تازه شايد بازارشان كساد شود؛ در حاليكه اينطور نيست. معمولا در دنيا اينطور بوده كه هميشه آينده آمده و گذشته را تغيير داده است. در اروپا هم اينطور بوده و با سادگي پديدههاي نو را قبول نكردند؛ اما بالأخره پذيرفتند.
استادان ادبيات به اهميت ادبيات معاصر پي بردهاند
اين استاد دانشگاه دربارهي مخالفت استادان ادبيات با جريانهاي ادبيات معاصر و بويژه شعر نو و داستان توضيح داد: مخالفت اساتيد ادبيات با جريانهاي ادبيات معاصر چندان تأثيري در رونق آن ندارد و اكنون اكثريت قريب به اتفاق اساتيد ادبيات به اهميت و جايگاه ادبيات معاصر پي بردهاند. اما آنچه هست، اين است كه هر پديدهي ادب برگي از تاريخ ادبيات يك كشور است و بهجاي دشمني و مخالفت با آن، ميتوان آن را نقد و تحليل كرد و اگر عيبي هم داشته باشد، آشكار كرد.
ايرانيان به ندرت افراد اهل نقد بوده و هستند
وي در ادامهي صحبتهايش دربارهي نقد ادبي در ايران سخن گفت و يادآور شد: امري بديهي است كه تا كاري نقد نشود و نظرهاي موافق و مخالف دربارهاش اظهار نشود، به تكامل نميرسد؛ يعني اميد كمال در جايي كه هر كس تنها به قاضي ميرود يا احيانا نقدهاي مغرضانهاي اثر باارزشي را تحقير ميكنند، يا در نان قرض دادنها، وجود ندارد. در ايران به ندرت افراد اهل نقد و نظر بوده و هستند كه بيشتر معيارهاي هنري و ادبي را در نظر بگيرند؛ تعداد اين نوع نقادان بسيار اندك است و اصلا تصور درست از نقد هم هنوز در جامعهي ما جا نيافتاده است.
اين مصحح افزود: نقد واقعي نقدي است كه ارزشهاي يك اثر را آشكار ميكند؛ نه عيبجويي كينهتوزانه يا غرضورزانه. اين است كه استادي چون عبدالحسين زرينكوب سالها قبل نوشت كه نقد در ايران بيمار است. اكنون هم بهنوعي ميتوان گفت كه اين بيماري ادامه دارد. البته خود ايرانيان از قديم زياد اهل نقد و نظر نبودهاند و حتا در بين نوشتههاي گذشته نقدهاي كسي مانند شبلي نوماني - پروفسور اهل هند - كه براي ايران، تاريخ شعري با عنوان «شعر العجم» نوشته، هنوز هم براي ما مغتنم است. اما در دورهي جديد، نظريههاي رسيده از غرب، اگر درست هضم و جزم شود، ميتواند براي ما هم مفيد باشد؛ ولي نه صرفا در حد نقل قول؛ مثلا اينكه فلان منتقد غربي، رولان بارت اينگونه گفته است.
نقد سالم مثل آب و نان ضروري است
احمدنژاد معتقد است: براي رفع اين نقيصه هم ميتوان گرايشي در ادبيات تحت عنوان نقد ادبي يا نقد تطبيقي ايجاد كرد، كه فعلا در دانشگاههاي ايران وجود ندارد؛ اما در غرب تا دورهي دكترا، نقد تطبيقي وجود دارد. نقد ادبي ما بازتاب اخلاق اجتماعي است. به نظر من، يك جريان نقد سالم براي ادبيات و هنر ايران مانند آب و نان ضروري است.
او نقد در ايران را مقداري رونق بخشيدن به كار باندها و گروههاي خاص دانست و تصريح كرد: در نتيجهي اين امر، حقيقت در اين ميان ناشناخته و غريب ميماند. هر كس به دستهاي تعلق دارد، اهل همان دسته، او را بالا ميبرند؛ در حاليكه نقد بايد زيباييهاي اثر را نشان دهد و نقاد كارآشنا اثر را رمزگشايي كند.
ادبيات كلاسيك؛ پشتوانهي ادبيات معاصر
احمدنژاد سپس دربارهي لزوم حفظ ميراث ملي و فرهنگي در آثار ادبي متذكر شد: پشتوانهي ادبيات معاصر هر زباني، ادبيات كلاسيك آن زبان است و به نظر من، بايد ميراث ادبي ايران به نحوي مناسب تصحيح شود و در دسترس نسل جوان قرار گيرد.
نان قرض دادن در فرهنگستان
او همچنين دربارهي اقدامات فرهنگستان زبان و ادب فارسي در حفظ زبان فارسي معتقد است: كاري كه فرهنگستان دربارهي زبان فارسي كرده، بيشتر لطمه است، تا اينكه كمك كرده باشد. درواقع اين كار، كار معلمان دلسوز و آشنا به كار رسانه است. اين امر بايد از آموزش و پرورش شروع و به دانشگاه ختم شود؛ وگرنه با چيزهاي دستوري كار به جايي نميرسد. نظام آموزش بايد درست طراحي و اجرا شود؛ در حاليكه در فرهنگستان زبان داريم به هم نان قرض ميدهيم.
تأثير تلويزيون و نظام آموزشي
اين پژوهشگر تأثير تلويزيون و رسانههاي تصويري را در زبان بسيار زياد دانست و گفت: امروز برنامههاي طنزي كه از تلويزيون پخش ميشوند، تأثير زيادي در زبان فارسي ميگذارند؛ اما نظام آموزشي تأثيرگذارتر است؛ چرا كه هم نگارش و هم گويش در آموزش و پرورش اهميت دارد؛ ولي الآن خيلي چيزها منسوخ شده است.
كامل احمدنژاد فارغالتحصيل دكتري زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه تهران است و از سال 57 تاكنون به تدريس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاههاي مختلف اشتغال دارد.
از او تاكنون تحليل آثار نظامي گنجوي، ليلي و مجنون (ترجمه و تآليف)، متون ادبي، معاني بيان، تصحيح ديوان جهانملك خاتون، تلخيص و توضيح منطقالطير، رودكي (نقد و نظر دربارهي شعر و زندگي رودكي)، مخزنالاسرار نظامي (تلخيص و توضيح)، گزيدهي اشعار مسعود سعد، تصحيح و توضيح ديوان ناصرخسرو، و عروض و قافيه منتشر شدهاند.
انتهاي پيام
نظرات