• شنبه / ۲۳ تیر ۱۳۸۶ / ۱۵:۰۰
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8604-13808

نبايد با قطردر مسابقه صادرات شركت كنيم با تزريق گازبه مخازن حجم ذخايرما ازعربستان بيشترمي‌شود نيمي از ذخاير گاز غيرقابل برداشت است

نبايد با قطردر مسابقه صادرات شركت كنيم
با تزريق گازبه مخازن حجم ذخايرما ازعربستان بيشترمي‌شود 
نيمي از ذخاير گاز غيرقابل برداشت است

آنچه كه در پي مي‌آيد دومين بخش از گزارش دومين كارگاه « بررسي سياست‌هاي مديريت و بهره برداري مخازن نفت و گاز» است كه از سوي سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار گروه مسائل راهبردي ايسنا، در اين كارگاه دكترعلي‌محمد سعيدي و دكتر مسعود درخشان و كمال دانشيار، رييس كميسون انرژي مجلس شوراي اسلامي به بررسي موضوع ياد شده پرداختند.
گفتني است در اين كارگاه از مهندس سهيلي پور مدير برنامه ريزي تلفيقي شركت ملي گاز و محمد جواد عاصمي پور قائم مقام مدير عامل شركت ملي نفت دعوت به عمل آمده بود كه در اين نشست حضور نيافتند.
در بخش پيشين گزارش اين كارگاه، خسارات ناشي از عدم تزريق گاز به مخازن نفت ايران، قريب سه تريليون دلار معادل 65 ميليارد بشكه نفت اعلام شد. كارشناسان با بيان اين كه عدم تزريق موجب افت توليد روزانه نفت ايران به نصف ميزان توليد كنوني خواهد شد، خسارات ناشي از كمبود تزريق گاز به مخازن را در منافات با قانون اساسي و توليد صيانتي اعلام كردند.
دكتر سعيدي نيز در مطالعات خود معتقد است: در صورت انجام برنامه‌ تزريق گاز به مخازن ايران از سال 2020 ميلادي به بعد ايران بالاترين ذخاير نفت و گاز جهان را دارا خواهد بود.
كارشناسان با اشاره به كسري گاز داخل در شرايطي كه براي توليد ارزش حرارتي مشخصي، بهاي گاز مصرف شده، نصف بهاي نفت است، صادرات گاز را امري غير منطقي اعلام كردند. به وپژه در شرايطي كه جايگزيني گاز به جاي فرآورده 10 برابر سودآوري و تزريق آن به مخازن به مراتب بيش‌از آن، سود نصيب اقتصاد ملي خواهد كرد.
در پي ادامه گزارش اين نشست به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌گردد.

دانشيار:
اگر ما گاز نداشتيم همين حالا هم بايد نفت وارد مي‌كرديم. در حال حاضر 400 ميليون متر مكعب گاز روزانه مصرف مي‌كنيم كه خود آن معادل 2/5 ميليون بشكه نفت است. يعني همين الان اگر مثل عربستان گاز نداشتيم و يا پارس جنوبي كشف نشده بود، بايد نفت وارد مي كرديم.

نكته‌ي دوم اين است كه در حال حاضر 40 درصد نياز بنزين‌مان را وارد مي كنيم كه معادل يك ميليون بشكه نفت است. پس مصرف روزانه ما همين الان، معادل 2/6ميليون بشكه است. خدا كمك كرده است كه داراي گاز هستيم وگرنه قطعا وارد كننده‌ي نفت بوديم.

اگر به‌جاي گازوئيل در نيروگا‌ه‌ها، گاز مصرف كنيم، ده برابر سود مي‌كنيم
يك متر مكعب گاز برابر يك ليتر گازوئيل

ارزش حرارتي هر يك ليتر گازوييل برابر يك متر مكعب گاز است، الان ما به ازاي خريد يك ليتر گازوييل از خارج، 50 سنت مي پردازيم ولي آن را در داخل 5 سنت مي فروشيم، يعني 10 برابر ضرر مي كنيم. حال اگر گاز را جايگزين فرآورده كنيم و به نيروگاه‌هايمان گاز برسانيم از واردات گازوئيل 50 سنتي جلوي‌گيري مي‌كنيم و 10 برابر سود مي كنيم.
جايگزيني گاز به جاي فرآورده‌هاي نفتي مي تواند براي كشور ما 5 تا 10 برابر سود داشته باشد اين در صورتي است كه فرض كنيم تزريق گاز نداشته باشيم، در حالي كه تزريق گاز مي تواند نتايج به مراتب مهمتر و پربارتري در آينده براي ما داشته باشد. بنابراين بايد به سمتي برويم كه بتوانيم گاز را جايگزين زمينه‌هاي مصرف گازوييل از جمله نيروگاه‌ها و صنايع فولاد كنيم.
همين الان در گاز سوز كردن خودروها به دليل اين كه بنزين وارداتي 50 سنت است و گاز داده شده به مردم 5 سنت، حدودا 10 برابر سود عايد كشورمان مي شود. (CNG دو سنت هم به مردم داده مي شود ) توجه كنيم كه براي دستيابي به اين هدف، خودروهاي ما بايد از پايه گازسوز شوند كه كارخانه‌ها مكلف به اين كار شده‌اند.

اين كه ما دومين ذخاير گاز دنيا را داريم، همه واقعيت نيست
تنها نيمي از ظرفيت مخازن گاز قابل برداشت است كه براي برداشت آن نياز به 20 سال زمان داريم
و براي تزريق گاز به مخازن و مصارف داخلي به آن نياز داريم
در تراز واقعي گاز كشور در حال حاضر و تا بيست سال ديگر هم كسري داريم

خبرنگار:
توليد و مصرف گاز در كشور سياست‌گذاري پيچيده‌اي را مي‌طلبد. مرجع سياست‌گذاي درباره توليد و مصرف گاز قاعدتاً بايد شوراي عالي انرژي باشد؟ اين كه چرا شوراي عالي انرژي تشكيل نمي‌شود؛ و چرا استراتژي جامع گاز تدوين نمي‌شود؟ از مهم‌ترين پرسش‌هايي است كه پاسخ به آن‌ها مي تواند راهنماي خوبي براي ما در اصلاح فرآيند سياست‌گذاري توليد و مصرف انرژي، از جمله سياست‌گذاري مديريت و بهره‌برداري از مخازن نفت و گاز باشد.

دكتر درخشان:
حتي شوراي عالي انرژي هم كه سابقا مطرح شده بود هيچ گاه تشكيل نشد!

خبرنگار:
تراز گاز يك مرجع بنيادي است كه بخش مهمي از سياست‌هاي مديريت عرضه و تقاضا و استراتزي ملي گاز بايد بر اساس آن شكل بگيرد. در اولين كارگاه سياست‌هاي مديريت و بهره‌برداري از مخازن نفت و گاز كه در شهريور 85 با حضور استادان محترم دكتر درخشان و دكتر سعيدي در دفتر مطالعات ايسنا برگزار شد، به بحث تراز منفي گاز اشاره شد، از آن زمان تاكنون حدود 6 ماه سپري شده است، از آن‌جايي كه سياست‌گذاري و تصميم‌سازي درست در اين‌باره اهميت زيادي در تأمين منافع ملي دارد؛ خوب است بدانيم در اين مدت چه تغييراتي روي داده، وضعيت تراز گاز به چه شكل است، نياز ما به گاز در سال‌هاي آينده چگونه پيش‌بيني مي‌شود؟ و در ادامه توضيح دهيد كه وضعيت فعلي مخازن ما و نياز آن ها به تزريق گاز چگونه است؟ از آقاي دانشيار به عنوان نماينده مردم و رييس كميسيون انرژي نيز تقاضا داريم توضيح دهند آيا در مجلس درباره مسائل مطرح شده از جمله نياز مخازن به تزريق گاز از وزارت نفت سووال شده است؟

دانشيار:
واقعيت اين است كه در تراز گازكشور در حال حاضر و تا بيست سال آينده هم كسري داريم. در واقع بر اساس آنچه در تراز گاز از سوي وزارت نفت اعلام شده ما گازي براي صادرات نداريم؛ اما در طول اين سال‌ها وزراي نفت ما يعني آقايان آقازاده، زنگنه و وزيري هامانه به استناد اطلاعات و برآوردهاي اشتباه، فكر كردند مازاد دارند،و همواره اين شعار را تكرار كردند كه : « ما در بين كشورهاي دنيا از نظر ذخاير گاز داراي رتبه دوم هستيم، پس بايد بتوانيم گاز صادر كنيم ». با اين جمله همه نظرات كارشناسي خنثي شد. در برابر اين موضع‌گيري‌ها، پاسخ ما اين است كه اين كه ما دومين ذخاير گاز جهان را داريم همه واقعيت نيست چراكه فقط نيمي از اين ذخاير گاز قابل برداشت است كه برداشت همين مقدار هم 20 سال طول مي كشد. به علاوه هم براي تزريق گاز به مخازن نفت و هم براي مصارف داخلي از جمله در صنايع انرژي بر همچون فولاد نيازمند گازي كه برداشت كرديم هستيم.
متاسفانه اين جمله‌ي چند كلمه‌اي را روساي جمهور قبلي و فعلي پذيرفته‌اند. جا انداختن اين موضوع كه ما كمبود گاز داريم و اگر به مخازن نفت، گاز تزريق نشود، بخش عظيمي از ذخاير نفت ما از دست خواهد رفت هم در مجلس و هم در دولت دشواراست.


همين الآن شركت گاز توانايي پاسخ‌گويي به تقاضاي 200 ميليون متر مكعب تقاضاي اضافي موجود را ندارد
برخورد دوپهلوي وزارت نفت
500 ميليون متر مكعب گاز كم داريم، يا زياد؟

در درون وزارت نفت تمام كارشناسان مي‌دانند كه اين گفته درست است و ما مازاد نداريم، از اين رو به گونه‌اي دو پهلو برخورد مي‌كنند و مي‌گويند اگر روند موجود ادامه يابد تا ده سال ديگر 500 ميليون متر مكعب هم كم داريم، اما آن‌ها مي‌گويند ما راه ديگري پيشنهاد مي‌كنيم كه عبارت است از مديريت عرضه و تقاضا!
پروژه بهينه‌سازي مصرف سوخت بخش مهمي از مديريت عرضه و تقاضا مورد نظر آن‌هاست . مشكل عمده اين ديدگاه اين است كه مديريت عرضه و تقاضا مستلزم صرف هزينه‌ي بسيار هنگفت براي تغيير در فناوري ساخت منازل ، كارخانه‌ها، خودروها است و به علاوه به زمان بسيار زيادي نيز براي انجام آن نيازداريم. انجام اين پروژه نيازمند صرف هزينه 200 ميليارد دلاري است.
وزارت نفت مي‌گويد كه اگر مديريت عرضه و تقاضا اعمال شود و سيستم صرفه‌جويي نهادينه شود، در اين صورت در سال‌هاي آينده 500 ميليون متر مكعب گاز مازاد خواهيم داشت و مي توانيم آن را صادر كنيم؛ اما هنگامي كه اين پيشنهاد آن‌ها با مشكل مواجه مي‌شود طبعا و به طور طبيعي تزريق به مخازن را كم خواهند كرد. چرا كه ظاهراً كه ظاهرا توليد صيانتي از مخازن نفتي ‌متولي ندارد و كسي مدعي آن نمي‌شود.
اين در حالي است كه همين الان شركت گاز با تقاضاهاي 200 ميليون متر مكعب گاز مواجه است كه توانايي پاسخ‌گويي به آن را ندارد. بي توجهي شركت گاز به واقعيات موجود كه در تراز گاز تهيه شده از سوي وزارت نفت نيز مورد تأييد قرار گرفته است در واقع به معناي آن است كه اين شركت بگويد: اين كه سرمايه‌گذاري صنعتي با مشكل مواجه باشد و بي‌كاري و بدبختي ملت، به من ربطي ندارد، هر اتفاقي كه مي‌خواهد بيافتد.

دانشيار وزارت نفت را به مناظره طلبيد
استمداد از رسانه‌ها براي روشن كردن مسائل نفت و گاز در ايران

تقاضاي ما از رسانه‌ها اين است كه اين واقعيات را روشن كنند و از مسوولين مربوط بخواهند كه در مناظرات شركت كنند تا به ابهامات پاسخ داده شود؛ چرا مسوولين وزارت نفت درباره اين موضوع مناظره نمي‌كنند؟
البته اين نويد را به شما مي‌دهم كه ما به دنبال تصويب طرحي هستيم كه قراداد ‌هاي گاز در مجلس به تصويب برسد.

دكتر درخشان:
مسوولين وزارت نفت تا قبل از فروردين ماه 1385 به فكر تهيه تراز گاز نبودند. اولين تراز را هم به اصرار نهادهايي مانند مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي امنيت ملي در فروردين تهيه كردند.

دانشيار:
تهيه اين تراز با اصرار آقاي دكتر درخشان و آقاي دكتر سعيدي و پي‌گيري مجلس و ساير نهادها صورت گرفت. البته تا كنون اين تراز، در حد پيشنهاد است و هيچ مرجع رسمي‌اي آن را تاييد نكرده است.

دكتر درخشان:
سابقه‌ي تراز گاز اين گونه بود كه در كنفرانسي كه در شيراز از سوي سازمان برنامه حدود دو سال قبل در ارديبهشت ماه برگزار شد بر اساس آماررسمي‌ كه وزارت نفت اعلام كرده بود، نشان دادم كه در سال 1393 بدون صدور گاز روزانه 4 يا 44 ميليون متر مكعب در روز كمبود گاز داريم. آمار وزارت نفت نياز به تزريق گاز را در نيمه چشم‌انداز 310 يا 350 ميليون متر مكعب در روز اعلام كرده بود كه در حالت اول روزانه 4 ميليون و در حالت دوم 44 ميليون متر مكعب روزانه بدون صدور گاز به هند و پاكستان اروپا و صدور به صورت LNG كمبود خواهيم داشت. اين بحث و گفتگوهايي كه مطرح شد سرانجام به شوراي عالي امنيت ملي كشيده شد و در نتيجه توصيه اين نهاد، وزارت نفت موظف به تهيه تراز گاز شد.
در اين تراز كه خرداد ماه امسال آماده شد گفته شده كه اگر روند موجود ادامه پيدا كند‏، كمبود گاز قطعي است، اما اشتباه دكتر درخشان در اينجاست كه ادامه وضع موجود را مبناي محاسبات خود قرار داده است. در حالي كه مبناي محاسبات وزارت نفت، مديريت تحول است.
هنگامي كه سوال مي‌كنيم مديريت تحول چيست مي‌گويند مديريت تحول بدين معني است كه رشد تقاضا را مهار مي‌كنيم وروند عرضه را توسعه مي‌دهيم. اين در حالي است كه آمارها نشان مي دهد مصرف گاز در سال‌هاي اخير بنا به دلايل زيادي از جمله توسعه‌ صنايع كشور و توسعه‌ شهرنشيني و گاز رساني به شهرها به شدت رشد كرده است. همه‌ قرائن نشان مي دهد كه اين وضعيت ادامه پيدا مي‌كند و اگر مديريت ما خيلي عالي باشد در نهايت كمي مي توانيم شدت رشد را كاهش دهيم. مديريت عرضه و تقاضايي كه مطرح مي كنند به اين معني است كه مديريت به گونه‌اي اعمال شود كه مصرف گاز در نيمه‌ چشم‌انداز يعني در 8 سال آينده در حد كمي بالاتر از مصرف كنوني برسد؛ اما از ديدگاه اينجانب چنين چيزي محال است!

خبرنگار:
حتي با اعمال سياست‌هاي قيمتي نيز امكان ندارد؟

دكتر درخشان:
خير،امكان ندارد. در نهايت ممكن است موفق شويم شدت رشد را كمي كاهش دهيم. اما چه دليلي دارد كه كشور را به چنين بحران‌هاي بزرگي مبتلا كنيم و به هر قيمتي كه شده گاز را به كشور خودمان ندهيم؛ چه دليلي دارد كه ما كشور خود را با بحران مواجه كينم، براي آن‌كه مي‌خواهيم كشورهاي ديگر در آرامش زندگي كنند؟ برخي از مسوولان وزارت نفت گفته‌اند اگر ما به هند گاز ندهيم اين كشور ناگزير است روزانه 900 هزار بشكه نفت وارد كند، بعد هم مي‌گويند كه اين كشور نياز به كمك ما دارد؛ ملاحظه مي‌كنيد كه صحبت اين است كه ما كشور خود را با اين بحران‌ها مواجه كنيم، براي آن كه كشور هند نياز به كمك ما دارد، آيا اين منطق آشكارا خلاف مصلحت‌انديشي و مغاير با منافع ملي ما نيست؟

تزريق گاز به مخازن نفت، بيش از 60 ميليارد بشكه نفت معادل سه تريليون دلار به حجم ذخاير قابل استحصال نفت كشور ما مي‌افزايد

بايد ببينيم كه منافع ملي ما چه اقتضايي دارد. اگر مي‌خواهيم در روابط بين‌الملل قوي باشيم، بايد به اين موضوع بيانديشيم كه در آيند‌ه‌اي نه چندان دور، توليد نفت عربستان كاهش مي‌يابد و به دليل آن كه عربستان ذخاير گاز اندكي دارد و در عين حال ما "نفت در جاي" بسيار زيادي داريم، اگر گازي را كه مي‌خواهيم به كشور‌هاي مختلف صادر كنيم، به ميادين نفتي خودمان تزريق كنيم و تنها 12 درصد به ميزان بازيافت نفت مخازن اضافه كنيم حدود بيش از 60 ميليارد بشكه نفت به ذخاير نفتي‌مان اضافه مي شود؛ توجه كينم گازي كه به مخازن تزريق مي‌شود، ضمن آن‌كه 60 ميليارد بشكه نفت را براي ما قابل استحصال مي‌كند، خود گاز نيز براي نسلهاي آينده ما باقي مي‌ماند و بلكه ميعانات گازي آن نيز افزايش مي‌بايد. اين دقيقا مانند پولي است كه در بانك سرمايه‌گذاري مي كنيم و بهره آن را دريافت مي كنيم. در حالي كه اصل آن را نيز داريم در اين جا گاز نقش سرمايه‌ اوليه و 60 ميليارد بشكه نقش بهره آن را براي ما دارد كه معادل سه تريليون دلار است.

قطر راهي جز صادرات ندارد و ما نبايد با قطر در مسابقه صادرات شركت كنيم
با تزريق گاز به مخازن نفت حجم ذخاير نفت ما از عربستان بيشتر خواهد شد

پس اگر مي خواهيم راهبردي فكر كنيم بايد بدانيم قطر ميادين بزرگ نفتي براي تزريق ندارد، و حداكثر گاز مورد نياز ميادين نفتي خود را، به آن ها تزريق مي‌كند، در واقع قطر كشوري است كه راهي جز صادرات ندارد و اصلا ما نبايد با آن كشور در مسابقه‌ صادرات شركت كنيم. ما راه‌هاي بسيار موثرتر و بيشتري به غير از صادرات داريم. حتي ما بايد كوشش كنيم كه گاز قطر از ايران عبور كند تا حق ترانزيت هم نصيب ما شود. بايد داراي اين تفكر راهبردي باشيم كه اجازه دهيم قطر به هند صادرات گاز داشته باشد در عين حال ما با تمام قدرت از پارس جنوبي بهره‌برداري و به مخازن نفت كشور تزريق كنيم و حجم عظيمي از گاز را براي نسل آينده ذخيره كنيم و علاوه بر آن بهره 60 ميليارد بشكه‌اي از آن ببريم. در اين صورت در چندين سال آينده حجم انرژي فسيلي ما بيش از عربستان خواهد شد و ما مقام اول را در منطقه خواهيم داشت و طبعا در معادلات سياسي بين‌المللي از توان به مراتب بيشتري برخوردار خواهيم بود.

خبرنگار:
برخي از منقدين شما مي‌گويند كه تكنولوژي‌ها و انرژي‌هاي جديد در آينده جايگزين انرژي‌هاي فسيلي خواهند شد، به نحوي كه انرژي فسيلي در سال‌هاي آينده اهميت خود را از دست خواهد داد.

دانشيار:
اين گفته سازمان بين‌المللي انرژي است كه در واقع مصرف كننده است و براي آن‌كه توليد كننده را بترساند تا توليد بيشتري داشته باشد، به طرح اين ديدگاه‌ها مي‌پردازند.

دكتر سعيدي مدعي شد:
اعدادي كه ساخته دست دشمنان است
دشمن از سويي مي‌گويد ما ذخاير دوم گاز دنيا را داريم، از سوي ديگر اعلام مي‌كند كه بيش از 100 ميليارد بشكه نفت ذخاير باقيمانده ما است

دكتر سعيدي:
نفت، كالايي سياسي است! قطعا دشمن به نقاط حساس و استراتژيك ما از جمله اقتصاد كشور و نفت ما لطمه مي زند و سعي در به بيراهه بردن ما دارد. دشمن از سويي مي‌گويد كه ما ذخاير دوم گاز دنيا را داريم، از سوي ديگر اعلام مي‌كند كه ذخاير باقيمانده نفت ما بيش از صد ميليارد بشكه نفت است. 
در سسيستم شركت نفت ما مديراني كه مشخص نيست از كجا آمده‌اند، اين اعداد را تاييد مي‌كنند. مسوولين سياسي ما هم به اين آمارها اطمينان مي كنند و نتيجه مي گيرند كه مثلا تا 70 سال آينده نفت داريم. در ويژه‌نامه‌اي كه نشريه مجلس و پژوهش با عنوان نفت و منافع ملي منتشر شد، مشخص شد كه دپارتمان انرژي آمريكا در 5 سال قبل، پيش‌بيني نياز 100 ميليون بشكه‌اي جهان در سال 2020 را انجام داده بود. آن ها عدد 100 را پايين نوشته‌اند و بالاي آن را به گونه‌اي تصنعي پر كرده‌اند، به اين معنا كه گفته‌اند عربستان بايد براي تأمين اين نياز، روزانه 24 ميليون بشكه، ايران حدود 6 ميليون و ونزوئلا 6 ميليون بشكه نفت توليد كند.

ذخاير اوليه نفت ما بيش از 40 يا 45 ميليارد بشكه نيست

دكتر سعيدي:
اگر عربستان مي تواند در سال 2020 يعني 15 سال ديگر 24 ميليون بشكه نفت استخراج كند، به طور منطقي اكنون بايد بتواند 30 ميليون بشكه توليد داشته باشد، چرا كه به مرور زمان ميزان استخراج كم مي شود؛ عربستان روزانه 10 ميليون و سالانه حدود 4 ميليارد بشكه استخراج دارد، در واقع از 5 سال پيش تا سال 2020 معادل صد ميليارد بشكه نفت از مخازن نفت اين كشور برداشت مي‌شود و به همين اندازه از فشار مخازن اين كشور كاسته ‌شده و در نتيجه توليد آن‌ها كاهش مي‌يابد. بنابراين چگونه ممكن است عربستان 24 ميليون و ونزوئلا 6 ميليون بشكه در سال 2020 برداشت داشته باشد؟ من روي مخازن كشور‌هاي آمريكاي جنوبي همچون ونزوئلا كار كرد‌ه‌ام و مي‌دانم اين اعداد درست نيست، درواقع اين اعداد ساختگي است. مشابه اين اعداد را براي شركت نفت ما هم درست كرده‌اند. كساني اين اعداد مطرح مي‌كنند كه اصلاً تخصص ندارند. گفته اند كه بيش از صد ميليارد بشكه نفت ذخاير باقيمانده‌ ما است. اما با محاسباتي كه ما داشته ايم، بيش از 40 يا 45 ميليارد بشكه نداريم؛ در واقع كمتر از نصف عددي كه آن‌ها مي‌گويند. در نتيجه ما تا بيست سال ديگر هم نفت نداريم. ما نمي‌توانيم تا بيست سال آينده روزانه 4 ميليون بشكه استخراج كينم، بلكه استخراج روندي رو به كاهش دارد و وقتي كه فشار مخزن شكست، ما با افت توليد مواجه خواهيم شد. سياست‌ خارجي با برنامه‌ريزي قوي‌اي كه انجام داده ‌است به دليل بي‌تجربگي و ناآگاهي و عدم تخصص مديران، اين گونه وانمود كرده است كه وضع خوب است. مديران امروز هم مي‌دانند كه تا 4 سال آينده بيشتر حضور ندارند.

دكتر درخشان:
اگر بخواهيد بدانيد كه مصرف كنندگان انرژي چگونه به تحريف واقعيت‌ها براي توليد‌كنندگان مي‌پردازند، خوب است توضيح دهم كه 30 سال پيش، هنگامي كه من در دوره‌ي دكتري در دانشگاه آكسفورد مشغول تحصيل بودم، همين بحث انحرافي و نادرست را مطرح كردند كه مطالعات نشان مي دهد با رشد توليد انرژي‌هاي نو، نفت در سال 2000 متقاضي نخواهد داشت و نفت‌هاي زير زمين به ناچار دست‌نخورده باقي مي‌ماند؛ همچنانكه ذغال‌سنگ چنين وضعيتي دارد. بر اساس اين استدلال، راه حل را اين گونه مطرح كردند كه توليد را به حداكثر برسانيد و درآمد حاصل از آن را به صنايع تبديل كنيد، تا اگر در سال 2000 درآمد نفتي خود را از دست داديد، حداقلتوان صنعتي خوبي داشته باشيد. اين تحليل را با عنوان "متنوع سازي فعاليت‌هاي اقتصادي"، مطرح مي‌كردند. امروز متوجه شديم كه تبليغات آن روز نادرست بوده و عملا چنين چيزي رخ نداد، در عوض با حجم عظيم تقاضاي كنوني مواجه شديم كه باعث بالا رفتن شديد قيمت نفت شده است. بنابراين نبايد فريب تبليغات نادرست مصرف كنندگان انرژي را بخوريم.
شما يك لحظه تصور كنيد كه تنها اگر دوچرخه‌هاي چين تبديل به موتورسيكلت و يا موتورسيكلت‌هاي چين تبديل به خودرو شوند و دو چرخه سواران هند و بنگلادش و پاكستان را هم به آن اضافه كنيد، مي بينيد كه تمام نفت دنيا فقط بايد براي اين كشورها اختصاص يابد. تقاضا در آينده به شدت بالا مي رود و در نتيجه روند صعودي قيمت نفت تشديد خواهد شد و در اين شكي نيست.
ادامه دارد...

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha