يك باستانشناس تاكيد كرد: بازسازي ورودي برج سنگي پاسارگاد معروف به برج زندانيان سليمان، براساس قطعهي تازه يافتشده از نظر جنبههاي هنري، بويژه ارتباط هنري سرزمينهاي غربي شاهنشاهي هخامنشي با پاسارگاد بسيار اهميت دارد.
افشين يزداني در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيح داد: زمستان 1384 در هنگام هموار كردن زميني در 200 متري شمال غربي بناي تل تخت در پاسارگاد، قطعه سنگ سفيدي در اندازههاي 95 در 50 در 10 سانتيمتر بهدست آمد كه با توجه به اندازهها، به بخش بالاي لنگهي سمت چپ ورودي بناي زندان سليمان تعلق دارد.
وي افزود: روي اين قطعه دو قاب گل 12 پر و در بالا و پايين آن، يك قاب ساده با اندازههاي 58 در 35 سانتيمتر ديده ميشوند. در بالاي رديف گل 12 پر بالايي نيز يك رديف تزييني دوك و مهرهي تزيين تخممرغ كه از ويژگيهاي عناصر تزييني معماري غرب شاهنشاهي است، وجود دارند.
او ادامه داد: براساس قطعهي تازه يافتشده مشخص ميشود كه ورودي بناي برج سنگي پاسارگاد از دو لنگه در سنگي، هريك به اندازههاي 75 در 45 سانتيمتر تشكيل شده است كه بر نماي هر كدام دو قاب سادهي چهارگوش با اندازههاي 35 در 59 سانتيمتر و سه رديف گل 12 پر سهتايي بر بالا و پايين قابهاي چهارگوش نقش شدهاند، درحاليكه بالاي ورودي را تزيين دوك و مهره و تزيينات تخممرغ دربرگرفتهاند.
اين باستانشناس بنياد پژوهشي پارسه ـ پاسارگاد يادآور شد: در دههي 1950 نيز قطعهي ديگري از اين ورودي، ولي كوچكتر بهدست آمده كه توسط تيليا به ورودي برج سنگي پاسارگاد نسبت داده شده بود. براساس آن، استروناخ ـ باستانشناس ـ طرح بازسازيشدهاي را براي ورودي زندان شامل دو لنگه در كه هر كدام از پنج قاب چهارگوش و شش رديف سهتايي گل 12 پر در بالا و پايين آنها داشتند، ارايه كرد؛ ولي قطعهي تازه يافتشده نشان ميدهد كه بازسازي استروناخ اشتباه بوده است.
يزداني به خبرنگار ايسنا گفت: آنچه به كشف حاضر اهميت قابل توجهي ميدهد، مقايسهي اين قطعهي تازه يافتشده با نمونهي قديميتر از لحاظ جزييات ساخت، كيفيت كار سنگتراشي، نوع و جنس دقيق سنگ است كه سبب ميشود، باور كنيم، به واقع اين نمونهي جديد، ساخت دوبارهاي از ورودي زندان است كه با توجه به نوع ابزار كار با مرمتهايي كه در دورهي هخامنشي در گوشهي شمال باختري بنا انجام شده، همزمان است.
وي بيان كرد: با توجه به سنگنوشتهي داريوش در بيستون ميدانيم كه داريوش در آنجا از آياداناهايي به معناي نيايشگاه نام ميبرد كه توسط گيومات مغ ـ بردياي دروغين ـ ويران شده بودند و او آنها را دوباره ساخت. حال اين گمان پيش ميآيد كه برج سنگي پاسارگاد با توجه به عناصر معماري، بهطور يقين بنايي در ارتباط با جنبههاي مذهبي و آييني بوده و در واقع آيادانهاي هخامنشي بوده است.
او ادامه داد: اين فرض، زماني تقويت ميشود كه درمييابيم، بلنداي ورودي سنگي به مقدار پنج تا هفت سانتيمتر از بلنداي قاب ورودي كوتاهتر بوده است. همچنين در گوشهي انتهايي بالاي قطعهي تازه يافتشده برشي به عمق سه و درازاي 11 سانتيمتر ايجاد شده است كه با توجه به برش مشابهي كه بايد بر لنگهي سمت راست بوده باشد، بهعنوان فضاي لازم براي تهويهي هواي اتاق اين بنا ميتوانسته بهكار رود.
بناي برج سنگي پاسارگاد اكنون به حالت نيمهمخروبه در يك كيلومتري شمال آرامگاه كوروش بزرگ و درون مجموعهي ميراث جهاني پاسارگاد قرار دارد. اين برج با 12 متر ارتفاع بهصورت چهارگوش روي يك سكوي سهپلهيي كه پلههاي بالاتر از پايينتر، كوتاهتر (هرميشكل) است، قرار گرفته است و اتاقي در قسمت بالاي برج دارد كه بهوسيلهي 30 پلهي سنگي به آن راه مييافتهاند.
يزداني تاكيد كرد كه با توجه به مطالعهي دقيق ابزار كار، بهطور قطع اين برج در زمان كوروش بزرگ بنا شده است و بعدها اين بنا را مردم محلي با عنوان زندان سليمان ميشناختند. همانگونه كه ديگر بناهاي پاسارگاد را به حضرت سليمان (ع) نسبت ميدادند.
همچنين به گفتهي او نمونهي ديگر برج پاسارگاد توسط داريوش بزرگ در نقش رستم كه آرامگاه شاههاي هخامنشي در شش كيلومتري شمال تخت جمشيد (پارسه) در آن قرار دارد، ساخته شده است.
تصوير برج سنگي نقش رستم كه امروزه به نام كعبهي زرتشت شناخته ميشود، روي سكههاي شاههاي محلي پارس بعد از هخامنشيان نمايش داده شده است، درحاليكه شاه محلي پارس به حالت نيايش دربرابر آن قرار گرفته است. البته اين برج (كعبهي زرتشت) در دورهي ساساني نيز به احتمال فراوان محل نگهداري اسناد مذهبي و آييني مذهبي زرتشت بوده است.
اين باستانشناس يادآوري كرد كه يكي از بزرگترين و مهمترين پرسشهاي باستانشناسان و متخصصان دورهي هخامنشي، به نوع كاربري اين دو بنا مربوط است و فرضيههايي هم دربارهي اين دو بنا و كاربري آنها ارايه شدهاند.
وي دربارهي سه فرضيهي عمده در اين زمينه توضيح داد: فرضيهي نخست اين است كه برجهاي سنگي پاسارگاد و كعبهي زرتشت بهعنوان محلي براي نگهداري اشياي آييني و دودماني سلسلههاي هخامنشي بودهاند. برخي ديگر معتقدند، با توجه به اينكه عدهاي برج سنگي پاسارگاد را آرامگاه پسر كوروش ـ كمبوجيه ـ ميدانند، اين بناها ممكن است، بهعنوان آرامگاه نيز كاربري داشته است. فرضيهي سوم به آتشگاه بودن اين دو بنا مربوط است؛ به اين ترتيب كه برجهاي سنگي پاسارگاد و كعبهي زرتشت بهعنوان آتشگاههاي شاهنشاهي و دودماني هخامنشي بهكار ميرفتهاند.
يزداني تصريح كرد: اهميت كشف حاضر سبب آگاهي از وضعيت ورودي برج پاسارگاد شده است. به اين معني كه تعويض ورودي برج پاسارگاد به همراه سنگنوشتهي داريوش در بيستون كه نشاندهندهي مرمت نيايشگاههايي است كه توسط گيومات مغ ويران شده بودند و آگاهي از وجود مدخلهايي براي تهويهي هواي اتاق برج، سبب ميشود تا فرضيهي نيايشگاه و در واقع آتشگاه بودن برج سنگي پاسارگاد و برج سنگي كعبهي زرتشت كه مطمئنا كاربري مشابهي داشتهاند، بهترين و مستندترين توضيح براي كاربري بناهاي نام برده باشد. در حقيقت، يافتههاي اخير پردهي ابهام را از كاربري دو بناي بسيار مهم هخامنشي برداشتهاند.
اين باستانشناس بنياد پژوهشي پارسه ـ پاسارگاد همچنين چندي پيش موفق شد، پلان نخستين پلكان مخروبهي يكي از كاخهاي تخريبشدهي تخت جمشيد (پارسه) را بهعنوان كاخ اردشير سوم كه از آخرين بناهاي ساختهشده در تخت جمشيد (پارسه) است، بازسازي كند.
انتهاي پيام
نظرات