ديدار با حسين صفاريدوست؛ «بيمحتوايي مهمترين معضل شعر امروز است»
حسين صفاريدوست با طرح اين پرسش كه چرا شعر و موسيقي ما به چنين وضعي دچار شدهاند؟ معتقد است: شاعر واقعي درد مردم را ميداند، اما امروز همه شاعر واقعي نيستند.
اين شاعر در ديدار گروه فرهنگ و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با وي، دربارهي شعر امروز و بحرانش، مخاطب داشتن يا نداشتن، شاعران و اجتماع امروز و ارتباط مردم با شعر و برخي موضوعهاي ديگر سخن گفت.
صفاريدوست دربارهي ارزيابياش از وضعيت شعر امروز توضيح داد: همهي امور امروز شاخهشاخه شدهاند، ازجمله شعر؛ شاخهاي منحرف و گلآلود و شاخهاي معتدلتر. زماني نيما يوشيج را مقصر ميدانستند كه آورندهي اين شاخهي گلآلود بود. مهدي اخوان ثالث و احمد شاملو كه از شاگردان شاخص او هستند، عقيده داشتند چوبي كه نيما از جيغ بنفش خورد، بدترين چوب بود، كه حتا از دست علي دشتي، مهدي حميدي شيرازي يا بديعالزمان فروزانفر هم نخورد. نيما خود از اين شاخهشاخه كردنها بسيار گله داشت.
نويسندهي "با نيما و ديگران" در ادامه تصريح كرد: وقتي كتاب من شاعر را نميخرند، نبايد يقهي ديگران را بگيرم، بلكه بايد يقهي خودم را بگيرم و ببينم چرا شعرم را نميخوانند. در حال حاضر مردم ما سياسي، سياستزده و اقتصادزده شدهاند و همه ميخواهند پولدار شوند. در جامعهاي كه پولپرستي حرف اول را ميزند، شعر و موسيقي محلي از اعراب ندارند. پرويز ياحقي شاخصترين موسيقيدان مملكتمان مرد، اما تا چند روز كسي خبر نداشت. مشكل مردم ديگر شاملو و ياحقي نيست. با همهي اين حرفها مگر كتاب شاملو چقدر چاپ ميشود؟ خيلي زياد منتشر شود، دو يا سه هزار نسخه. پس بهنظر ميرسد كه در اين وضعيت، تنها افرد گمنام و شاعران جوان ورشكسته نيستند. پيشكسوتها هم چنيناند. اما همه شاعر واقعي نيستند. شاعر واقعي درد مردم را ميداند و در ميان اين هياهو و زبانپريشي شعر امروز، ما پيشكسوتها گم شدهايم.
اين شاعر با اشاره به اين زبانپريشي، آنرا دليلي براي ارتباط برقرار نكردن مردم با شعر دانست و يادآور شد: دعواي كلاسيكهايي مثل دشتي و حميدي شيرازي، كه البته دشتي آدم كمي نبود، اين بود كه ميگفتند نيما زبانپريشيهاي زيادي داشته است. حتا شاملو از او ايراد گرفته است. شعر "مانلي" نيما را فلك نميتواند بفهمد و همچنان همه ماندهاند در درك كاملش. يا "ركسانا" و بازيهايي كه شاملو در "هواي تازه" درميآورد. اين زبانپريشي كمكم برطرف شد، تا سال 50. اما از اين سال موجهايي دوباره رشد كردند، مثل موج نو و شعر حجم و دوباره زبانپريشي كه سالهاي سال به كنار رفته بود، با جيغ بنفش و تندر كيا و بقيه آمد. دههي 50 شعر پالوده شده بود، مثل شعري كه شاملو براي مرتضي كيوان گفته است. اين شعر، نوع و سبك شعر شاملو را تعيين ميكند. اخوان هم كه به زبان پاكيزهاي دست پيدا كرد.
صفاريدوست متذكر شد: بعد از انقلاب، شعر بهصورت شعار بود و هر چيزي بايد حرفي براي گفتن داشت. ما نسلي بوديم كه غريزي و از روي ذوق شعر گفتيم، اما الان جوانها دانشگاه ميروند و وقتي ميآيند بيرون، فكر ميكنند ياحقي شدهاند. اگر همه بخواهند مثل احمد محمود، محمود دولتآبادي يا شاملو شوند، كه ديگر قدر و قيمت معنايي ندارد. اينها اهلش بودهاند. هنر چيزي نيست جز پالوده كردن زندگي. سعدي بزرگتر است، چون حافظ روي شانههاي او ايستاده است. اكثر شعرهاي سعدي، ضربالمثل هستند. او راه را باز كرده است. نيما هنوز هم از همهي شاعران معاصر بزرگتر است، اما شاملو و اخوان از او تكامليافتهترند. نيما هم نگفته است كه هرچه دلتان خواست، بگوييد. شعر امروز ديگر مثل برنامهي آشپزيهايي شده كه روزانه از تلويزيون پخش ميشود و هر چيز متضادي را با هم مخلوط ميكند. در موسيقي نيز همين گرفتاري را داريم.
شاعر "انديشههاي زخمي" در ادامه يادآور شد: پايه و اساس و آبروي ما، شعر ماست. اگر فردوسي، خيام و بقيه را حذف كنيم، چه چيزي ميخواهيم جايشان بگذاريم؟ هنرپيشهي معروف غرب، مولوي ميخواند، آنوقت ما؟! اينها همه نتيجهي همان غربزدگي و مدرنيزمبازيهايي بوده كه گاهي وجود داشته است. ايرادي هم كه به نيما درباره جيغ بنفش گرفتهاند، همين بود.
حسين صفاريدوست در بخش ديگري از گفتوگو با ايسنا اظهار داشت: انسان امروز تنها شده، چون دنياي ليبرال مردم را تنها ميكند؛ در يك قفس بهنام خانه با سريالهاي مسخرهي تلويزيوني. موسيقي از زماني كه راديو درست شد، به افتضاح كشيده شد و همين رسانههاي گروهي، هنر را خراب ميكنند. به شاعران ميگويم كه شعرتان را بخوانيد و حرفتان را بزنيد، تا مردم بشنوند و خود داوري كنند. امروز ميگويند كه ما براي مردم شعر نميگوييم؛ پس بايد از آنها پرسيد كه براي چه كسي ميگوييد؟ ما شعر را براي مردم ميگوييم، در حاليكه هنوز برخي مدعيان شاعري در تشخيص نوع، سبك و قالب شعر دچار اشتباه ميشوند.
او با اشاره به بازي فرم بهعنوان مشكلي در شعر امروز خاطرنشان كرد: شاعران امروز درگير بازي فرم هستند. اينها اصلا نميدانند چه ميخواهند و فقط از فرم دم ميزنند. خودشان هم به اين فرمگرايي جوابي نميدهند. نظريه ميدهند كه شعر نبايد محتوا، تصوير، وزن و قافيه داشته باشد، و با سياست و اجتماع و بقيه مسائل هم كاري نداشته باشد؛ پس واقعا شعر بايد چه كند؟ شاعران امروز بر سر چيزهايي دعوا ميكنند كه اصلا اصل ماجرا نيست. ميگويند چرا مردم شعر ما را نميخوانند؟ چون عشقي وجوند ندارد، معرفتشناختي هم كه ندارد، از سياست هم كه گريزان شده است. ديگر چيزي از شعر نمانده است و مثل شير بي يال و دم و اشكم مولوي شده است. شعر بهدليل گرفتار شدن در اين بازي فرم، در خلاء، چنگ در هوا ميزند. شاعران پيشكسوت هم مقصر نيستند.
وي همچنين به مميزي اشاره كرد و گفت: مميزي شديد هم بلاي جان شعر شده است. وقتي شاعري نتواند از سياست و اجتماع حرف بزند، پس همين نتيجه را ميگيريم.
صفاريدوست در ادامه به پيوند ناگسستني موسيقي و شعر اشاره كرد و گفت: برخي هنرمندان امروز، شعر و موسيقي را از هم جدا مي كنند؛ درحاليكه شعر است كه موسيقي را ميسازد. موسيقي ما بدون شعر معنا ندارد. الان مشكل اين مسائل است. بيژن ترقي با پرويز ياحقي رفيق بود و اسماعيل نواب صفا با مهدي خالقي. يا رهي معيري با مرتضي محجوبي. الان شاعر، موسيقيدان را نميشناسد و موسيقيدان، شاعر را. همه با وسايل جديد ارتباط دارند و شعر و موسيقي را هماهنگ ميكنند. همه هم ميگويند به ما چه ربطي دارد؟ در 70 درصد مساله، مسؤولان مقصر است كه شعر و همهي هنرهاي ديگر اينطور شدهاند. از تئاتر و قصهنويسي چيزي نمانده است. اما شعر هنر اول ماست و هنر مادر است. وقتي سانسور برداشته شود، درست ميشود. هنر فرمايشي و كاناليزه كردن همين است. براي شعر كه اينقدر يقه چاك ميكنيم، چون حرف دل ماست و مردم با آن زندهاند. ما اصلا از شعر فارغ نيستيم. ملتهاي ديگر آنقدر كه ملت ما با شعر عجين است، مأنويس نيستند، پس شعر نمرده است. نوع ارتباط دچار مشكل شده است. شعر خوب هست، منتها همه نميتوانند شعر خوب بگويند. همين حسين منزوي كه همه او را مسخره ميكردند، شاعر بود و شعرش با مردم ارتباط برقرار ميكرد. اين آقايان ماشين آخرين مدل و خانهي مجلل دارند، اما ذوق هنري ندارند و دريغ از ذوق. اين همه شاعر زن آمدند، اما فروغ فرخزاد از ميانشان ماند، كه واقعا قشنگ حرف زده است و از پروين اعتصامي هم بزرگتر است. حرفهاي پروين اعتصامي را خيلي از مردان قبل از او به شكل بهتر زدهاند، مثل ناصرخسرو و نظامي؛ اما هيچكس مثل فروغ حرف نميزند، حرف زنانه. فروغ در شعر ما چيز شاخصي است.
صفاريدوست بيمحتوايي را نيز مهمترين معضل شعر امروز دانست و اظهار داشت: زماني در سبك هندي به اين بيمحتوايي گرفتار شديم. اين بيمحتوايي به بازگشت منجر ميشود، يعني به عقب برگشتن كه چيز جالبي نيست؛ اما با نرمنرم رفتن به منزل ميرسيم؛ نه با دويدن و نه خوابيدن.
شاعر مجموعهي "اينجا ستارهها همه ميسوزند" همچنين گفت: جريان شعر تا ميخواهد به جايي اميدواركننده برسد، نميگذارند و قطعش ميكنند. دولت مرتب مسير شعر را عوض كرده و در اين ميان يك عده مغرض بيكاره كه اصلا چيزي نميدانند و عقده دارند، ميآيند و آنها را سر شعر خالي ميكنند. تازه براي خود ادا و اصول هم دارند.
صفاريدوست همچنين دربارهي دغدغهي شاعران امروز گفت: نسل پيشين ديگر حرفهايش را زده است، ولي نسل جديد هيچ دغدغهاي ندارد؛ چون به شعر اعتقادي ندارد و براي پز ميخواهد شاعر شود و بيهوده مجموعه چاپ كند.
او در ادامه متذكر شد: مردم شعر را ميفهمند. شاعر قبلا آرزوها و غمهاي مردم را ميشناخت. مردم حافظ را ميخوانند، چون درد و حس خود را در شعرهايش مييابند. شعر ميخواهد دلها را بههم نزديك كند و اصلا محل كاسبي نيست. جوانان امروز اشتباه گرفتهاند.
حسين صفاريدوست در بخش پاياني گفتههايش با يادي از همنسلانش گفت: همدورهايهايم اكثرا خوب شعر ميگفتند، مثل اسماعيل خوئي و حسين منزوي. در نظريهپردازي، فقط محمد حقوقي را قبول دارم. هرچند كه او هم اين روزها به هوشنگ ايراني زياد ميپردازد. در ميان جديدترها اصلا نظريهپرداز خوب نداريم كه شعر را خوب بشناسد. من از سال 41 شعر گفتم و در كنارش براي موسيقي هم زحمت كشيدم. آنها كه به اين وادي وارد شدهاند، مشكل نان دارند، كه اينجا برايشان نان نميشود. خود نيما گفته كه هرگز از راه شعر و شاعري نان نخوريد. اين وادي با عشق همراه است. وقتي از روي دستهبندي و هوس شعر بگوييم، شعر نميماند، ولي شعر واقعي تا ابد خواهد ماند.
حسين صفاريدوست متولد 1328 در قزوين است، كه تاكنون اين آثار را منتشر كرده: «فصلي از شكفتن»، «مهماني سنگها»، «نهال»، «كوچههاي بيعابر»، «انديشههاي زخمي»، «خورشيد خميده»، اثر دوجلدي «با نيما و ديگران»، «خاكستري هزار قناري»، «با تاكهاي قرمز قزوين»، «چكاوك در حصار»، «اينجا ستارهها همه ميسوزند» و «آتش خلوتنشين».
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات