مراسم يادمان منوچهر نوذري - آقاي خندهي ايران - اگرچه در ميان اندوه و گريه خانواده و همكارانش آغاز شده ولي در پايان با خندههايي ـ هرچند با حسرت نديدن ـ پايان يافت.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون و راديو خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين مراسم را به مناسبت فرا رسيدن نخستين سالگرد درگذشت منوچهر نوذري، گروه سازندهي برنامهي «هفت شنبه» راديو جوان شب گذشته (16 آذرماه) تدارك ديده بود.
در اين برنامه ايرج نوذري به همراه اعضاي خانواده، منوچهر اسماعيلي، منوچهر واليزاده، مينو غزنوي، پرويز ربيعي، زهره شكوفنده، محمود قنبري، حسين عرفاني، افشين ذينوري، فريبا رمضانپور، عليرضا جاويد نيا، افسانه آريا بقا(از فعالان و پيشكسوتان دوبله)، شهرام گيل آبادي (مدير راديو جوان) و جمعي ديگر از اهالي دوبله و راديو حضور داشتند.
***
در اين مراسم، شيريني و خرما، گريه و خنده با هم آميخته بود و هنگامي كه قطعات "آقاي ملون" با هنرنمايي، منوچهر نوذري پخش ميشد، خنده بر لب حاضران مينشست. ولي چند لحظه بعد، هم به ياد ميآورند كه نوذري ديگر در بينشان نيست و ناخودآگاه چشمشان متوجه اشك شمعهاي سياهي ميشد كه روي ميزهاي استوديوي «يك» گذاشته شده بود.
مراسم يادمان منوچهر نوذري با سخنان شهرام گيلآبادي، و خاطرات همكاران و شاگردانش چون اسماعيلي، قنبري، واليزاده، عرفاني، شكوفنده، جاويدنيا، رمضانپور و افسانه آريابقاء رنگ ديگري به خود گرفت.
در اين مراسم قطعاتي نيز از نمايشهاي راديويي دههي 40 نيز پخش شد و حاضران ياد و خاطرهي هنرمندان فقيدي چون عزتالله مقبلي، كسرا كياني و بابك بيات را گرامي داشتند.
خوانندگاني چون مازيار عصري و مهرداد شهسوارزاده نيز ضمن گفتن خاطراتي از مرحوم نوذري، به اجراي قطعاتي پرداختند.
در پايان هم آخرين جملات منوچهر نوذري از راديو كه در ششمين جشنواره راديو گفته بود، پخش شد: «شايد آخرين باري باشد كه ميتوانم پشت ميكروفن صحبت كنم، به خاطر بيماريهايي كه دارم، شايد اين بار، آخرين بار باشد...»
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ابوالقاسم صادقي و افشين حسينخاني، سردبيران و فريبرز گلبن، تهيهكنندهي اين ويژه برنامه هستند كه ساعت 18 تا 20 امروز( 17 آذرماه) پخش ميشود.
***
به گزارش سرويس راديو ايسنا، مدير راديو جوان در اين برنامه گفت: منوچهر نوذري در ميان ماست، چرا كه صدا در جو ميماند، بنابراين نوع حضورش تفاوت يافته است.
شهرام گيل آبادي كه در مراسم نخستين سالگرد در گذشت شادروان منوچهر نوذري، سخن ميگفت افزود: چراغ استوديو وقتي قرمز ميشود، هر حرفي را نميتوان زد، چون ثبت ميشود براي اين است كه ميگويند، تنها «صداست كه ميماند» همهي ما دلهايمان را در دست گرفتهايم و اينجا جمع شدهايم براي يك ياد، براي كسي كه صدايش ماندگار شد.
وي ادامه داد: ناميدن اين مراسم به عنوان يك يادبود، غلط است. چرا كه نوذري هست. به خاطر حضور او در ميان مردم است كه جمعيت زيادي براي تشييع پيكر او به ميدان ارگ آمدند، من كه شوكه شده بودم.
مدير راديو جوان اضافه كرد: اين مجلس از جنس يادبود و يادمان نيست. بلكه مراسمي براي يادي از صدايي ماندگار و انساني است. اين جا مجلس تذكر است تا ببينيم كه كسي كه جسمش از بين ما ميرود، چه چيزي از خود باقي ميگذارد و نوذري ماندگار شد. چرا كه رنگ صفا و صميميت صدايش به مردم منتقل شد.
گيل آبادي در پايان اظهار كرد:استوديو هشت هيچ وقت تغيير نميكند. در آن فضا، نفسهايي كه از سر صدق بيرون آمدهاند، با ما همراه است و نام كساني كه سالها در اين استوديو كار و زندگي كردهاند و از ميان ما رفتهاند، پشت در اين استوديو نوشته شده است. ولي ياد آنها از ميان ما نميرود.
***
به گزارش ايسنا، ايرج نوذري هم گفت: انسانيت، بالاترين درسي بود كه پدر به من آموخت. منوچهر نوذري پدر ويژهاي بود، همان گونه كه انسان هنرمند و بزرگي بود.
فرزند منوچهر نوذري، در مراسم يادمان پدر كه در راديو جوان برگزار شد،افزود: هميشه صادق بوده و مردم را دوست داشت و به لحني خاطره مقيم دلها شد. عشق مردم به او را در بروز تشييع پيكرش ديديم آن خيل جمعيت شگفت انگيز بود.
وي در ادامه گفت: چگونه بگويم، واژههايي را كه واژههاي پدر بود. چگونه بگويم، جملاتي را كه جملات پدر بود. چگونه بگويم، عطري را كه عطر پدر بود. در حالي كه در باب تشويق و انتقاد از او آموختم كه به عنوان غريبه به قضيه نگاه كنم.
اين بازيگر در ادامه با اشاره به نوشتهاي كه دخترش دلناز از مرحوم نوذري گرفته بود، اظهار كرد: در اواخر عمر پدر، دلناز به اصرار از پدرم ميخواست كه نوشتهاي را براي يادگاري به او بدهد. به او ميگفتم عجله نكن. ولي دلناز اين نامه را از پدر گرفت.
نوذري در پايان از دلربا دختر ديگرش خواست كه در كنار دلناز قرار گيرد، پس از دلناز خواست كه نامه را با صداي كودكانهاش بخواند.
منوچهر نوذري خطاب به نوهاش نوشته بود: «پرسيدن خاطرات چيز به درد نخوري است، چون زمان در حال عوض شدن است و مدام همه چيز عوض ميشود. من در قديم كه هم سن و سال تو بودم روزنامه نگاري،سينما، گلها و لباسهاي رنگي را دوست داشتم، اما حالا تو و نوههايم را از همه چيز بيشتر دوست دارم و همه چيزهايي كه دوست داشتم جاي خودشان را به نوههايم دادهاند...»
متعاقبا گزارش سخنان پيشكسوتان دوبله دربارهي منوچهر نوذري در ايسنا ارسال ميشود.
انتهاي پيام
نظرات