• دوشنبه / ۲۷ شهریور ۱۳۸۵ / ۱۳:۰۲
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 8506-11697
  • منبع : نمایندگی دانشگاه اصفهان

نگاهي به ساختار پايتخت ايران در دوره‌ي صفوي؛ ميدان نقش جهان قلب تپنده‌ي اصفهان از دوران پايتختي تا كنون بوده است

نگاهي به ساختار پايتخت ايران در دوره‌ي صفوي؛
ميدان نقش جهان قلب تپنده‌ي اصفهان از دوران پايتختي تا كنون بوده است
از اصفهان به‌عنوان يكي از كهن‌ترين شهرهاي ايران ياد شده است؛ بناي اين شهر را به سلسله‌ي پيشداديان نسبت داده‌اند كه اين نكته با وجود آثار كهني مانند مسجد جامع، از عمق قدمت اين شهر نشان دارد. به گزارش بخش ايران‌شناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، شهرام اميري در مقاله‌اي با عنوان «نگاهي به ساختار اجتماعي ـ فرهنگي ايران و اصفهان در عصر صفوي» ابعاد زندگي اجتماعي در پايتخت صفوي ايران را بررسي كرده است. اين كارشناس رشته‌ي تاريخ در بخشي از پژوهش خود آورده است: در ادامه‌ي روند تاريخ پرفراز و نشيب اصفهان، مردم آن هم‌زمان با قرن 11 هجري قمري شاهد تحولي بزرگ بودند كه در عرصه‌ي حيات اجتماعي و فرهنگي آنها تاثير به‌سزايي داشت و آن عبارت بود از انتقال پايتخت سلسله‌ي صفوي از قزوين به اصفهان، توسط شاه‌عباس اول و پس از آن بود كه فعاليت‌هاي عمراني وسيعي توسط عباس اول و مشاورانش كه در راس آنها شيخ بهاء‌الدين جبل‌عاملي قرار داشت، انجام پذيرفت و در نتيجه، شهري بزرگ در كنار شهر قديمي مشتمل بر مسجدها، خيابان‌ها، كاخ‌ها و پل‌ها بنا شد كه وجود زاينده‌رود، عظمت آن‌را تكميل مي‌كرد. از نظر اجتماعي جامعه‌ي ايران در عصر صفوي مانند ساير دوره‌هاي تاريخي، جامعه‌اي هرمي‌شكل بود كه در راس آن شاه (خاندان سلطنت) و در قاعده‌ي آن مردم عادي قرار داشتند كه شامل دهقانان مناطق روستايي، صنعت‌گران، دكان‌داران و تجار شهري بودند و بين شاه و مردم عادي توده‌اي از مقامات سياسي، نظامي و روحاني در سطوح مختلف با وظايف متفاوت قرار داشتند. تفاوت بارزي كه حيات اجتماعي مردم اين عصر نسبت به دوره‌هاي پيش از خود داشته است، اين بود كه ايرانيان پس از حدود هشت قرن و نيم پايداري در برابر مخاطراتي كه تهديدي جدي براي ادامه‌ي حيات‌شان به‌شمار مي‌رفت، در قرن 10 هجري قمري و 16 ميلادي تحت صيانت خاندان صفوي توانستند، آرامشي نسبي بيابند و هرچه مرشدزادگان ترك‌تبار صفوي بيشتر به داخل ايران نفوذ مي‌كردند، بيش از پيش با فرهنگ كهن ايراني كه جاذبه‌هاي فراواني داشت، هم‌خواني مي‌يافتند. اگرچه در اين عصر، نظام سياسي ايران مطابق روال پيشين مبتني بر استعداد كهن فردي بود، ولي سياست اصلي خاندان صفوي كه با مذهب تشيع دوازده امامي همراه شده بود، با همراهي نخبگان ايراني در راستاي پيشرفت ايران قرار گرفت. اصفهان نيز يك قرن پس از قدرت يافتن سلسله‌ي صفوي در قرن 11 هجري قمري (17 ميلادي) از اين تحولات بركنار نماند و در ادامه‌ي تاريخ پرفراز و نشيب خود، فصل نويني را آغاز كرد و آن هنگامي بود كه عباس اول صفوي در سال 1006 هجري قمري (1597 ميلادي) هم‌زمان با يازدهمين سال سلطنت خود، پايتخت را از قزوين به اصفهان انتقال داد. شاه براي انجام اين كار دلايل متعددي داشت كه از آن جمله به قرار داشتن اين شهر در مركز ايران، حاصل‌خيزي و فراواني آب، سهولت نقل و انتقال نيروهاي نظامي به مناطق مختلف از طريق اين شهر و كنترل مرزهاي مختلف، بخصوص مرزهاي آبي جنوبي مي‌توان اشاره كرد. در يك نگاه كلي شايد يكي از دلايل مهمي كه در اين انتخاب موثر بود و كمتر مورد توجه قرار گرفت، قرار داشتن اصفهان در قلب فرهنگ و تمدن ايران باشد كه به‌دليل مركزيتش و وجود امنيت نسبي در برخي از دوره‌هاي تاريخي، مي‌توانست بسياري از خصوصيات اصيل فرهنگ ايراني را در خود حفظ كند؛ پس بيهوده نيست كه در وصف اصفهان گفته‌اند، «اصفهان از مشاهير بلدان ايران و از امهات بلاد عراق عجم است». لذا عباس اول كه بيش از اجداد خود مايل بود براي اداره‌ي امپراتوري پهناورش به عناصر ايراني تكيه كند، اين شهر را انتخاب كرد. به هر حال، پس از انتخاب اصفهان به مركزيت دولت صفوي، فعاليت‌هاي فشرده‌ي وسيعي توسط عباس اول و مشاور برجسته‌اش شيخ بهاء‌الدين جبل‌عاملي براي بازسازي اصفهان به‌گونه‌اي كه لايق پايتختي دولت صفوي باشد، آغاز شد. بنابراين در راستاي اين سياست، شاه نه‌فقط عموم بزرگان را بلكه هر متمولي را كه سراغ داشت، وادار كرد كه ابنيه‌اي عمومي براي زينت شهر و آسايش مردم بسازند. او درباره‌ي ميدان نقش جهان و جايگاه آن در حيات اجتماعي مردم اصفهان، توضيح داده است: يكي از ويژگي‌هاي مهم پايتخت جديد، ميدان نقش جهان بود كه به‌نظر برخي سياحان اروپايي «از زيبايي امكنه‌ي شرق به‌شمار رفته و بسيار وسيع و دلگشاست». اين ميدان در سفرنامه‌هاي سياحان عصر صفوي به نام‌هاي مختلفي خوانده شده كه معروف‌ترين آن‌ها نقش جهان است و به‌نظر مي‌رسد، اين نام برگرفته‌شده از نام قصري باشد كه در باغي وسيع قرار داشت و به‌دستور عباس اول در راستاي گسترش شهر آن‌را تخريب و ميدان بزرگي به‌جاي آن بنا شد. اين ميدان با كاربري‌هاي مختلفي كه در آن پيش‌بيني شده بود، در حقيقت قلب تپنده‌ي پايتخت و جلوه‌گاه اصلي حيات اجتماعي و اقتصادي مردم اصفهان تا پايان عصر صفوي و حتا پس از آن و شايد تا به امروز به‌شمار مي‌آيد. وجود كاخ عالي‌قاپو در جبهه‌ي غربي ميدان، نمادي از قدرت سياسي نظام حاكم و وجود دو مسجد ـ جامع عباسي و شيخ لطف‌الله ـ در جبهه‌هاي جنوبي و شرقي كه هر دو نشان‌دهنده‌ي اوج شكوه و عظمت معماري آن عصر و نمايان‌گر نظم مقدسي در ميدان بوده‌اند، از يك‌سو نشان از پيوند مذهب و سياست حكومت صفوي داشت و ازسوي ديگر، نشان‌دهنده‌ي پيوند مردم و دولت بود، به‌گونه‌اي كه شاه صفوي را هيچ‌گاه از مردم دور نگاه نمي‌داشت. همچنين بخش ديگري از ميدان، مدخل يكي از بزرگ‌ترين بازارهاي ايران است؛ اين قسمت به همراه تمام ساختمان‌هاي گرداگرد ميدان كه شامل 200 اتاق و در دو طبقه ساخته شده است، در اختيار عموم مردم بود، به‌گونه‌اي كه تمام حجره‌هاي طبقه‌ي پايين را در كمال نظم و ترتيب به خرده‌فروشان و پيشه‌وران اختصاص داده بودند و اتاق‌هاي طبقه‌هاي بالا كه با زيبايي و در عين حال سادگي با گچ، آجر و رنگ‌هاي سبز و قرمز ساخته و تزيين شده بودند، به‌عنوان محل خواب در اختيار مسافراني كه از اطراف به شهر مي‌آ‌مدند، قرار داده مي‌شدند. مركز ميدان هم در حقيقت محل تردد و برخوردهاي اجتماعي مردم با يكديگر بود و در يك جمله مي‌توان گفت كه ميدان، مجموعه‌اي متنوع از حيات مردم عادي و حتا طبقه‌هاي بالاتر اجتماعي بود كه بخشي از زندگي روزانه و حتا شبانه‌ي خود را در آن مي‌گذراندند. به گزارش ايسنا، اميري در ادامه‌ي مقاله‌ي خود آورده است: بيشتر سياحان اروپايي كه در اين عصر به اصفهان آمده‌اند، در نوشته‌هاي خود مطالب متنوعي را درباره‌ي زندگي روزمره‌ي مردم در ميدان در ارايه داده‌اند كه از مجموع اين نوشته‌ها مي‌توان دريافت كه افراد مختلف از هر صنف و طبقه‌اي چه در روز و چه در شب در ميدان كه هسته‌ي اصلي شهر بود، حضور داشتند. مي‌نويسند كه در قسمت غربي ميدان و نزديك عالي‌قاپو، فال‌گيران و پيش‌گويان به فعاليت مشغول بودند و در گوشه‌ي ديگر عده‌اي تاس‌بازي مي‌كردند و تعدادي درويش نيز در گوشه‌اي، از روي كتاب‌هاي خود درباره‌ي آينده به مردمي كه به آنها اعتقاد داشتند، اطلاعاتي مي‌دادند. در قسمت مدخل بازار بزرگ (قيصريه) نيز خرده‌فروشان و سمسارها و ديگر اهل حرف به ارايه‌ي كالاهاي خود به مردم مي‌پرداختند. همچنين به هنگام غروب آفتاب و حتا در شب نيز هنرپيشگان، كشتي‌گيرها و شاعرن به سرگرم كردن مردم مشغول بودند. تعدادي قهوه‌خانه نيز در اطراف ميدان قرار داشتند كه مردم در اين مكان‌ها ساعتي از روز را به بذله‌گويي و استراحت مي‌پرداختند. نكته‌ي جالب توجه در اينجا اين است كه مردم اصفهان برعكس اروپاييان، به رفت و آمد مكرر در خيابان‌ها براي تفريح عادت نداشتند و بيشتر مايل بودند كه بر فرشي كه در باغ شخصي پهن مي‌كردند و يا در قهوه‌خانه‌ها بنشينند و با يكديگر صحبت كنند و يا در باغ‌ها از ديدن مناظر طبيعي لذت ببرند و اين نكته‌اي بود كه باعث تعجب برخي از سياحان اروپايي شده بود. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha