• دوشنبه / ۶ شهریور ۱۳۸۵ / ۰۹:۰۴
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8506-03585.44588

ديدار با داريوش شايگان؛ «همه فلسفه‌زده شده‌اند»

ديدار با داريوش شايگان؛
«همه فلسفه‌زده شده‌اند»

به اعتقاد داريوش شايگان، فلسفه در ايران بيش از حد مطرح شده و همه فلسفه‌زده شده‌اند.

شايگان كه در ديدار بخش فرهنگ و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،‌ در زمينه‌ي موضوع‌هايي همچون فلسفه در دنياي امروز، نشر و كتاب، شعر و رمان و وضعيت كنوني خاورميانه و ‌ايران سخن گفت، درباره‌ي اين ديدگاه كه مهد فلسفه غرب است، اظهار داشت: بله، يك نظر هست كه مي‌گويند فلسفه از غرب آمده. البته يونانيان نقش مهمي داشته‌اند و بعد ساير ملت‌هاي غرب روي آن كار كردند؛ اما در مشرق‌زمين پديده‌هاي ديگري بود. فلسفه در هند لااقل به‌صورت راه فرزانگي خيلي رايج بود. از قرن پنج و شش قبل از ميلاد مسيح (ع)، هند يك لابراتوارعظيم فكر است و كمبودي هم نسبت به يونان ندارد؛ نه از لحاظ منطق، نه تحليل عقايد آن‌ها؛ ذهن خيلي علمي دارند. اما فلسفه به‌عنوان پديده‌اي پويا و متحول، آن‌گونه كه در غرب به‌وجود آمد، در هند شكل نگرفت و نه حتا در چين. همان‌طور هم كه "ژوزف نيدهام" در اثر چندجلدي‌اش درباره‌ي چين مي‌گويد، چيني‌ها در خيلي از علوم پيشرو بوده‌اند، منتها اين پيشروي هرگز به صورت آگاهي علمي نبوده است؛ آگاهي‌اي كه در سه محور بنيان گذاشته شده است، هندسي شدن فضا،‌ رياضي شدن طبيعت و تعميم مدل مكانيكي كه مبناي علم جديد است، در چين به‌وجود نيامد.

شايگان البته معتقد است كه فلسفه‌ي جديد در غرب هم اگر شكل گرفت، تنها در يك منطقه‌ي بسيار كوچك اروپا كه شامل ايتاليا،‌ فرانسه،‌ آلمان و ‌انگلستان مي‌شد، رونق داشت. «در اين كشورها بدون توجه به مثبت يا منفي بودن، اتفاق‌هايي رخ داد كه به انقلاب دوم منجر شد».

او در ادامه به دو انقلاب بزرگي كه در تاريخ بشر روي داد، اشاره كرد و ياد‌آور شد: در طول 10هزار سال گذشته انقلاب كشاورزي و انقلاب صنعتي اتفاق افتاد كه به انقلاب دوم، همه‌ي تمدن‌ها راه پيدا نكردند يا دير راه پيدا كردند. برخي‌ها خودشان را تطبيق دادند و برخي‌ها هم نه. خاور دوري‌ها، ژاپني‌ها در اواخر قرن 19 آگاه شدند و مجدانه پا به عرصه‌ي تجدد گذاشتند. چيني‌ها هم كمي ديرتر. اما حالا تقريبا تمام كشورهاي اسلامي دارند مقاومت مي‌كنند؛ دليل آن‌را هم نمي‌دانم! شايد هنوز نوستالژي آن دوران باشكوه را دارند؛ مثلا دوران عباسيان يا دوراني كه تمدن اسلامي به اندلس، اسپانيا و مغرب راه پيدا كرد. غرب آن زمان هنوز در ظلمات به‌سر مي‌برد. اين‌ها در تاريخ هست؛ اما دنيا عوض شده. از سويي هم شايد بحث پيدايش ايدئولوژي‌زدگي و بنيادگرايي باشد.»

داريوش شايگان سپس به پرسشي درباره‌ي فلسفه و احوال آن در ايران پاسخ داد.

به‌عقيده‌ي او، حالا فلسفه همه‌جايي شده و ديگر تنها مختص غرب نيست. «در ايران همه به فلسفه اشتهار پيدا كرده‌اند؛ اين روزها همه دم از فلسفه مي‌زنند. نمي‌دانم واقعا هم مي‌شناسند يا نه؟! اما قدر مسلم اين است كه ايران تنها كشور دنياست كه كتاب‌هاي فلسفي از رمان بيش‌تر فروش مي‌رود. هيچ جاي دنيا چنين اتفاقي نمي‌افتد و اين نشان مي‌دهد كه ايراني‌ها با فلسفه پيوندي دارند.»

شايگان به دليل موضوع اشاره دارد كه شايد چون ايراني‌ها ذهن خيلي ديالكتيكي دارند و در طول تاريخ هم اگر بنگريم، مي‌بينيم تنها كساني كه در تكوين فرهنگ اسلامي فوق‌العاده مشاركت عميق داشته‌اند، ايراني‌ها بوده‌اند و در اين شكي نيست؛ بلكه يك واقعيت‌ است كه 80 تا 90 درصد متفكران اسلامي ايراني‌تبارند؛ از فارابي تا ابن سينا و سهروردي، جز كندي كه عرب است، و چرا؟ لابد اين استعداد ايراني‌هاست. آن‌ها بيش‌تر ذهني عرفاني دارند تا ذهن فلسفي به معنايي كه در غرب رايج است. يعني بحث و جدل كردن را دوست دارند.

او در توضيح بيش‌تر اين موضوع گفت: نه‌تنها از لحاظ فكري، بلكه به‌لحاظ هنري هم تمام موزه‌هاي دنيا پر از هنر اسلامي‌اي است كه 80درصدش ايراني‌الاصل است. منظورم دوران كلاسيك ايران است و در اين‌باره ايراني‌ها بي‌توجه‌اند و عرب‌ها خيلي از اين هنر را كه اسلامي - ايراني است، به اسم خود ثبت كرده‌اند. ظاهرا ايراني‌ها چند مرتبه اعتراض كرده‌اند، اما جدي گرفته نشده است.

نويسنده‌ي "آسيا در برابر غرب" درباره‌ي وضعيت نشر كتاب هم يادآور شد كه هرچند ايراني‌ها زياد كتاب نمي‌خوانند و قوه‌ي خريد‌شان هم كم است، اما همه اين‌ها نسبي است و در مقايسه با كشور‌هاي عربي و اسلامي وضعيت نشر بهتري داريم.

شايگان گفت: كتاب زياد ترجمه مي‌شود؛ البته جز تركيه كه در همه چيز با ما فرق دارد. آن‌ها خيلي بيش‌تر از ما ترجمه مي‌كنند و در عصر جديد (منظورم بعد از دوره‌ي تنظيمات است) همواره از ما جلو‌تر بوده‌اند.

او سپس درباره‌ي كيفيت ترجمه‌هاي جديد گفت و اين‌كه خيلي از آن‌ها را به خاطر زبان متفاوتشان متوجه نمي‌شود و به‌طور كلي با فارسي جديد خيلي نمي‌تواند ارتباط برقرار كند؛ ازجمله، اصطلاحات جديدي كه توسط جوان‌ترها در روزنامه‌ها باب مي‌شود. اما به فارسي قديم و نوشته‌هاي كساني مثل محمدعلي فروغي، پرويز ناتل خانلري و بديع‌الزمان فروزانفر عادت دارد.

از سويي ديگر، شايگان معتقد است كه زبان تحول پيدا كرده و چاره‌اي هم نيست؛ ترجمه بايد صورت گيرد و ناگزيريم به برخي تحول‌ها كه ساختن لغت يكي از آن‌هاست، تن دردهيم.

وي افزود: فرهنگستان هم لغت ابداع مي‌كند، اما تا جابيفتد، طول مي‌كشد. خيلي از اين لغات جديد در زمان رضاشاه آمد و بعد هم جا افتاد. خيلي‌هايشان را مردم مي‌گيرند و خيلي‌ها را هم پس مي‌زنند.

به‌عقيده‌ي او، ايران جامعه عجيبي است. پوياست و جامعه‌اي است كه در آن از تمام اعصار گوناگون تاريخي موزاييك‌وار كنار هم چيده شده‌اند.

داريوش شايگان شعر‌هاي كلاسيك فارسي را مي‌خواند؛ حافظ را دوست دارد، با سهراب سپهري دوست بوده، مقداري از شعر‌هايش را ترجمه كرده و به برخي شعر‌هاي فروغ فرخزاد هم علاقه دارد، بويژه فروغ از دوره‌ي "تولدي ديگر" به بعد، و او را شاعر خيلي بزرگي مي‌داند. با نادر نادرپور هم دوست بوده و از شعر‌هايش مي‌خوانده است. احمد شاملو را كم‌تر مي‌شناخته؛ برخي شعر‌هايش را دوست دارد، و درنهايت مي‌گويد كه ولي خب شاعران بزرگ هم ديگر نداريم. شايد همين‌ها بوده‌اند. شعر جوان‌تر‌ها را هم خيلي نمي‌خواند و نمي‌شناسد.

شايگان اصولا به رمان علاقه دارد، اما معتقد است كه اتفاق بزرگي در زمينه‌ي رمان نيز براي ما رخ نداده است و هنوز رمان بزرگي خلق نشده، درحالي‌كه معتقد است، در ايران اگر كسي بخواهد رمان بنويسد، مطلب بسيار است و آن‌قدر جامعه عجيب و غريب است و واقعيت از تخيل قوي‌تر، كه كافي است اتفاقاتي را كه رخ مي‌دهد، بنويسند.

او در اين زمينه يادآور شد: ما رمان نداشته‌ايم؛ رمان غربي است. ما حماسه و قصه مثل "هزارويك‌ شب" داشته‌ايم. رمان حماسه بورژوازي است و براي به‌وجود آمدن آن، بايد دنيا عوض شود و خيلي اتفاقات ديگر رخ دهد و نويسندگان به آن آگاه باشند.

به گفته‌ي او، اولين رمان بزرگ در غرب، يعني "دن كيشوت"، خودش يك تناقض بزرگ است؛ چون شخصيت اين اثر در عصري زندگي مي‌كند كه وجود ندارد و همه مسائل در ذهنش مي‌گذرد. "بوف كور" شايد تنها كتاب ايراني در اين زمينه باشد كه شايگان علاقه‌ي زيادي به آن دارد.

اما به گفته‌ي او، صادق هدايت آدمي استثنايي است؛ با اين‌كه به فارسي روان مي‌نوشت و ضرب‌المثل‌ها را جمع مي‌كرد و طنز هم به كار مي‌برد، اما متفاوت بود.

وي دليل اين گفته‌اش را آخرين نامه‌هاي هدايت كه خطاب به شهيد نورايي نوشته و در فرانسه منتشر شده، مي‌داند و مي‌گويد: اين‌ها نشان مي‌دهد كه اين آدم اصلا در يك دنياي ديگر زندگي مي‌كرده كه هيچ ارتباطي با ايران آن روز ندارد.

شايگان البته با وجود اين صحبت‌ها معتقد است كه شايد در ايران هم روزي رمان بزرگي به‌وجود آيد.

او در بخشي از گفته‌هايش به ايرانيان ساكن خارج از كشور اشاره كرد و گفت: آن‌ها خيلي موفق‌اند، بويژه در آمريكا در همه زمينه‌ها، ازجمله تحقيقات دانشگاهي، ايراني‌ها همه‌جا نفوذ كرده‌اند، و جزو اقليت‌هاي موفق در آمريكا كه كره‌يي‌ها و چيني‌ها هم هستند، به‌شمار مي‌روند. اين نشانه‌ي خوبي است و نشان مي‌دهد كه اين ملت چيزي در وجودش دارد. البته براي من جاي تعجب است كه چرا اين ملت در كار انفرادي درخشان هستند، اما در كار جمعي چندان موفق نيستند.

او عقيده دارد كه در حال حاضر ايرانيان خارج از كشور نزديك به 600 ميليارد دلار سرمايه اندوخته‌اند؛ سرمايه‌اي كه خودشان درآورده‌اند، نه اين‌كه از ايران برده باشند و اگر احساس امنيت كنند، آن سرمايه را به ايران وارد كنند، ايران به لحاظ اقتصادي تكان مي‌خورد. البته اشتباه ايراني‌ها اين است كه فكر مي‌كنند چون ما نفت و گاز داريم، پول هم داريم. از يك جهت درست است، اما ثروت يك مملكت تنها اين‌ها نيست؛ شعور و تحقيقات و ماده‌ي خاكستري‌ و ابتكار از هر چيز ديگر مهم‌تر است. آقاي "بيل گيتس" فقط ايده مي‌فروشد؛ نه نفت، نه آهن و نه طلا. در ايران هم 80درصد صنايع دولتي است. كشور‌هايي پيشرفت مي‌كنند كه بخش خصوصي قوي دارند.

داريوش شايگان در بخشي از صحبت‌هايش هم به مساله‌ي خاورميانه و موضوع‌هايي كه اين روزها در اين منطقه روي مي‌دهد، پرداخت و با اشاره به جنگ عراق گفت: بعد از جنگ عراق دنياي شيعه قدرت گرفته است، درحالي‌كه قشر نخبه‌ي عراق هميشه سني بوده و به همين دليل است كه سني‌ها دارند مقاومت مي‌كنند. قدرت‌هاي سياسي اين منطقه، قبل از جنگ جهاني اول (1918 - 1914) همواره ايران و عثماني بوده‌اند. ايران همواره دولت داشته است، اما كشورهايي مثل عراق، اردن و بقيه، تازه داراي دولت شده‌اند. مصر هم كه هميشه اشغال بوده، حالا هم ايران نقش مهمي در منطقه دارد، وزنه‌ي سنگيني است، ثروتمند است با قشر بزرگي از تحصيلكرده‌ها.

وي درباره‌ي وضعيت ايران در اين شرايط نيز اظهار داشت: هرچه شود، ايران در منطقه يك قدرت است كه نمي‌شود منكر آن شد و ديگران بايد با آن كنار بيايند؛ چه قدرت هسته‌يي بشود، چه نشود. بقيه كشورهاي عربي هم كه خيلي مهم نيستند.

به‌گفته‌ي او، اما ايران چون 27 سال است كه وارد تلاطم تحولات بزرگ شده است، وضعش با ديگر كشورهاي اسلامي فرق مي‌كند. تنها كشور در منطقه است كه استعداد دموكراسي دارد. چون ايراني‌ها در اين 27 سال تمام تخيلات ذهني‌شان را بيرون ريختند و يك روان‌درماني و درون‌پالايي دسته‌جمعي كردند و هرچه خواستند، انجام دادند.

او همچنين با اشاره به مسأله‌ي اخير لوح‌هاي گلي ايراني اظهار داشت: اين لوح‌ها چون به خط ايلامي بود و در ايران هم متخصص اين خط نبود، آن‌ها را براي خواندن دانشگاه شيكاگو فرستادند و مقاديري از آن‌ها در مقاطع مختلف به دولت ايران پس داده شد و فكر مي‌كنم مسأله به‌هرحال حل شود. ولي گاه‌گاهي اين آثار در خارج بهتر نگهداري مي‌شوند. في‌المثل سراميك‌هاي دوره‌ي هخامنشي كه نشان‌گر گارد ويژه پادشاهي است، توسط ناصرالدين‌شاه به خانم "ديولا فوآ" داده شد و آن خانم آن‌ها هم برد و مرمت كرد كه امروز ذر موزه‌ي لوور در اتاق مخصوصي به نمايش گذاشته شده‌اند و شايد اگر در ايران مي‌ماندند، از بين مي‌رفتند.

وي همچنين گفت، تاريخ ايران باستان را غربي‌ها نوشته‌اند. حتا زبان اوستا را آن‌ها خواندند. تاريخي هم كه اخيرا توسط يك فرانسوي نوشته شده و از كورش تا اسكندر را دربرمي‌گيرد، بي‌نظير است و بدون تحريف. اين كار‌ها زحمت مي‌خواهد كه ما ايراني‌ها براي آن تنبل هستيم.

شايگان متولد 1313 در تهران است. در 15 سالگي براي تحصيل به انگلستان رفت. او در رشته‌هاي فلسفه، علوم سياسي، حقوق و زبان‌شناسي در دانشگاه ژنو و فرانسه تحصيلات خود را تا مقطع دكتري به پايان رساند. در دانشگاه تهران كرسي زبان سانسكريت و هندشناسي را داشت.

داريوش شايگان همچنين از همنشيني با بزرگان فلسفه‌ي ايران‌زمين ازجمله علامه طباطبايي، حاج ابوالحسن رفيعي قزويني، حكيم الهي قمشه‌يي و علامه سيدجلال‌الدين آشتياني بهره برده است.

هشت عنوان از كتاب‌هايش را به زبان فرانسه نوشته كه از جمله آن‌هاست: انقلاب مذهبي چين، نگاه شكسته، هانري كربن، آيين هندو و عرفان اسلامي. اولين كتابش را با عنوان "اديان و مكتب‌هاي فلسفي هند" در سال 1346 منتشر كرده كه درباره‌اش مي‌گويد، "بيش از 40 سال است كه از انتشار اين اثر مي‌گذرد، اما متاسفانه هيچ كتاب ديگري در اين‌باره نوشته نشد كه حتا اين اثر را كامل كند".

گفت‌وگو از: خبرنگار ايسنا، مريم كريمي

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha