عليرضا عسگري ـ باستان‌شناس ـ در پي مخابره‌ي گزارش گفت‌وگوي خود در خروجي بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيحي به شرح زير، از طريق نمابر به آن افزوده است: «تخت جمشيد خاستگاه تمدن هخامنشي بوده است و محدوده پيرامون آن نه تنها در دوره هخامنشي، بلكه در دوره ساساني تقدس معنوي ويژه داشته است. مراسم مشروعيت سياسي حاكمان ايران پيش از اسلام يا در تخت‌جمشيد و يا در دوره ساساني در معبد آناهيتاي شهر استخر انجام شده است. بنابراين، محدوده جغرافيايي پارسه تا پاسارگاد و شهر استخر مي‌طلبد تا نه تنها اين محوطه‌ها به ثبت جهاني برسند، بلكه چشم‌انداز فرهنگي اين منطقه نيز بايد مورد توجه ويژه واقع شود. زيرا، بستر پيدايش اين فرهنگ و تمدن همانند بستر بسياري از تمدن‌هاي جهاني ديگر نظير نيل، دجله وفرات، سند و ايندوس از شرايطي بهره‌مند بوده است كه اين تمدن در اين قسمت شكل گرفته است و نه در مناطق ديگر. بنابراين، درك ارتباط فضايي و مكاني عناصر محيطي و شرايط زيستي موجود در اين بستر اسقراري از ضروريات بنيادين شناخت فرهنگي و به تبع آن آگاهي تاريخي است. لازمه حصول و كسب اين معرفت حضور انديشه‌اي آكادميك و پژوهش از اين ديدگاه، با ساختاري وراي حضور فيزيكي بلكه با ساختار مفهومي دانش و پژوهش و در چارچوب حضور معرفتي در چنين مكان‌هايي ضرورت دارد. انديشمندان دوره تجديد حيات در باختر زمين با كسب معرفت از نتايج تلاش پژوهش‌هاي نظاميه بغداد، با درك بنيادين از نظام معرفتي جهان معاصر خود دريافتند كه در تداوم نظام علمي و آگاهي تاريخي يونان باستان در چه مرحله‌اي از تحول قرار دارند. و براي رسيدن به شرايط ايده‌آل بايد چه نوع ملزوماتي فراهم نمايند. بديهي است كه با چنين ساختار و نظام فكري و براي كسب معرفت از گذشته نياز است تا حضور تفكر تحصيلات عاليه دانشگاهي در مهمترين مركز تمدني ايران و در مقياس بين‌المللي چشمگير باشد. بنابراين، مقصود از كليت مطلب اشاره به نوعي نياز معرفت شناختي است كه بحث در اين خصوص در سطحي به مراتب والاتر از حضور امروزين چند نفر در تخت ‌جمشيد و يا در هر محوطه باستاني ديگر مطرح است. لذا، مصاديق برگرفته از اين مطلب در مفهوم انديشه تاريخي براي توسعه مفاهيم فرهنگي است و نه درستي و يا نادرستي كار مرمتي و يا كاوش باستان‌شناسي در تخت جمشيد». انتهاي پيام