« رضا حجتي »، عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، انشعاب در اين اتحاديه را نتيجهي افراط دو سويه در آن مقطع دانست و گفت كه «دعواهاي دروني نبايد به بيرون كشيده شود».
حجتي با ابراز تاسف از اين كه به قول وي هر دو طيف دفتر تحكيم تقريبا منفعل و ساكت هستند، تاكيد كرد كه «بايد قبل از اصلاح ديگران اندكي هم به فكر اصلاح خودمان باشيم».
استقلال از سياستمداران حرفهيي
«رضا حجتي»، عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: چيزي كه براي ما جذابيت داشت در درجهي اول حركت دانشجويي متناسب با شرايط و ويژگيهاي دانشجو و يك نوع استقلال از مراكز قدرت و سياستمداران حرفهيي بود.
وي افزود: البته اين ارزش، امروز به شدت ضايع شده است به طوري كه دفتر تحكيم وحدت و جريانهاي دانشجويي مورد سوء استفادهي ابزاري بخشهاي حرفهيي سياسي به ويژه احزاب و گروههاي سياسي همسو با خود قرار ميگيرند.
پيگيري آرمانهاي انقلاب اسلامي
وي اظهار كرد: از ديگر ارزشهاي دفتر تحكيم كه جاذبه و انگيزهي كافي براي ما ايجاد ميكرد پيگيري و عملي ساختن آرمانهاي انقلاب اسلامي بود كه از آن جمله ميتوان به عدالت، رفع و تبعيض و اعتراض به شكاف بين فقير و غني اشاره كرد.
عدالت اجتماعي موضع نقد ما از سازندگي
حجتي توضيح داد: عدالت اجتماعي موضع نقد ما از دولت سازندگي بود و يا آزاديهايي كه در چارچوب انقلاب اسلامي مدنظر بود، مثل آزادي عقيده و بيان از جنسي كه دكتر شريعتي گفته بود.
عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، گفت: نگاه پيشرو و مدرن به آرمانهاي انقلاب در اين دفتر از ويژگيهاي برتر آن بود كه ميتوان آن را قرائتي از انقلاب اسلامي و امام[ره] ناميد كه با دانشگاهي بودن انطباق داشت.
انشعاب، نتيجهي افراط دو سويه
وي همچنين اظهار كرد: ما جزء جريانهاي به شدت مخالف انشعاب دفتر تحكيم بوديم و دو پاره شدن اين دفتر را نقطهي اضمحلال آن ميدانستيم و تلاش زيادي هم براي جلوگيري از اين دو دستگي كرديم ولي اين امر اتفاق افتاد.
حجتي گفت: در سال 80 ديگر اجتنابي از اين جدايي نبود چون هر دو سويهي نظرات دفتر تحكيم افراطيتر ميشد و اين مجالي براي همگرايي باقي نميگذاشت.
خاطرهاي از اردوي لبنان: دعواهاي دروني از نظر بيرونيها
وي يكي از خاطرات دوران فعاليت خود را اين گونه مطرح كرد: در نيمهي دوم سال 79 اردويي براي اعضاي فعال دفتر تحكيم وحدت در لبنان و سوريه برگزار كرديم كه در اين اردو 45 نفر از تمامي دانشگاههاي كشور شركت كردند.
با توجه به اينكه تحكيم به دو لايهي ارزشگرا يا اصولگرا و مدرن يا غربگرا تقسيمبندي شده بود بخشي از اين اعضا متعلق به اردوگاه ارزشگراي دفتر و بخشي نيز متعلق به اردوگاه تجددگرا بودند.
در اين اردو با شخصيتهاي مختلف برنامهي ملاقات داشتيم، از جمله «سيدحسن نصرالله»، دبيركل حزب الله لبنان و «نبيع بري» رييس مجلس. در اين ميان بعضي از اعضاي اردو سعي ميكردند يك نوع بازتوليد و شبيهسازي افتراق بين محافظهكاران و اصلاحطلبان را در فضاي لبنان نيز بازسازي كنند.
بخشي از اعضا، نبيع بري را مترادف جناح اصلاحطلب ميدانستند و سيدحسن نصرالله را مترادف جناح اصولگرا يا ارزشخواه برميشمردند و اين موضوع بين آنها جدي شد، از قضا قرار ملاقات ما با آقاي نبيع بري به علت تداخل برنامههاي ايشان لغو و به وقت ديگري موكول شد كه اين موضوع توسط همانهايي كه سعي ميكردند همزادپنداري كنند اين توهم را ايجاد كرد كه مسوولان اردو تمايلي به برگزاري اين ملاقات ندارند، چرا كه تصور ميكردند آقاي نبيع بري هم همانند برخي از چهرههاي مدرن وطني تنها زبان به گلايه و نقد فضاي داخلي ايران خواهد گشود. ولي زماني كه در مجلس نواب با آقاي «نبيع بري» ملاقات كرديم، او مسوولانه در رابطه با مسائل ايران اظهار نظر كرد و مواضع ايشان مثل آب سردي بود كه روي احساسات و هيجان خام بعضي از دوستان ما ريخته شد. او گفت ما ايران را متحد ميخواهيم و انتظارمان اين است كه شما به عنوان اصلاحطلب بتوانيد با وحدت نظر ساير جناحهاي سياسي موجب تقويت جمهوري اسلامي ايران شويد.
حجتي گفت: نكتهي جالب اين است كه مواضع آقاي نبيع بري و سيد حسن نصرالله بسيار شبيه به هم بود و هر دو ايران را به عنوان يك كشور اسلامي شيعهي يكپارچه ميديدند. اين مساله به ما درس ميداد كه اين دعواهاي دروني از نظر بيرونيها آنقدرها هم جدي نيست مگر اينكه بخواهند توان ملي ما را كاهش دهند.
تبيين سه دورهي دفتر تحكيم
عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، به تاريخچهاي از دفتر تحكيم اشاره كرد و گفت: دفتر تحكيم در واقع سه دورهي اساسي را پشت سر گذاشته است كه در هر سه دوره ويژگي لاينفك دفتر تحكيم وحدت راديكاليسم بود. دورهي اول از بدو تاسيس در ابتداي دههي 60 شروع ميشود و تا پايان اين دهه ادامه مييابد كه دورهي انقلابيگري با تاكيد بر اصولگرايي مذهبي مبتني بر ديدگاه امام خميني(ره) بود. دورهي دوم كه از سال 69 آغاز و تا سال 76 ادامه دارد، تاكيد بر همان آرمانگرايي انقلابي دههي 60 بود با نقد دوران عملگرايي موسوم به دوران سازندگي كه در راس آن آقاي هاشمي رفسنجاني قرار داشتند.
تن دادن و آلودگي به واقعگرايي قدرت
حجتي در ادامه گفت: دورهي سوم كه بعد از 76 شروع شد و كم كم عمق پيدا كرد نوعي تجديدنظر عميق و برگشت از آرمانهاي انقلاب اسلامي و قرار گرفتن در نگاه عرفي گرايي مبتني بر دموكراسي غربي بود. يكي از دلايل آن، جريان موسوم به اصلاحات بود كه تقريبا بخش عمدهاي از قدرت را توانست به دست بگيرد و دانشجويان آرمانگراي دفتر تحكيم به واقعگرايي قدرت تن دادند و آلودهي آن شدند، يعني تلاش براي تصاحب پستهاي دولتي و حكومتي كه براي بسياري از دانشجويان موضوعيت پيدا كرد و باعث شد كه از آرمانهاي خود دست بكشند.
تبديل شدن به پارلمان دانشجويي
حجتي همچنين گفت: دليل ديگر اين گردش، تجديدنظر نخبگان فكري چپ دههي 60 بود. اين افراد پيشروي حركتهاي چپ انقلابي اسلامي دههي 60 بودند كه در دههي 70 سكولاريسم غربي را پذيرفتند، همين جريان وارد دفتر تحكيم وحدت هم شد و اين دفتر كه يك تشكيلات ايدئولوژيك اسلامي شيعي انقلابي بود، دست از تمام اصول اعتقادي خود برداشت و به يك پارلمان دانشجويي تبديل شد كه البته اين بار دموكراسي غربي را پيگيري ميكرد، اين چرخش باعث شد ساختار دفتر تحكيم وحدت تا حدود زيادي متزلزل شود.
سپس بخش معتقد دفتر تحكيم به مباني دههي 60 در قالب دفتر تحكيم شيراز صفآرايي كردند و بخش سكولار اين دفتر در قالب علامه؛ كه هر دو تقريبا منفعل و ساكت هستند و متاسفانه شور و هيجان دههي 70 تا حدود زيادي از بين رفته است.
اصلاح خود قبل از ديگران
وي در پايان گفت: در مجموع بازخواني و تامل در وقايع تاريخ معاصر كشورمان اين فرصت را به ما ميدهد تا با نظم دادن به مباني نظري شناخت سياست، انسان و دين، به اين نكتهي مهم توجه كنيم كه آدميان آميزهاي از اعتقاد و منافع خود هستند و بدون توجه به هر يك از مولفههاي اساسي بودن خود در اين جهان مادي نميتوانند بار خود را به سر منزل برسانند.
من فكر ميكنم ما تا حدود زيادي گرفتار تصلبها و پندارهاي ذهني خود ميشويم و اگر كمي به واقعيات نظر كنيم و آنها را بفهميم خواهيم ديد بسياري از مشكلات اجتماعي ما در فرد - فرد ما ريشه دارد، بنابراين بايد قبل از اصلاح ديگران اندكي هم به فكر اصلاح خودمان باشيم.
نكتهي مهم ديگر هم اينكه براي ورود به حوزهي سياست تنها نميتوان منتقد ديگران بود، سياستمدار بايد توان پذيرش مسووليت افكار و افعال خود را داشته باشد و زماني كه سوار بر اسب سركش قدرت ميشود ظرفيت سواركاري را هم در خود ايجاد كند، در غير اين صورت همواره با فرافكني به دنبال اين خواهد بود كه نقش پيادهي مظلوم را بازي كند، خب اين هم تا جايي امكانپذير است و وجدان عمومي مردم به هر حال واقعيت را درك خواهد كرد؛ همچنانكه در سه، چهار سال گذشته اين را ديديم.
*** تعدادي از اعضاي سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در گفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران به بازگويي بخشي از خاطرات و تجربيات خود دربارهي اتحاديهي انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر كشور پرداختند، كه حاصل آن به تدريج ارسال ميشود. روز گذشته مصاحبه با «علياكبر موسوي خوئيني» ارسال شد.
انتهاي پيام
نظرات