• جمعه / ۱۸ دی ۱۳۸۳ / ۱۲:۵۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8310-07259

جلال‌الدين كزازي: شاهنامه بزرگترين و استوارترين سرچشمه خودآگاهي ماست اگر در ا ين روزگار پرآشوب ديگرگوني بخواهيم ايراني بمانيم ـ بايد ـ به شاهنامه بازگرديم

جلال‌الدين كزازي:
شاهنامه بزرگترين و استوارترين سرچشمه خودآگاهي ماست 
اگر در ا ين روزگار پرآشوب ديگرگوني بخواهيم ايراني بمانيم ـ بايد ـ به شاهنامه بازگرديم
ميرجلال‌الدين كزازي معتقد است: ما اگر بخواهيم چيستي منشي و فرهنگي خود را پاس بداريم چاره‌اي نداريم تا بيش از پيش به جهان شاهنامه بازگرديم. اين پژوهشگر افزود: نه تنها ما از شاهنامه مي‌توانيم در حفظ هويت ملي‌مان بهره ببريم؛ بلكه ناگريزيم كه چنين كنيم؛ چراكه شاهنامه بزرگترين و استوارترين سرچشمه خودآگاهي ماست و هويت فرهنگي و منشي ما ايرانيان بيش از هر كتاب و شاهكار و اثر ديگر بر شاهنامه بنياد گرفته است. ما چونان ايراني اگر اينيم كه هستيم آن را در گرو شاهنامه و آن شناختي كه از خويشتن چونان ايراني داريم در بخشي بسيار گسترده برآمده از جهان شاهنامه است. اين پژوهشگر و استاد دانشگاه كه درباره ضرورت شاهنامه خواني در جامعه امروز با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران گفت‌وگو مي‌كرد تصريح كرد: رويكرد ما به پديده‌هاي فرهنگي يا هنري به دو گونه مي‌تواند باشد؛ به ويژه اگر اين پديده‌ها ازروزگاران گذشته بازگردد. يك رويكرد، رويكرد فرهنگ شناسانه باستان گرايانه است. به سخن ديگر، آن پديده فرهنگي را گرامي مي‌داريم كه هنجاري نموداري از فرهنگ ماست. به آن نمي‌انديشيم كه آيا در روزگار ما هم كارايي دارد يا نه، درواقع برخورد و رويكرد ما تاريخي است. وي با اشاره به رويكرد ديگري كه ما در برخورد با پديده‌هاي فرهنگي داريم، گفت: رويكرد ديگر اين است كه اين پديده‌ها به نيازهاي روز ما پاسخ مي‌دهند و ما مي‌توانيم در اين روزگار نيز مانند گذشته از آنها بهره ببريم كه شاهنامه خواني به شيوه كهن از گونه نخستين است؛ بدين معنا كه ما مي‌بايد اين هنر را به هر شيوه‌اي كه مي‌توانيم پاس بداريم؛ زيرا ارزش فرهنگ شناختي دارد؛ درست مانند كاسه‌اي زيبا كه ما آنرا در كنج خانه مي‌نهيم و از گزند‌ها به دور مي‌داريم؛ اما هرگز از‌ آن در خوان و خوراك بهره نمي‌بريم. به سخن ديگر، ارزش آن كاسه كاربردي نيست؛ يكسره فرهنگي است. كزازي ادامه داد: هنرها و هنجارهاي فرهنگي مي‌توان يافت كه با هر دو رويكرد سازگار مي‌افتند؛ به سخن ديگر، با آنكه پديده‌اي فرهنگي در روزگاران گذشه هستند، به نيازهاي امروزي ما نيز پاسخ مي‌دهند. در پي اين سخن ناگفته آشكار است كه ما تنها به ياري شاهنامه خواني يا داستان گويي شاهنامه يا نقالي در روزگار كنوني نمي‌توانيم شاهنامه را به ميان مردم ببريم؛ براي اينكه اين ابزار بيش از آن ساده است كه نيازهاي پيچيده روزگار ما را بربتواند آورد. ما در همان هنگام كه هنري تاريخي چون نقالي را پاس مي‌داريم، بايد به ابزارهاي جانشين آن بينديشيم كه برآمده از روزگار ماست. از همين روي، در اين روزگار مي‌تواند همان كارايي اثري را داشته باشد كه شاهنامه خواني و نقالي در روزگار خود داشته است. آن ابزارها رسانه‌هاي همگاني به ويژه تلويزيون، راديو و سينماست. كزازي با يادآوري نقش رسانه‌هاي در شناساندن ميراث فرهنگي‌مان گفت: ‌اگر ما امروز نمي‌توانيم شاهنامه را بدان‌سان كه در گذشته شناسانده مي‌شد بشناسايم، به اين پرسمان باز مي‌گردد كه رسانه‌هاي همگاني ما در اين كار بزرگ فرهنگي سستي و كوتاهي كرده‌اند؛ نوجوان و جوان ايراني از اين روي اسطوره‌هاي مردمان ديگر را بهتر از شاهنامه مي‌شناسد، چرا؟ چون آنها را به فراواني از راديو يا بر پرده تنگ تلويزيون يا بر پرده فراخ سينما ديده است؛ آن هم به شيوه‌هاي بسيار دلپذير و اثرگذار كه در فيلم‌هايي كه براي كودكان و نوجوانان ساخته شده است. وي با تاكيد بر اين نكته كه بايد شاهنامه را به ميان مردم برده و در دامان ذهن ايرانيان بيندازيم، ادامه داد: اين همان كاركردي است كه شاهنامه در ايران نو و پس از اسلام داشته است. اما اين كاركرد در روزگار ما بيش از هر زماني ديگر بايسته و ناگزير است و ما بيش از هر زمان ديگر نياز داريم كه به شاهنامه بازگرديم و برآن بنياد كنيم؛ چون روزگار ما روزگار دگرگوني و ناپايداري است. ويژگي ساختاري و بنيادين اين روزگار شتاب و پي در پي دگرگون شدن است؛ اگر ما دراين روزگار پرآشوب ديگرگوني، بخواهيم ايراني بمانيم، مي‌بايد به شاهنامه بازگرديم. اين استاد دانشگاه افزود: در چند جا گفته‌ام كه ما در جهاني مي‌ز‌ييم كه آگاهي در آن از در و ديوار مي‌بارد. ما آماج آگاهي هستيم؛ آگاهي نه انديشه، زيرا آگاهي مي‌تواند نيك باشد يا بد. ما در درياي آگاهي شناوريم؛ پيداست كه هركس در درياست به‌ناچار شناور است. اگر ما بخواهيم در اين دريا پايگاهي براي خود بيابيم كه بتوانيم برآن بايستيم، اين پايگاه بيش و پيش از هر چيز شاهنامه است. كزازي يادآوري كرد: شاهنامه تنها كتابي است كه مي‌توانيم آن را نامه فرهنگ و منش ايران بدانيم. اگر پاسخ ما به اين پرسش بنيادين و ناگزير كه آيا مي‌بايد ايراني بمانيم، ‌آري است، در اين روزگار بيش از هر زمان ديگري به شاهنامه نيازمنديم و اگر پاسخ ما نه است، اين گفت‌وگو از بيخ و بن بيهوده است. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha