اردشيركوه، يعني شهر گور، يعني فيروزآباد /3/
به فرمانداري فيروزآباد مراجعه ميكنيم، فرماندار حضور ندارد و به شيراز سفر كرده است. وقت ملاقات با يك معاونش را ميگيريم و منتظر ميمانيم؛ او وقتي متوجه ميشود كه موضوع مراجعهي ما مربوط به حفاريهاي غيرمجاز در شهر گور است، ضمن اظهار بياطلاعي و تصريح به مصاحبه نكردن در اين خصوص، ميگويد كه با معاونت سياسي ـ امنيتي صحبت كنيم، اين مقام مسؤول نيز اعلام مي كند كه «موضوع ارتباطي به ما ندارد و بايد با مسؤولان ميراث فرهنگي صحبت شود».
شهردار فيروزآباد هم كه بهتازگي انتخاب شده و هنوز شروع به كار نكرده است. رييس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي اين شهر نيز در شيراز به سر ميبرد. به نظر ميرسد راهها براي دسترسي به حقيقت ماجرا بسته باشد.
تصميم گرفتيم راهي شهر گور شويم و خود ـ گروه اعزامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از نزديك شاهد صحنههاي احتمالي بهجامانده در جريان انجام حفاريهاي غيرمجاز باشيم. يك خانم خبرنگار ادعا كرد كه عكسهاي مربوط به اشياي قاچاق در جريان حفاريها را ديده و يكي از همكارانش را معرفي كرد كه در جريان ماوقع قرار داد. دسترسي به اين همكار مطلع، بهدليل سفرش به شيراز ممكن نشد و ما سرانجام راهي شهر گور شديم و در مسير، به يكي از نگهبانان ميراث فرهنگي برخورديم كه بهصورت سيار به اين منطقه سركشي ميكند.
وي گفت كه حفاريها بيشتر در زمستان گذشته انجام شده و قاچاقچيها دنبال گنج بودهاند.
او افزود: اغلب حفاريها در نيمههاي شب صورت ميگرفت و ما با ديدن اين افراد به نيروهاي انتظامي اطلاع ميداديم؛ اما آنها معمولا با ساعتي تاخير ميآمدند و قاچاقچيها مكان را ترك ميكردند.
اين كارگر ميراث فرهنگي كه بهصورت قراردادي كار ميكند و از آن دسته نگاهبانان ناراضي محسوب ميشود كه چند ماه است حقوقش پرداخت نشده، اعلام كرد: قاچاقچيها مسلحند و به اين دليل كاري از دست ما برنميآيد.
وي گفت: به هر حال، با كمبود نيروي انساني مواجهيم و امكانات دفاعي خاصي نداريم.
او همچنين از كنده شدن گودالي توسط غارتگران خبر داد كه بعدا پر شده است؛ وي اطلاعاتي از مسير منتهي به شهر گور به ما ميدهد و از او جدا ميشويم. يك جادهي خاكي و سنگلاخي كه در ميانهي راه ناچار به پيمودن پيادهي آن ميشويم، شهر گور پيش رويمان گسترده شده است.
نام قديمي فيروزآباد، شهر گور بوده است و اين شهر در سه كيلومتري فيروزآباد امروزي قرار دارد كه در زمان ساسانيان، مركز حكومت اردشير بابكان بوده است. مساحت شهرستان فيروزآباد كنوني 11917 كيلومتر مربع ميباشد كه 9/6 درصد از خاك استان فارس را به خود اختصاص داده است. فيروزآباد از شمال به شيراز و كازرون، از غرب به بوشهر، از جنوب به لار و لامرد و از شرق به جهرم محدود است. اين منطقه داراي چهار شهر فيروزآباد، قير و كازرين، فراشبند و ميمند، چهار بخش و 654 آبادي است. اين ولايت در روزگار ساسانيان و سدههاي اول اسلامي از شيراز تا درياي پارس و جزاير جنوبي از خارك تا قشم و از شرق به دارابگرد و از غرب به بيشابور و كازرون محدود ميشده است. اردشير، دشت فيروزآباد را كه حالت باتلاقي داشت، با كشيدن ديواري به درازاي چهار كيلومتر و بلنداي 1/8 متر و كندن تونل، زهكشي كرد و شهر اردشير كوره را كه به معناي شكوه اردشير است، به صورت دايره ساخت. هنوز قسمتي از اين ديوار وجود دارد؛ قطر اوليهي شهر 450 متر بوده و بعدها با گسترش شهر، قطر آن به دو كيلومتر رسيده است. آثار خندق اين دوره و ديوارهاي آن وجود دارد. احتمال ميرود كه اين شهر در سدهي نهم يا دهم قمري ويران شده باشد. اردشيركوره، كه بعدها شهر گور و سپس فيروزآباد ناميده شد، داراي چهار دروازه بوده است، دروازه هرمز در شمال، دروازهي اردشير در جنوب، دروازهي مهر يا ميترا در شرق و دروازهي بهرام در غرب.
اكنون برج مناره (منارميلو) كه سر به آسمان ميسايد، از دور نمايانگر ميشود؛ اين برج در مركز دايره يادشده بنا شده است. اين منار از سنگ خارا و گچ درست شده و ارتفاع كنوني آن 33 متر است. قسمت پايين هر ضلع منار 11 متر است. در دورهي آباداني و شكوه، بلنداي منار 78 متر و هر ضلع آن 18 متر بوده است. بنا به نظر باستان شناسان، بر فراز اين منار، در هر قسمت، دو اتاق و يك ايوان وجود داشته و آب را از شش كيلومتري به بالاي منار هدايت كرده بودند كه به صورت فواره بوده است. براي اين ساختمان باستاني، كاركردهاي متفاوتي مطرح شده است؛ برخي آن را بهعنوان سمبل قدرت پادشاه ميشمارند و گروهي بر آنند كه براي ارتباط با قلعه دختر برپا شده بوده است. برخي نيز آن را مكان نيايش آتش ميدانند. اين منار، در آن زمان گنبد گيرمان نام داشته است.
هر چه به منار ميلو نزديكتر ميشديم، بزرگتر، سربركشيدهتر و در عين حال، تنها و مغمومتر ميشد! ديگر از اتاق و ايوان بالاي آن اثري نيست و چونان نخلي سربريده و اسطورهيي به نظر ميرسد؛ بيهيچ ستون و داربستي، همچنان بر پاي خويش استقامت ميكند و باد و باران، بيهيچ حفاظي بر سينهي آن ميكوبد. آفتاب داغ ظهر تابستان، بيطاقتمان كرد، به سايهي مناره كهنسال پناه برديم. وقتي به آن تكيه ميكني، احساس ميكني به تاريخ تكيه كردهاي؛ غروري ناشناخته، آميخته با بهت وجودت را دربر ميگيرد و دوست داري كه برج، تو را در آغوش غريبش، از هجوم بدسگالي و نامهرباني در امان بگيرد. از خود ميپرسي، اگرچه منار بي سر و بالا شده، اما با چشم درونش، نگران، نظارهگر غارت سرزمينش در نيمههاي شب بوده است؟
اينك ما بر زميني گام بر ميداريم كه شهر گورش ميخوانند؛ آن سوي، ساختماني، خانهمانند، از خاك بيرون زده و تاقنما و درگاهش پيداست. تا چشم كار ميكند، سنگچينهاي انباشته يا پراكنده بر زمين گسترده شده و بلندي و پستي، چونان تپهها و درههاي كوچكي، اغلب اين خاك را دربر گرفته است. كسي نيست و ما چشم بر زمين و لابهلاي سنگها ميدوزيم و به آساني قطعات اشياي سفالي كه زماني ظروفي بودهاند را مييابيم. اين قطعات در اطراف پراكندهاند و از خاك بيرون مانده يا بيرون آورده شدهاند. براي مستند بودن تصاويري كه از منطقه ثبت ميكنيم، سعي ميكنيم مناره در پس زمينه، چونان شاهدي انكارناشدني به چشم بيايد و با اين حال اميدواريم كه كارشناساني به منطقه اعزام شوند و در اين خصوص بررسي و اظهار نظر علمي صورت گيرد.
جوكار ـ مسؤول امور پاسداران ميراث فرهنگي استان فارس ـ در اين باره ميگويد: شهر گور درواقع زير خاك مدفون شده است و تاكنون هيچ گونه كاوش و بررسي علمي براي دريافت نوع و محل زندگي ساكنان تاريخياش صورت نگرفته است.
وي اضافه كرد: اطراف شهر خندق بوده و سنگچينهايي كه به شكل پشته به چشم ميخورد، مربوط به آثار معماري دورههاي مختلف است كه تخريب شده است.
او همچنين درخصوص حفاريهاي غيرمجاز در اين منطقه گفت: آنچه اتفاق افتاده، به شكلي كه منعكس شده نبوده است. در ايام تعطيلات سال گذشته دو مورد حفاري شده كه پيگيري كردهايم و يك مورد مربوط به امامزادهاي در شرق شهر گور بوده است.
وي با بيان اين مطلب كه در اين زمينه كسي دستگير نشده و آثاري كشف نشده است، به ارايه گزارشهاي مربوط به فرماندهي نظامي ارشاره كرد و اينكه قرار شده گشتهاي نوبتي در منطقه مستقر باشند و بعد از آن ديگر شاهد حفاري غيرمجاز نبودهايم.
جوكار ميزان خسارت وارده ناشي از حفاريهاي انجام شده را با توجه به اينكه هرگونه حفاري و خاكبرداري به هر شكل، معماري زير خاك را تخريب ميكند، قابل تخمين ندانست و گفت: ميزان و ابعاد يك مورد خاكبرداري غيرمجاز توسط غارتگران با عمق 3/5 تا 4 متر و عرض يك تا يك و نيم متر بوده است.
مسؤول پاسداران ميراث فرهنگي فارس با تاييد اين مطلب كه غارتگران مسلح بودهاند، افزود: يكي از نيروهاي ما را با اسلحه تهديد كرده و در جريان مقابله، تير هوايي شليك كردهاند.
او تصريح كرد: اينان باند هستند و در سطح استان مبادرت به فعاليت كردهاند كه تاكنون شناسايي نشدهاند.
وي در عين حال خواستار احتياط و دقت در نحوهي انعكاس اخبار مربوط به حفاري غيرمجاز يا آثار تاريخي موجود در منطقه شد و بنا به آنچه خود، آن را ايجاد حساسيت ميناميد، ارايه هرگونه گزارش از ميراث موجود را با توجه به امكانات و گستردگي منطقه، حائز اهميت برشمرد.
جوكار تا به آن حد بر اين موضوع اصرار داشت كه به نظر ميرسيد اطلاع رساني گزارش گونه از آثار موجود و اتفاقات روي داده يا هشدار نسبت به آنچه كه ميتواند روي دهد را هم در شمار اقداماتي كه خود حساسيتبرانگيز ميداند به حساب ميآورد؛ تا جايي كه پيش از آنكه و بيش از آنچه واكنش مسؤولان و اقدامات پيشگيرانه را توسط دولت موجب شود، چراغ سبزي براي فراخوان غارتگران و سودجويان و ناآگاهان و سرازير شدنشان به منطقه به حساب ميآورد.
اينك چند ده متري از مناره فاصله گرفتهايم و به نقطهاي نزديك ميشويم كه سنگهاي بزرگ مكعب شكلي به تعداد فراوان روي هم يا در كنار هم انباشته شدهاند؛ سنگهاي به جاي مانده از يك اثر تايخي ديگر به نام تخت نشين.
در جنوب شرقي منار و به فاصلهي حدود 100 متري آن آثار بنايي وجود دارد كه قطعات بزرگ سنگ، غير از شالودهي آن در اطراف پراكنده و علامت حجاران ساساني بر روي بعضي از آنها مشخص است. آثار دو استخر در جنوب اين كاخ هنوز وجود دارد. امروزه بقاياي اين بنا را تخت نشين مينامند و از آنجا كه فرم اصلي آن بهصورت چهارتاقي بود، كاربري آن را احتمالا آتشكده ميدانند.
بر تخته سنگهاي بزرگ، قدم ميگذاريم و به سطح فرازين آن راه ميجوييم؛ به خاطر ميآوريم كه روزگاري اين بنا برافراشته و سرپا بوده است و بر مهندسي و ساز و كار برپايي كاخي متشكل از اين قطعات، آفرين ميگوييم. اينك آنچه شهر گور يا اردشير كورهاش مينامند، در پيش نگاهمان گسترده است. كسي به ما نميگويد ساختمان كوچكي كه آن سوي مناره سر از دل خاك بيرون نهاده بود، خود خانه مسكوني يا گوشهاي از خانهاي بوده است؛ يا چيز ديگر. اين شهر زير خاك مدفون شده است و با خود نوع و چگونگي اقتصاد، تعاملات و ارتباطات اجتماعي و فردي و رابطهي دولت و ملت را پوشيده نگاه داشته است. اردشير بابكان كه قلعهي دختر را براي محافظت و كسب آمادگي براي دفاع از شهر در زمان هجوم احتمالي دشمن و مقابله با آن بر فراز كوه تنگاب پيش بيني كرده است، فرمانروايي كه دستور به ساخت برجي بلند در ميانهي شهر را داده است كه لابد از بلنداي آن ارتباط با مراقبان قلعه به سهولت و با ارسال علائمي صورت مي گرفته است و خود در كاخي كه پيش از اين شرحش رفت (كاخ اردشير بابكان - آتشكده) به سر ميبرده است و ممكن است در اين مكان (تخت نشين) نيز حضور مييافته، ممكن است راضي به زندگي مردمانش در خانههايي دخمهمانند بوده باشد.
آيا آنچه ديديم اصلا خانه بوده است؟ كسي نيست كه به سوالات ما پاسخي بدهد. شهر گور در زير خاك و در گسترهي روبهرويمان خاموش مانده است و در دل خود رازها و شگفتيهايي را همچنان محفوظ نگاهداشته است. سه كيلومتر آنسويتر، شهري بر خاك بنا نهاده شده است كه همان فيروزآباد كنونيست. آيا مردمانش نشاني از نياكان خود را همراه دارند؟ شهري كه در بدو ورود مانند هر مسافري كه از شهرهاي كوچك ميان راه عبور ميكند چنين به نظرت ميرسد كه تنها يك خيابان طويل اصلي دارد كه دو سويش كسبه و اهل بازار در انتظار بيتوتهي گذراي مسافران به انتظار نشستهاند، اگر قلعهي تسخيرناشدهي دختر كه هيچگاه به تصرف بيگانهاي درنيامده است، نشانهاي بر حفظ ميراث خودي و بومي به حساب آيد، ميتوان رد آن را در نگاههاي سالخوردگاني دنبال كرد كه به ساختمانهاي آموزشي - دانشگاهي تازهتاسيس خيره شده است و همراه با خود غريبههايي را هر چند هموطن، با خرد و كلان فرهنگهايي ديگر، به درون شهر نفوذ داده است. اين نگاهي است كه دختران جوان فيروزآبادي در محل كتابخانهي عمومي شهر، آن را سنتي و بسته توصيف ميكنند. اين دختران آنچنان نگران امروز و فرداي خود هستند كه فرصت نميكنند به گذشتهي دور خود كه آثارش در چند قدمي آنان است فكر كنند. گويي فراموش كردهايم كه گذشته، چراغ راه آينده است. اين دختركان كه تعداد قابل توجهي را تشكيل ميدهند، از نبود سينما، امكانات رفاهي - تفريحي و برنامههاي مداوم فرهنگي - هنري گلايه دارند و از انگشتنماشدنشان وقتي براي رفتن به تنها آموزشگاه موسيقي شهرشان، سازشان را همراه ميبرند، ميگويند. آنان تلاش ميكنند تا با درس خواندن و قبول شدن در دانشگاه، از آنچه خود تنگناي محيط زندگي مينامند، خلاص شوند؛ چراكه دوست ندارند تنها راه چارهي خود را براي داشتن آيندهاي مطمئن، ازدواج در سنين قبل از 18 سالگي و با مرداني با تفاوت سني بيش از 15 سال بدانند. آنان ميگويند كه حضور دانشجويان غيربومي، بخصوص دختراني كه آزادانهتر تردد ميكنند، تا حدي در افزايش تحمل عقايد و آراهاي خارج از چهارچوبهاي خشك و سنتي مؤثر بوده است و با اين حال ميزان آشنايي خود را با آثار تاريخي و ميراث فرهنگي شهرشان، اندك عنوان ميكنند. يكي از دختران ميگويد: اين آثار براي كساني كه به شكلي گذرا به اينجا ميآيند، جذابيت دارند؛ اما من نميدانم به كشف چه چيزي و به اميد كدام دستاوردي بايد از آنها ديدن كنم؟
كتابدار اين كتابخانهي عمومي ميگويد: زندگي در شهرهاي كوچك، زندگي براي مردم است؛ نه زندگي با مردم. و ما ميانديشيم كه خرده گرفتن بر جواناني كه از زندگي كردن براي مردم خسته شدهاند و راه چاره ميجويند و بيدغدغه از كنار ميراث فرهنگي و تاريخي شهرشان و اخبار مربوط به حوادث پيرامون آن ميگذرند، دور از انصاف است يا نه؟
با اين حال، شهرگور، در سه كيلومتري شهر فيروزآباد، در زير خاك مدفون است و هياهويش در گوش تاريخ پيچيده است. اگر در گوش ما نميآيد و شهر فيروزآباد، بر خاك هويدا است، و هياهويش نه در گوش ما و مسؤولان ميآيد و نه هويتي آنچنان بايسته و شايسته و معلوم رو به جايگاهي مشخص و پالوده دارد كه در گوش تاريخ آينده بپيچد، تغييرات از راه رسيدهاند و با آنكه چون وصلهاي ناجور ميآيند، اما خود را بر شهر تحميل كردهاند. برخي به اقتضاي امروز اقتصاد خانواده را مبنايي ديگر گذاردهاند؛ همچنان كه پيتزافروشي نيز راه انداختهاند تا منظرهي خودروهاي مدل بالاي دانشجويان غيربومي را كامل كنند و بعيد نيست، اگرچه با تاسف، در تاراج ميراث تاريخيشان بيسهم و بينقش نبوده باشند. يكي از افراد مطلع و بومي اين منطقه با تاكيد بر اينكه حفاريهاي غيرمجاز وسيعتر و فاجعهبارتر از آن چيزي بوده است كه به طور رسمي اعلام شده، از وجود تصاويري خبر داد كه توسط افراد آشنا به منطقه از اشيايي تاريخي كه در حفاريهاي خود بهدست آوردهاند تهيه شده است؛ تا براي فروش، به خريداران عرضه شود.
وي گفت: مناطق قلعه دختر، آتشكده و شهر گور، حفاظت شده و شناخته شدهاند و عبور و مرور در نزديكي آنها انجام ميشود و كار حفاري را مشكل ميكند؛ اما حفاريهاي وسيعي در مناطق جنوبي فيروزآباد جايي كه آن را گرمسير ميخوانند، مانند روستاهاي هنگام، ده رود و پنجشير انجام شده است و اشياي تاريخي بسياري توسط افراد اقدام كننده به كاوش كشف شده و به فروش رسانده شده است.
وي خواستار اين نكته شد كه از آن افراد تنها با عنوان افراد آشنا به منطقه نام برده شود و گفت: در ميان اين اشيا، مجسمههاي ارزشمند و زيبايي وجود دارد.
او كه خود خبرنگار نيز هست، گفت: در مقطعي، كساني از اهالي كه وسيله و مال باارزشي داشتهاند، آن را فروخته و فلزياب و گنج ياب خريداري كردهاند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا اين حرفها شايعه نيست و اتفاقي كه افتاده بزرگنمايي نميشود، با اظهار تاسف تصريح كرد كه شايعه نيست، غلو نيست، واقعيتي است كه اتفاق افتاده است. به ياد ميآوريم زماني را كه در شهر گور و اطراف مناره و تخت نشين به جستوجو پرداخته بوديم و كسي سراغي از ما نگرفته بود. اگر بيلي در زمين فرو كرده بوديم، كلنگي بر تخته سنگي كوفته بوديم، و هنگام بازگشت كيف روي كولمان را پنهانگاه مجسمهاي، كوزهاي يا هر شيء تاريخي ديگري كرده بوديم، آيا سنگ از سنگ و آب از آب تكان خورده بود؟
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات