/گفتوگو/ تيمور ترنج: تلاش شاعران جوان نسل سوم در دو دهه گذشته، كنار زدن سايه سنگين غولهاي شعر معاصر ايران بوده است
تلاش شاعران نسل سوم در دهههاي 60 و 70 براي دستيابي به هويت خاص زباني و جايگاه ويژهي خويش، بهوجود آمدن سبكها با ويژگيهاي متفاوت دوران پيش از انقلاب را موجب شده است.
تيمور ترنج شاعر معاصر ـ كه دربارهي ”بررسي مقايسهاي شعر ايران در دههها 40 تا 70 و واقعيتها” با خبرنگار بخش ادبي گروه فرهنگ هنري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفتوگو ميكرد، با بيان مطلب بالا افزود: هرچند كه ايجاد تحول و دگرگوني در جامعههاي سنتي و ساكن، بسيار دشوار مينمود؛ اما نيما با سرودن “افسانه“ سرآغاز حركتي شد كه در دهههاي بعد از آن، اين حركت فرارونده، بسياري از سنتهاي قديم را از فراروي خويش پس زد و با تداوم و پايداري، سرانجام، سد مقاومت كهنانديشان را فرو ريخت؛ اگرچه در ابتداي راه، نيما تنها بود؛ اما با گذشت زمان، شاعران نوانديش بسياري گام در اين راه نهادند و اين تحول را شتابي مضاعف بخشيدند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدي اخوان ثالث و سهراب سپهري، سريعتر از ديگران اين تحول را درك كرده، حتا با فراتر رفتن از قالب و چارچوب مشخص نيما كه همان “زباني موزون“ بود، به سبكهاي ديگري از زبان شعري رسيدند.
ترنج سپس با اشاره به برخي از شاعران پس از نيما برشمردن خصوصيت شعري آنان پرداخت و گفت: در آن ميدان گسترده، شاعران ديگري هم گام نهادند؛ گروهي از آنان، خيلي با احتياط و با نيم نگاهي به پشت سر و نيز با دلبستگيهاي آشكار و پنهان به شعر گذشتهي فارسي. شاعراني همچون فريدون توللي، فريدون مشيري و نادر نادرپور، با زباني ساده و عامهپسند و كمي هم رمانتيك، اسماعيل شاهرودي، هوشنگ ابتهاج و سياوش كسرايي نيز كه در چارچوب آرمانهاي سياسي خويش گام ميزدند. همچنين سهراب سپهري، با زباني موزون و عارفانه، با نگاهي به آيين و باورهاي مردم مشرقزمين؛ يدالله رويايي، با شعر نثرگونهي حجم كه در آن زمان براي بسياري از مخاطبان تازهوار، شعر عجيب و گنگ مينمود؛ منوچهر آتشي، با زباني زلال و موزون و با دلبستگي عميق به آداب و سنتهاي روستايي و نصرت رحماني، با زباني شهري و بيپرده و با نگاهي عريان به مسائل زنان.
ترنج تاكيد كرد: اما آنچه از تمام اين گرايشهاي گوناگون برميآمد، آن بود كه در يك چيز مشترك بودند؛ هر يك از اين شاعران، در طول ساليان بسياري ذهنيت و باورهاي گروه كثيري از جوانان آن روز را تشكيل بخشيدند و هر يك، گروهي خاص را وفادار به ذهنيت و زبان خويش نگاه داشتند.
وي در ادامه، اين امر را تقريبا عمدهترين راز موفقيت شاعران دهههاي 40 و 50 توصيف كرد و افزود: در حقيقت، اين راز موفقيت، همين تاثير نهادن بر انديشهي جوانان آن دوران بود. كمابيش، اين نفوذ تا هنوز هم ادامه دارد. امروزه هر شاعر جواني، با نيمنگاهي به دفترهاي شاعران دههي 40 و 50 ، نخستين تجربههاي شاعرانهاش را مينگارد.
سرايندهي “صداي مردم ژرفا” دربارهي تاثير تغيير و تحولات جامعهي ايران ـ نظير جنگ و انقلاب اسلامي ـ بر زبان شاعران نيز بيان داشت: تغييرات سياسي ـ اجتماعي در جامعه در پي انقلاب اسلامي و جنگ، تاثيرات بسيار عميقي بر فرهنگ تودهي مردم نهاد و رفتارهاي زباني شاعران را سمت و سويي ديگر بخشيد. شاعران براي همسويي با درخواستهاي عمومي، تلاش نمودند تا از تجربيات گذشتهي خود در اين حيطه سود ببرند. گروه كثيري از آنان، براي دستيابي به آنچه خواست مردم بود، زبان شاعرانهي خود را به زباني شعارگونه نزديك كردند و اينگونه شعرهاي شعاري در مطبوعات و كتابهاي آن روز، به حد وفور چاپ شد و در اختيار مردم قرار گرفت. بيشتر اين شعرها به مسائل زنده و جاري روز پرداختند. در اين دوره، شاعران، كمتر از ايهام و ابهام شاعرانه بهره جستند و ايجاز در شعر را ناديده گرفتند. درواقع، بيشتر به سرودن شعرهايي پرداختند كه اثري آني و زودگذر داشت. در اين دوره، بسياري از شاعران، بيشتر مضمونهاي حماسي، مذهبي و سياسي را كه آموخته بودند، به تماشا نهادند و با مخاطبان خود بهصورت مستقيم ارتباط برقرار كردند.
او اضافه كرد: در دههي نخست انقلاب، دولتمردان و مدرسان هنر كه در دانشگاهها، صدا و سيما و ديگر مركزهاي فرهنگي - ادبي حضور داشتند، تلاش كردند تا غزل و ديگر انواع شعر كلاسيك را كه رفته رفته ميرفت تا در حاشيه قرار بگيرد، اعتباري دوباره ببخشند. آنان با چاپ و نشر اينگونه شعرها، تا حدود زيادي موفق شدند كه شعر در حاشيه ماندهي كلاسيك را به دانشگاهها و مركزهاي ادبي بياورند و از شاعران كلاسيكسرا حمايتهاي مادي معنوي كردند. در اين ميان، صدا و سيما و رسانههاي گروهي هم بيشتر، آن جنبه از آثار شاعران دهههاي 40 و 50 را مورد پذيرش و تبليغ قرار دادند كه به خاستگاه انقلابي مردم و همچنين باورهاي خويش نزديكتر ميديدند. براي نمونه: توجه به اين بخش از شعر سهراب: من مسلمانم / قبلهام يك گل سرخ .... من وضو با تپش پنجرهها ميگيرم.
شاعر “تو چقدر شبيه شعرهاي من گريه ميكني“ با اشاره به روند شعري دهههاي 60 و 70 ، شاخصه، ويژگي و مضمونهاي آن، در اينباره گفت: تلاش شاعران نسل سوم در دهههاي 60 و 70 براي دستيابي به هويت خاص زباني و جايگاه ويژهي خويش، بهوجود آمدن سبكها با ويژگيهاي متفاوت دوران پيش از انقلاب را موجب شد. شاعران جوان اين دهه، همواره سعي كردند تا سايهي سنگين غولهاي شعر معاصر ايران را كنار بزنند و با حضوري جداي از آن سبك و سياقهاي متداول دهههاي گذشته، اعلام حضور كنند؛ اگرچه اين شاعران، در گامهاي نخستين گريز از اين محدوده، باز هم بهطور ناخودآگاه، كمابيش تحت تاثير شاملو، فروغ و سهراب قرار داشتند؛ اما سرانجام توانستند در آزموني دشوار و طاقتفرسا، حضور دگرگونهي خويش را اعلام دارند و با صادر كردن مانيفست و بيانيه، از تفاوتهاي بنيادين دستآوردهاي خويش به دفاع برخيزند.
وي يادآور شد: حاصل چنين تلاشي، بهوجود آمدن سبكهايي بهظاهر متفاوت را موجب شد؛ ازجمله “موج سوم” كه فرامرز سليماني و ديگر همفكرانش را براي مدتي نهچندان طولاني، به تجربه آزمايي واداشت. اين موج، تنها بهعنوان يك نام باقي ماند و هيچ حرف تازهاي بيان نكرد. فرامرز سليماني، در سالهاي بعد و با سفر به خارج از كشور، خود نيز “موج سوم” را بهدست فراموشي سپرد و با سرودن شعرهاي كوتاه و رؤياييوار، شايد به جرگهي شاعران ”شعر حجم” پيوست.
اين شاعر معاصر همچنين گفت: از ديگر سبكهاي زباني اين دوران كه در نيمهي نخست دههي 70 حضور خويش را اعلام كرد، ”شعر گفتار” است؛ شعري برگرفته و داراي قرابتهاي بسياري با ”شعر ناب”. در اين رابطه، سيدعلي صالحي، مضمونهاي جديد و گسترشيافتهي اجتماعي ـ سياسي را در قالب و چارچوب زباني محاورهاي كه با زبان مردم كوچه و بازار نزديكي بسياري داشت، بيان كرد و تلاش نمود تا با همآوايي و همنشيني واژهها، به بيان عشقها و رنجهاي آدميان بپردازد و با چاپ و نشر كتابهاي بسيار و همچنين نوار، نفوذي انكارناپذير در بين جوانان بيابد و پس از سهراب، فروغ و شاملو، بيشترين مخاطب را در بين مردم، بويژه دانشگاهيان و جوانان يافت. ناگفته نماند؛ آنچه كه امروز به نام “شعر گفتار” در بين شاعران جا باز كرده است، در دهههاي 40 و 50 بر زبان شعري شاملو، آتشي و فروغ هم اتفاق افتاد؛ اما صالحي به آن، سمت و سويي ديگر بخشيد و با تداوم اين نوع شعر، ويژگيهايي ديگر به آن افزود. همانند اين نمونه: دارد باران ميآيد / باران دارد به خاطر دلداري مادرانمان/ هي گونههاي من و سنگ مزار تو را ميشويد. انگار همين شب رفته از پيش ما بودي / كه ناگهان به واهمه گفتي: نگاه كن دكمهي پيراهنم افتاد! / كه ناگهان زني در قاب خيس دريچه آوازت داد: سفر بخير!/ سفر بخير مسافر مغموم پاييز پنجاه و هشت!
تيمور ترنج، “قرائت چهارم” يا شعر پسانيمايي را از ديگر نمونههاي شعر دههي گذشته دانست و اظهار داشت: شاعران اين نوع شعر، با بهكارگيري يك نوع ايجاز مصنوعي، تلاش كردند تا مخاطبان را به صحنهي شعر بياورند و با خويش همآوا كنند؛ اما هرگز موفق نشدند و تنها به مخاطبان اندك و خاص خويش دلخوش كردند. پرسش اينجاست كه وقتي به علت پيچيدهسرايي بسياري از شاعران دهههاي گذشته، مردم عادي و علاقهمندان شعر هنوز هم از خواندن سياهيها عاجزند، چگونه ميتوانند سپيديها را بخوانند؟ از فرمهاي خاص زباني اين دوران كه تا هنوز هم بانيان آن به صادر كردن بيانيه ميپردازند، ”شعر حركت” است. شعر حركت، چه از نظر فرم و چه از لحاظ محتوا، ساختاري نزديك به شعر حجم دارد. پيروان اندك اين نوع شعر، هنوز در محدودهي خويش به توانايي و كارايي اين سبك شعر اميدوارند. مثلا اين نمونه از ابوالفضل پاشا: وقتي كه دريا آسمان نبود / ميرفتي / و قايق پرنده بود / كه بالها ميگشود و ميبست / رفتي / قايق ماهي شد / كه بالهها را تكان ميداد / رفتهاي / پرواز ماهيها را جاگذاشتهاي / و آسمان درياست.
اين شاعر معاصر، دربارهي جايگاه زبان شاعر و نقش و زبان شعري شاعران در روند شعر اين چهار دهه نيز گفت: فروغ فرخزاد پس از انتشار شعر ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد، طيف گستردهاي از زنان شاعر را تحت تاثير قرار داد؛ بدانگونه كه اكثر قريب به اتفاق زنان شاعر در اين دوره تحت نفوذ زبان و محتواي شعر فروغ به سرودن پرداختند. اما در سالهاي آغازين دههي 60، زنان شاعر، تلاش كردند تا از تاثيرات مستقيم و غيرمستقيم شعر فروغ، به رفتارهاي زباني شعر خويش رهايي يابند و حضوري حرفهاي و كارآمد در گسترهي شعر بيايند. هرچند در اين ميانه بودند زنان شاعري كه از ابتداي تلاشهاي شاعرانه، زبان مستقل و انحصاري خويش را اعلام كرده بودند و در فضايي سواي ديدگاهها و رفتارهاي زباني فروغ شعر ميسرودند. شاعراني همچون سيمين بهبهاني و طاهره صفارزاده و در دهههاي بعدي هم فرشته ساري، مرسده ساني، نازنين نظام شهيدي و ديگران.
وي گفت: اما خاستگاه و ديدگاه بسياري از زنان شاعر در دهههاي گذشته، سواي پرداختن به مضمونهاي سياسي ـ اجتماعي، بهنوعي، ستيز با جامعهي مردسالاري بود كه احساس و عاطفههاي زنان را ناديده گرفته بود.
ترنج در اينباره، به شعري از طاهره صفارزاده اشاره كرد با اين مضمون كه: چرا بايد اينچنين لرزان و ترسان باشيم؟ / ما كه در محاصرهي مردان هستيم / مردان پاسبان، مردان تاجر، مردان امنيت / مرداني كه در بيمهنامههايشان بستهبندي شدهاند / مرداني كه پردهها را ميآويزند / مرداني كه پشت پردهها به كمين مينشينند.
وي ادامه داد: همسويي و همصدايي زنان هنرمند و جامعهشناسان كه به دفاع از آرمان و خواستههاي زنان پرداخته بودند و همچنين حمايت گروهي از دولتمردان از اين خاستگاه تاريخي، موجب شد تا زنان در كليهي ميدانهاي سياسي ـ اجتماعي، همدوش و همراه با مردان گام بردارند و آن بينشهاي فرسوده و عميق و انحصاري كه ميدان جولان زن را تنها در چارچوب كوچك خانه محدود ميكرد، دور ريزند كه اين روند، تا هنوز هم ادامه دارد.
سرايندهي “اوقات دريا هميشه آبي نيست” ـ مجموعه شعر آمادهي چاپ ـ دربارهي اينكه آيا خصوصيتهاي ادبي در اين چند دهه ايجاد گرايشهاي متنوع در فرم و محتواي زبان شاعران را سبب شده است، نيز بيان داشت: ساختارشكني در جامعههاي سنتي، هميشه با مشكل مواجه بوده است و اين دشواري، زماني بيشتر ميشود كه جامعه، عادتها و باورهاي مانوس خويش را در خطر فروپاشي ببيند؛ اما اگر اين تجربهآزمايي از جانب هنرمندان، با نوعي دگرديسي همراه شود، ميتواند در درازمدت، نگاه مردم را به مرحلههاي گوناگون خويش آموخته كند و سمت و سوي نگاه دوستداران واقعي هنر، بويژه شعر را به جانب خود جلب كند. در اين راستا، شاعراني كه توانستند از توانمندي زبان خويش براي ابراز و بروز خواستههايشان سود ببرند و با طيف گستردهاي از خوانندگان شعرشان ارتباطي تنگاتنگ برقرار كنند، بسيارند. اينان، با مطرح كردن آرمانها و آرزوهايشان و هر يك با نگاه و بينش متفاوت به مسائل اجتماعي ـ سياسي جهان، تلاش كردند تا هر يك در چشماندازهاي گستردهي شعر و ادبيات، نگاه ديگران را به سوي خويش جلب كنند و تا حدود بسياري هم موفق بودند.
ترنج در اينباره، به برخي چهرهها اشاره كرد و افزود: طاهره صفارزاده كه با بيداري بيعت كرد و همسو و همآوا با انقلاب، بينشهاي خود را مطرح كرد؛ بهبهاني كه در دفاع از خواستها و نيازهاي تاريخي زنان، جامعهي مردسالار را مورد نكوهش قرار داد؛ شمس لنگرودي و سيدعلي صالحي كه با نگرشي يگانه؛ اما زباني متفاوت، باورهاي خويش را مطرح كردند؛ سيدحسن حسيني و قيصر امينپور كه در دفاع از آرمانهاي انقلاب، بيعدالتيها و فاصلهي عميق فقر و غنا را در بين مردم فرياد زدند و حسين منزوي و محمدعلي بهمني كه با دلبستگي آشكار به شعر كلاسيك، عاشقانهترين غزلهاي معاصر را سرودند و چقدر هم زيبا سرودند. براي نمونه؛ اين سرودهي بهمني: من زنده بودم؛ اما انگار مرده بودم / از بس كه روزها را با شب شمرده بودم / يك عمر (ده سال) دور و تنها، تنها به جرم اينكه / او سر سپرده ميخواست، من دل سپرده بودم.
همچنين در اين دههها دريافتهاي ظريف و هارمونيك بسياري از شاعران و آهنگي كه در لايهلايههاي دروني شعرشان است، خوانندهي شعر را نه خسته و سردرگم رها خواهد كرد؛ نه در خلوتترين لحظههاي حياتش او را در آرامشي خلسهوار و ناشناخته فرو خواهد برد؛ بلكه همواره او را بر بستهري پرخيزاب، به تفكر و تلاطم وا خواهد داشت.
ترنج در پايان گفتوگوي خود با خبرنگار ادبي ايسنا، به ارزيابي خود از دشواري پيوند ميان شعر و مردم پرداخت و در اينباره گفت: توجه عام، همواره به آنچه جلب ميشود كه فرارويش جلوهگري ميكند و اين نما و نمود، سمت و سوي نگاه كنجكاو آنان را جهت ميبخشد. امروزه توجه عوام را به آن چيزي جلب كردهاند كه تبعات آن باعث ايجاد فاصله فيمابين شاعر و خواننده شده است. هنوز هم در دانشگاهها اساتيد عتيق، با ذهنيتي فرماليته و يكبعدي، مشغول تدريس انوري و غزنوي هستند و اگر هم گاهي از شعر معاصر ايران و جهان ميگويند، بيشتر به شاعراني ميپردازند كه ذهنيتي كهنه و زباني فرسوده دارند. برنامههاي ادبي صدا و سيما هم در اختيار كساني است كه فقط شعري را داراي ارزش ميدانند كه موزون و مقفي باشد و ناشران كه آشناترين افراد با مؤلفين هستند، بيشتر به سود و بازگشت سرمايه فكر ميكنند؛ تا شعر واقعي. سياستمدارها هم كه هر يك داراي نشريه و تريبوني هستند، فقط همينقدر به كارآيي شعر در نزد عامه اهميت ميدهند كه شاعران از چارچوب مشخص و معلوم آنان پافراتر نگذارند. همچنين در اين ميانه هستند كساني كه از ملال تجمل به شعر روي آوردهاند و صدايشان از محدودهي محافل خصوصي ادبي فراتر نميرود. متاسفانه تمام اين عوامل، به اضافهي مردمگريزي و نامفهومسرايي گروهي از شاعران، باعث شده است كه پيوندها ميان شاعر و خواننده گسسته شود و اين فاصله هر روز عميقتر گردد.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات