نشست خبري “فيلم نان، عشق و موتور 1000” باحضور ابوالحسن داوودي (كارگردان)، گوهر خيرانديش و بهاره رهنما (بازيگر)، رادمنش (گريمور) مسعود بهنام (صداگذار) بيتا منصوري (مدير توليد) در محل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) برگزار شد. به گزارش خبرنگار سينمايي ايسنا، ابوالحسن داوودي درخصوص روند شكل گيري فيلم “نان، عشق موتور 1000” گفت: قبل از اين فيلم به دلايل مختلف از عرصه‌ي سينماي كمدي كناره گرفته بودم، با وجود اين كه 3 فيلم كمدي ساخته‌ي من جزو فيلم‌هاي پرفروش و موفق بعد از انقلاب بودند، اما شرايط را به گونه‌اي احساس كردم كه فضاي كمدي، عموما فضاي مناسبي براي كار نيست، يعني تاثير شرايط عمومي- اجتماعي بر سينماي ما باعث شده بود كه ژانر كمدي به عنوان بي‌اهميت‌ترين ژانر و در عين حال سخت‌ترين و پرمسووليت‌ترين، نه تنها از بهاي لازم برخوردار نباشد، بلكه مردم هم انتظار خنديدن و ارتباط مفرح و سالم در فيلمي كه مي‌تواند غير از تفريح چيز ديگري هم برايشان داشته باشد را تقريبا از ياد برده بودند. وي در ادامه به موضوع ديگر در سينماي كمدي تحت عنوان جدي گرفته نشدن اشاره كرد و گفت: به نظر مي‌رسيد كه نظر همه‌ي آدم‌ها از دولتمردان گرفته تا فرهيختگان، داور تا منتقد، همه و همه به فيلم كمدي نگاه غيرجدي داشتند. كارگردان فيلم نان، عشق موتور 1000 گفت: اگر در اين مورد هم تقاضا و كوشش گروهي، كه دوست داشتند فيلم كمدي ساخته شود و در اين عرصه سرمايه‌گذاري بكنند نبود، قطعا فيلمي مثل “نان، عشق موتور 1000” ساخته نمي‌شد، بنابراين شكل گرفتن اين فيلم كاملا اتفاقي بود. وي در ادامه افزود : هيچ گونه نقطه نظر قبلي در مورد اين كه چه چيزي بايد ساخته شود وجود نداشت و اين جز معدود كارهاي من بود كه از ابتدا قرارداد ساختش را به عنوان تهيه‌كننده كارگردان و فيلمنامه نويس بستم و بعد تازه فكر كردم چه چيزي را بايد بسازم و در اين مرحله به سراغ پيمان قاسم خاني رفتم، چون تجربه‌هاي خوبي با هم داشتيم. وي در اشاره به طرح اصلي داستان گفت: ابتدا “قاسم خاني” پيشنهاد يك طرح كوتاهي برگرفته از يك كتاب را مطرح كرد. اين طرح سه خطي يعني داستان يك دختر ثروتمند كه عمو‌ي او قيمش است و سه روز به او فرصت مي‌دهد براي اين كه به ارث و ميراثش برسد، يك شوهر مناسب پيدا بكند و ازدواج كند. اين منظر اوليه و نقطه پرتاب سناريو بود. در ادامه‌ي اين نشست خبري، گوهر خيرانديش - بازيگر اين فيلم نيز گفت: اين مقطع، تاريخ سازترين دوران زندگي من و شايد عجيب‌ترين بهار و فصل زندگي من در شرايطي كه به گونه‌اي خزان در وجودم هست، مي‌باشد. تاريخ سازترين را به اين جهت مي‌گويم كه اين فيلم براي من عزيز و خاطره انگيز است، ثبت آخرين بازي بازيگري كه يكي از بهترين، پدرترين و هنرمندترين براي من و دوستانش بود. وقتي كه ابوالحسن داوودي اين نقش را براي او (زنده ياد جمشيد اسماعيل خاني) مي‌نوشت، نمي‌دانست شايد آخرين نقش او را مي‌نويسد. وي با اشاره به نقش مهين بانو در فيلم نان، عشق موتور 1000 يادآور شد: خوشحالم كه روزهاي خوبي در اين نقش داشتم و در آن زمان خيلي شاد و سرخوش بودم، چون بستر و شرايط خوبي همسرم فراهم كرده بود كه من در وقت فشرده‌اي در اختيار گروه آقاي داوودي باشم و در عين حال و در جايي ديگر هم قراردادي داشته باشم؛ به هر حال، شرايط وقتي مي‌توانست فراهم شود كه اسمايل خاني بتواند يك طرف قضيه و بار مسووليت زندگي من را به دوش بكشد. به همين دليل، سال‌ها بود كه با هم در فيلمي بازي نكرده بوديم و در اين فيلم هم، لحظاتي كه من هستم او نيست و برعكس. گوهرخيرانديش گفت: البته وجه تاريخ سازي زندگي من، تنها به اين فيلم خلاصه نمي‌شود؛ چون جمشيد اسماعيل خاني در سريال رستوران خانوادگي بر روي آنتن و قاب كوچك تلويزيون اين مملكت حضور دارد، در قاب بزرگ‌تر در سينماهاي مختلف شهر و در آن طرف آب‌ها هم با فيلم “آواز قو” و هنوز سريال 26 قسمتي روزنامه‌ي جوان از وي پخش نشده است. گوهر خيرانديش هم چنين با اشاره به نوع گريم خود در اين فيلم گفت: برخي نقش‌هاي من جز با همت گريمورها، باورش به نظر من ميسر نبود. مثل فيلم بانو كه كار خوب آقاي اسكندري باعث شد هاجر را بپذيرم؛ مثل نه‌نه عطيه در ارتفاع پست و حالا هم نان، عشق و موتور 1000. زماني كه باور نمي‌كردم من را براي نقش مهين بانو انتخاب كنند با ناباوري گفتم اول گريم را روي صورتم ببينم و بعد كه خود را باور كردم، قرارداد را امضا مي‌كنم. رادمنش - گريمور فيلم نان، عشق موتور 1000 نيز درباره‌ي نوع كار در اين فيلم گفت: فكر مي‌كنم اگر نتيجه‌ي كار موفق شد و ثمر داد، به خاطر اين بود كه همين طور كه سناريو شكل مي‌گرفت و نوشته مي‌شد، اين آدم‌ها نيز در ذهن من و كارگردان شكل گرفتند و به تدريج چهره‌ي‌ نهايي خود را پيدا كرد؛ تا جايي‌كه توانستيم همان طور كه از جمله ويژگي‌هاي يك كار كمدي است، به مجموع صورت فكر كنيم كه چه چيزهايي در كنار هم بگذاريم تا ما صاحب يك صورت شيرين بشويم. بهاره رهنما، بازيگر فيلم نان، عشق و موتور 1000 نيز در ادامه‌ي اين نشست مطبوعاتي گفت: كاري كه چفت و بستش محكم باشد، فرصت خوبي را بوجود مي‌آورد كه در هر رشته‌ي سينمايي سوپراستار شويم. مثلا گريم و كار آقاي رادمنش، در اين فيلم خيلي با وسواس و دقيق انجام شد؛ چون من ابتدا خيلي نگران اين قضيه بودم كه با تصويري كه در ملودرام از من بوده، اين تصوير شكسته شود و اگر اين گريم جواب نمي‌داد، اصولا نمي‌توانستم كار كنم. در اين فيلم موضوع گريم خيلي اهميت داشت تا جايي‌كه من يك روز قبل از اين كه براي بازي در اين فيلم انتخاب شوم دعوت شدم و بعدا متوجه شدم از همان موقع، پروسه گريم در جريان بوده است. مسعود بهنام - صداگذار فيلم نيز گفت: من از دعوت خود به اين نشست بسيار متعجب شدم، چون ظاهرا رسم نيست كه در محافل مطبوعاتي راجع به مسايل تكنيكي فيلم صحبت شود!، هم چون يكي از دوره‌هاي جشنواره كه فيلم نيمه پنهان در آن به نمايش درآمد و علي‌رقم اين‌كه اين فيلم، دومين فيلم ايراني بود كه با تكنيك استريو ساخته شده بود در جلسه‌ي مطبوعاتي‌اي كه ترتيب داده شد، آن جمع 100 تا 150 نفري كه در آن جا حضور داشتند، راجع به همه‌ي جزييات حتي رنگ موي بازيگران سوال مي‌كردند، اما هيچ يك متوجه‌ي تفاوت صداي اين فيلم با فيلم‌هاي ديگر نشده بودند. مسعود بهنام با اشاره به مشكل بودن صداگذاري فيلم نان، عشق و موتور 1000 ، يادآور شد: اين فيلم يكي از معدود فيلم‌هايي بود كه در آن “طراحي صدا” انجام گرفته بود. البته، متاسفانه اين كار بدون حضور من انجام شده بود، يعني قبل از اين كه فيلمبرداري انجام شود، فكرهايي شده بود كه كارهايي با صدا انجام شود. ابوالحسن داوودي نيز در توضيح سخنان بهنام گفت: اين تكنيك صداگذاري كه در اين فيلم توسط آقاي بهنام انجام شد، به نظر من خيلي پوشيده مانده است؛ به لحاظ اين كه، رسم است، وقتي فيلم تمام مي‌شود، آن را به حساب چند نفر مي‌گذارند و اشكال قضيه اين است كه آدم متخصص در عرصه‌ي شناخت اين مسايل كم داريم و همين است كه معمولا مطابق آن چيز كه شاهد بوده‌ايم، حداقل در جشنواره‌ي فيلم فجر، بي‌سليقه‌ترين داوري‌ها معمولا در اين رشته انجام مي‌شود. وي با اشاره به بحث “طراحي صدا” گفت: اين بخش همان چيزي بود كه من به خصوص درباره‌ي كار كمدي مدنظر داشتم؛ براي اين كه تصور مي‌كردم، صدا يكي از مهم‌ترين ابزاري است كه در كمدي فضاسازي مي‌كند و مي‌تواند زمينه‌ي لازم را بوجود آورد. هم اكنون، اگر فيلمنامه را بخوانيد، مي‌بينيد كه به اين موقعيت موسيقايي يا صدايي در فيلم اشاره شده كه بسياري، شوخي‌هاي فيلم را براين اساس مي‌بينند. بنابراين در موقع اجراي نهايي صدا، آقاي بهنام بايد كاملا به آن مواردي كه در ذهن من و نويسنده فيلمنامه بود و بايد موقع ساخته شدن رعايت مي‌شد، توجه مي‌كردند؛ مثلا در خصوص صداي موتوري كه ساختيم (اين را به تفصيل در كتاب فيلمنامه نوشته‌ام) گاهي اوقات از 15 تا 16 تراك صدايي و باندهاي مختلف استفاده مي‌كرديم، حتي از صداي پنكه و هواپيمايي F16 نيز استفاده شده است. بهاره رهنما نيز در ادامه‌ي اين بحث خاطر نشان كرد: بعد از جشنواره، بطور اتفاقي يكي از داورها را ديدم. وي كه اتفاقا فيلم ما را دوست داشت به كار آقاي بهنام اشاره كرد و گفت: شما جوان هستيد و فرصت زيادي داريد، ولي يكي از عواملي كه در اين فيلم ناديده گرفته شد، نوع صداگذاري فيلم نان، ‌عشق و موتور 1000 است كه جاي قدرداني داشت. //ادامه دارد//