علی اوجبی، مصحح، مترجم و پژوهشگر در گفتوگویی درباره انتخاب کتابها برای تصحیح و ترجمه به ایسنا اظهار کرد:هنگامی که درباره اثری به پژوهش میپردازم، اگر درمنابع کتابشناسی به آثار مشابه آن و یا دیگر آثار یک نویسنده برخورد کنم که ارزشمند و جذاب باشد، به سراغ آن میروم. به عنوان مثال: میرداماد فیلسوف دشوارنویس را متأسفانه با کتاب «قبسات» میشناسند. در حالی که مهمترین اثر وی که خودش به عنوان متن درسی تدریس میکرد، «تقویم الایمان» است. چند دهه پیش نیکبختانه این توفیق را داشتم که آن را تصحیح و از سوی دانشگاه مک گیل منتشر کنم. در ادامه به سراغ آثار دیگری از میرداماد رفتم. نوشتههایی چون «صراط مستقیم» و «جذوات و مواقیت». و یا حدود یک دهه پیش که با شرحی از مثنوی آشنا شدم و با پایفشاری و تشویقهای استاد دکتر مهدی محقق آن را تصحیح و به زیور طبع آراستم. پژوهش در منابع و آثار مربوط به مثنوی مرا با چندین شرح دیگر از جمله رشد معنوی شرح منظوم ابیات مشکل مثنوی آشنا ساخت که پس از یک سال با بازخوانی ویرایش، به نیکویی از سوی نشر خزه منتشر شد.
او سپس درباره آشنایی و انتخاب کتاب «خلاصةالحیاة» که یکی از کتابهای تاریخ فلسفه در زبان فارسی است که در سده دهم به نگارش در آمده است،توضیح داد:چند دهه پیش با اثر گرانسنگ «محبوبالقلوب» اشکوری آشنا شدم که در تاریخ حکمای پیش از اسلام، فلاسفه اسلامی، عرفا و شرح حال معصومین (ع) است. با جستوجو در منابع دریافتم ترجمهای از آن به قلم مترجم نامی «اردکانی» وجود دارد. همان کسی که آثاری از ابنسینا را ترجمه کرده است. سالها به خوانش و ویرایش آن اشتغال داشتم و همین باعث شد در کنار انتشار آن در سه جلد از سوی نشر مولی، با دیگر منابع ارزشمند تاریخ فلسفه از جمله «خلاصة الحیات» تتوی آشنا شوم.
اوجبی همچنین درباره نویسنده اثر نیز گفت: نویسنده اثر حاضر ممکن است برای مخاطبان عام آشنا نباشد؛ ولی برای پژوهشگران فلسفه و تاریخ بسیار آشناست. او قاضی احمد تتوی از اندیشمندان و مورخان نامی سده دهم هجری معاصر با اکبر شاه است. او در یکی از ایالتهای سند (منطقهای میان هند، کرمان و سجستان) به نام «تته» زاده شد و بعدها به دلیل مناظرههای متعدد با مخالفان و پایفشاری بر باورهای شیعی به شهادت رسید. از او آثار اندکی به یادگار مانده اما همه آنها در نوع خود بینظیر است. مانند «تاریخ الفی در تاریخ هزار سالة اسلام» که به کوشش دوست دانشی جناب آقای سید علی آل داوود تصحیح و منتشر شده است.
او درباره انگیزه تتوی برای نوشتن «خلاصهالحیاة» نیز گفت:او مخالفان فلسفه را گرفتار در بند تقلید میدانست و در برابر، فلاسفه را در جایگاهی ویژه قرار میداد که در رتبه پس از پیامبران الهی قرار دارند. یعنی آدمی با پیروی از اندیشههای فلاسفه (همانند پیامبران ) به مراتب والای نیکبختی میرسد. از اینرو به سراغ شرح حال فیلسوفان از حضرت آدم تا دوران خویش میرود و تمامی فیلسوفان مطرح پیشاسقراطی، پساسقراطی و حکمای دوران اسلام را به مخاطبان معرفی میکند. نویسنده به دلیل اشتغالات فراوان پس از مدتی از ادامه کار باز میماند تا اینکه یکی از حاکمان وقت به نام ابوالفتح گیلانی به او فرمان میدهد تا کتابی در معرفی فیلسوفان و حکیمان بنگارد و او «خلاصهالحیات» را به پایان میرساند.
این مصحح درباره روش نویسنده نیز توضیح داد:همانگونه که عرض کردم اثر حاضر در واقع یک دوره کامل تاریخ فلسفه به زبان فارسی است که درقالب ۵ فتح و دو مقصد سامان یافته است. البته متاسفانه آنچه اینک از نسخههای این اثر درکتابخانههای سراسر دنیا موجود است تنها حاوی ۵ فتح و مقصد نخست است که با شرح حال سقراط به پایان میرسد؛ ولی اثری از مقصد دوم در شرح حال حکمای دوران اسلام نیست. حال یا در اثر طول زمان این قسمت از بین رفته و یا اینکه او توفیق به پایان رساندن اثر را نیافته است. شیوهای که او در پیش گرفته ترکیبی از روشهای تاریخنگاری فلسفه است؛ یعنی هم به شرح حال فیلسوف میپردازد و هم به اندیشهها و نیز اندرزهای وی.
اوجبی درباره اینکه تتوی در آفرینش اثرش از چه منابعی استفاده کرده و تحت تأثیر کدام یک از اندیشمندان بوده است، گفت: تتوی در مباحث فلسفی بیشتر از آثار ابن سینا و ابن کمونه بهره برده است. در عرفان از جامع الاسرار سید حیدر آملی، در اخلاق از: احیاء العلوم غزالی، اخلاق جلالی دوانی، و اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی؛ در دانشنامهها از: نفایس الفنون آملی؛ در تاریخ از: هروشیش، الالوف بلخی، طبقات الامم، وفیات الاعیان، تاریخ طبری و مختار الحکم ابن فاتک استفاده کرده است. بیش از همه کتابهای الملل و النحل شهرستانی، تاریخ الحکماء یا تتمة صوان الحکمة، عیون الانباء و نزهة الارواح شهرزوی را پیش رو داشته و پیوسته بدانها ارجاع داده است.
این مصحح همچنین درباره ویژگیهای این کتاب نیز گفت: همانگونه که میدانید در گذشتهها فیلسوفان بر این باور بودند که باید هم طبیب جان باشند و هم طبیب تن. از این رو، برخی فیلسوفان برجسته چون ابنسینا پزشک نیز بودند. به همین دلیل شماری از منابع تاریخ فلسفه، آمیخته با مباحث پزشکی، داروشناسی، و شیوههای درمانی است. اثر حاضر نیز از این قاعده مستثنا نیست. احاطة نویسنده به دانش پزشکی بسیار چشمگیر است. از اینرو جا دارد پژوهشگران این حوزه در اثر حاضر درنگ کنند و با بررسیهای مستقل و روشمند آموزههای اثرگذار وی را بیابند. نکتههایی که شاید برای پزشکی نوین و کنونی نیز مفید باشد. بنده نیز میبایست با ارائه فهرست بیماریها و داروهایی که نویسنده از آنها نام برده، زمینه را برای پژوهشگران حوزه طب سنتی فراهم میآوردم، اما به دلیل شتاب در انتشار اثر از این مهم باز ماندم. امیدوارم به یاری خدا درچاپ بعدی این کاستی برطرف شود.
انتهای پیام
نظرات