در ذهن اغلب سیره نویسان و تحلیلگران اینطور وارد شده است که این بزرگوار در گوشهای نشسته و به عبادت مشغول بود و به سیاست کاری نداشت. بعضی از مورخان و سیره نویسان این مسئله را با صراحت بیان کردهاند و آنهایی که با صراحت این چنین نگفتهاند نیز برداشتشان از زندگی امام سجاد(ع) چیزی جز این نیست و این معنی را در القابی که به امام داده میشود و تعبیراتی که از ایشان میشود، میتوان دریافت.
سیره هر کسی به معنای واقعی کلمه، آنگاه روشن میشود که ما جهتگیری کلی آن شخص را بدانیم و سپس به حوادث جزئی زندگی او بپردازیم. اگر آن جهتگیری کلی دانسته شد حوادث جزئی نیز معنی پیدا میکند؛ اما اگر آن جهتگیری کلی دانسته نشد یا غلط فهم شد آن حوادث جزئی نیز بیمعنی یا دارای معنی نادرستی خواهد شد.
پس از صلح امام حسن(ع) که در سال ۴۰ هجری قمری اتفاق افتاد، اهل بیت پیامبر به این قانع نشدند که در خانه نشسته و تنها احکام الهی را آنچنان که میفهمند بیان کنند، بلکه از همان آغاز صلح، برنامه همه امامان این بود که مقدمات را فراهم کنند تا حکومت اسلامی به شیوهای که مورد نظرشان بود، بر سر کار آورند، و این را به روشنی در زندگی و سخنان امام مجتبی(ع) میبینیم.
کار امام حسن(ع) کار بنیانی و بسیار عمیق و زیربنایی بود، ده سال امام حسن با همان چگونگیها زندگی کردند، در این مدت افرادی را دور خود جمع کرده و پرورش دادند. عدهای در گوشه و کنار با شهادت خودشان، با سخنان مخالفتآمیز خودشان با دستگاه معاویه مخالفت کرده و در نتیجه آنها را تضعیف کردند. پس از آن نوبت به امام حسین(ع) رسید. آن بزرگوار نیز همان شیوه را در مدینه و مکه و جاهای دیگر دنبال کردند، تا اینکه معاویه از دنیا رفت و حادثة کربلا پیش آمد.
اگرچه حادثه کربلا قیامی بسیار مفید و بارور کننده برای آینده اسلام بود، اما به هر حال آن هدفی را که امام حسن و امام حسین دنبال میکردند به تأخیر انداخت، چراکه مردم را مرعوب کرده، یاران نزدیک امام حسن و امام حسین(ع) را به دم تیر برده و دشمن را مسلط کرد و این جریان بهطور طبیعی پیش میآمد.
اگر قیام امام حسین(ع) به این شکل نبود، حدس بر این است که پس از او و در آیندهای نزدیک، امکان حرکتی که حکومت را به شیعه بسپارد وجود داشت. البته این سخن بدین معنا نیست که قیام امام حسین (ع) انجام نمیگرفت، بلکه شرایطی که در قیام امام حسین بود، شرایطی بود که ناگزیر باید آن قیام در آن هنگام انجام میشد و در این هیچ شکی نیست. لکن اگر آن شرایط نبود و اگر امام حسین در آن جریان شهید نمیشد احتمال زیادی بود که آینده موردنظر امام حسن علیهالسلام بهزودی انجام گیرد.
اما نحوه مواجهه امام سجاد(ع) در دوران امامت ایشان با مردم و حکومت متفاوت است. ایشان از روشهای آرام و مسالمتآمیز استفاده میکنند و حتی با حاکمان هم برخوردی ملایم دارند، اما دلیل این تفاوت برخورد چیست؟
اگر امام میخواستند به اقدام آشکار و قهرآمیزی دست بزنند، یقیناً ریشه شیعه نابود شده و هیچ زمینهای برای رشد مکتب اهلبیت(ع) و دستگاه ولایت و امامت در دوران بعد باقی نمیماند، لذا امام نمیتوانستند آشکارا به قیام مختار، حنظله و ... ملحق شوند، یا رهبری آن را به دست گیرند و آشکارا مقاومت مسلحانه کنند.
بیشترین کلمات امام سجاد(ع) زهد و معارف است، اما بازهم معارف را نیز در لباس دعا بیان کرد، چراکه همانطور که گفته شد اختناق در آن دوران و نامناسب بودن وضع، اجازه نمیداد که امام سجاد(ع) بخواهد با آن مردم بیپرده و صریح و روشن حرف بزنند؛ نه فقط دستگاهها نمیگذاشتند، بلکه مردم نیز نمیخواستند. حتی برای امام(ع)، جاسوسهایی گماشته بودند که وضع زندگی امام سجاد(ع) حتی مسئله داخلی و خصوصی ایشان را گزارش میدادند. ما میبینیم که دوران امام باقر(ع) که میرسد، وضع به خاطر زحمات سی و پنج ساله امام سجاد(ع) متفاوت شده است.
اهداف امام(ع)
بدون شک هدف نهایی حضرت سجاد(ع) ایجاد حکومت اسلامی است و همانگونه که در آن روایت امام صادق(ع) آمده است: خدای متعال سال هفتاد را برای حکومت اسلامی در نظر گرفته بود و چون در سال شصت امام حسین بن علی(ع) به شهادت رسید، به سال صد و چهل و هفت، صد و چهل و هشت به تاخیر افتاده این کاملاً حاکی از این است که هدف نهایی امام سجاد(ع) و سایر ائمه(علیهم السلام) ایجاد یک حکومت اسلامی است.
بزرگترین نقش امام سجاد(ع) این است که تفکر اصیل اسلامی یعنی توحید، نبوت، مقام معنوی انسان، ارتباط انسان با خدا و سایر اصول و مبانی دین را تدوین کرده است و مهمترین نقش صحیفه سجادیه همین بود.
هدفگیری معنویات و حرکت در راه رسیدن به آرمانهای معنوی و اسلامی و بیان وضع و تکلیف انسان را در رابطه با خدا و جامعه، درست نقطه مقابل آن چیزی است که حرکت مادی مردم آن روز ایجاب میکرد. در واقع اولین کار امام سجاد(ع)، احیای تفکر صحیح اسلامی است تا بهصورت واقعیِ خود در فضای جامعه اسلامی محفوظ بماند و از بین نرود.
ما اظهارات ائمه(ع) و روایاتی که صادر از زبان ائمه هست را بهترین منبع و مدرک برای شناخت زندگی آنها می دانیم، منتهی قبلاً اشاره کردیم که این بیانات را در صورتی درک میکنیم که به جهت حرکت ائمه(ع) و مقصود و مقصد آنها از این مبارزه و تلاش و سیری که میکردند، آشنا باشیم.
ایشان از طریق دعا - که مربوط به صحیفه سجادیه است - و از طریق موعظه که مربوط به بیانات و روایاتی است که از آن حضرت نقل شده، ضمن اینکه به ظاهر دارند مردم را موعظه و نصیحت میکنند، آنچه را که میخواهند در ذهن مردم جا بگیرد به مردم القا میکنند و این بهترین نحو انتقال و القای ایدئولوژی و افکار درست است.
منبع:
انسان ۲۵۰ ساله، بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی ـ مبارزاتی ائمه معصومین(ع).
انتهای پیام
نظرات