• شنبه / ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ / ۰۸:۴۶
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 1402122617919
  • خبرنگار : 71614

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

بشارت دهندگانِ فصل بهار از دیرباز دارای جایگاهی ویژه بودند. آن‌ها پیام فرا رسیدنِ نوروز را میانِ جوامع نقل کرده و نوای نو شدن، سر می‌دادند؛ با خواندن آواز و نواختن ساز و گاهی با به حرکت درآوردنِ عروسک‌ها، که هر کدام به طریقی نمادی از فصل بهار محسوب می‌شدند. «تَکَم‌چی»‌ها از جمله آن‌هایی بودند هنگام فرا رسیدن نوروز میان مردم آمده و با خواندن اشعار از نوروز استقبال می‌کردند و «تَکَم‌»‌ها عروسک‌هایی به شکل بز بودند که با رسیدن بهار جست و خیز می‌کردند.

به گزارش ایسنا، خبر آوردن از رسیدنِ بهار که در گذر زمان به آیین و رسومِ جوامع بدل شد، اغلب با طبیعت مانوس است؛ چراکه آیین‌هایی از این دست، اغلب در ابتدا میان جوامعی شکل گرفته که بقای‌شان با بقای طبیعت ارتباطی تنگاتنگ داشته است. به عبارتی گذران زندگی این جوامع با کشاورزی و دامداری پیوندی داشت که ادامه حیاتش با بازگشت فصلِ طبیعت ممکن بود. در همین راستا بود که خبرِ بهار را آوردن بسیار قابل توجه بود. 

کسانی که خبر از رسیدن بهار می دادند هر کدام با نام و نشانی که مرتبط با شهر و دیار خود بود شناخته می‌شدند. یکی از المان‌هایی هنگام فرا رسیدن بهار، استفاده می‌شد بزها بودند. عروسک‌هایی به شکل و شمایل بز، را «تَکَم‌چی»‌ها هنگام فرا رسیدن نوروز میان مردم آورده و با خواندن اشعار از نوروز استقبال می‌کردند. «تکم‌چی»‌ها، عروسک‌گردانانی در مناطق آذربایجان بودند که با به دست گرفتن عروسکی به شکل «بز» خبر رسیدن بهار را به دیار خود می‌رساندند. گفته می‌شود که این آیین در روستاهای گیلان نیز انجام می‌شود؛ چراکه رسوم آذربایجان و گیلان بسیار متاثر از یکدیگر بوده است و «تکم‌چی»ها اغلب در استان های غربی و بخشی از شمال گیلان دیده می‌شدند.

«تَکَم» در زبان ترکی، به معنی بز نر است. تکم بزی است که در رأس گله حرکت می‌کند. بز را برخی نماد برکت، جاودانگی و... می‌دانند. از سویی یک «عروسک‌گردان» و  «تَکَم‌چی» در این باره می گوید: هزاران سال پیش دسترسی به تکنولوژی همانند امروز نبود و رسیدن اخبار، تحولات و تغییرات دهان به دهان نقل می‌شد. تغییرات جوی نیز از جمله این تغییرات بود که نیاز به اطلاع‌رسانی گسترده‌تری هم داشت. ایرانیان در تمام طول سال مراسم متفاوتی را جشن می گرفتند که موجب تخلیه انباشت عمومی هیجان نیز می‌شد؛ گاه این هیجان با شادی و خوشحالی همراه بود و گاه برای گریز از ترس‌ها برپا می‌شد. آن‌ها برای مقابله با ترس از سرما، جشن سده را برگزار می کردند و برای مقابله با ترس از تاریکی جشن یلدا را. تغییر فصل زمستان به بهار اما همواره مورد توجه بود؛ چراکه ادامه حیات جوامع به آن وابسته بود. بر همین اساس با شادی و خوشحالی همراه می‌شد. 

او ادامه می‌دهد: ساخت عروسک‌ها و استفاده از آن‌ها یکی از رسومی بود که با رسوم و جشن‌ همراه می‌شد. در آذربایجان و بعضی مناطق گیلان «تکم‌چی‌»‌ها حضور دارند. شاید ریشه‌های این رسم‌ را در شهرهای دیگر نیز بتوان دنبال کرد. طی اجرای این آیین «تکم‌چی»ها عروسک‌هایی شبیه به بز می‌سازند و در شهر حرکتش می‌دهند. آن‌ها تَکَم‌ها را با خود همراه می‌کنند و با حرکت دادنشان اشعاری را درباره فرارسیدن بهار می‌خوانند. 

او می‌گوید: بز در فرهنگ و آیین ایرانی حیوان خاصی است. مجسمه آن را هم در فرهنگ ایران بسیار می‌بینیم. گاهی بر گورها ساخته شدند و خبر از جاودانگی و گاه عروسک‌هایشان خبر از فرا رسیدن بهار دادند. می گویند که بزها رسیدن بهار را پیش از بسیاری از حیوانات متوجه می شود و کمی پیش از بهار شروع به جست و خیز می‌کند. بر همین اساس است که «تکم‌»‌چی ها عروسک بز را می‌سازند و با حرکت دادنش خبر رسیدن بهار را به شهر می‌دهند.  

این «تکم»چی در یک کارگاه ساخت عروسک تکم، که در موزه ملک برپا شده است حضور دارد. این کارگاه در گوشه‌ای از طبقه دوم موزه ملک برپا شده است. با وجود اینکه البته انتظار می‌رفت این کارگاه که درباره یکی از سنت‌های دیرینه ایرانی است و در مکانی با جایگاه موزه ملک برگزار شده در شان و جایگاه آن برگزار شود. این کارگاه در گوشه‌ای از طبقه دوم موزه ملک در کنار دیوارهای تصویرگری شده از داستان‌های کهن ایرانی برگزار شده است. تعدادی کفپوش رنگارنگ پازلی دور تا دور یکدیگر چیده شدند تا مهمانان این کارگاه گرد هم جمع شوند و به نشان فرا رسیدن بهار عروسک‌ تَکَم بسازند. 

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

شرکت کنندگان این کارگاه که تعدادشان به مرور به انگشتان دو دست می‌رسد در کنار یکدیگر جمع می‌شوند. هر کدام بر جایی نشسته است و وسایل ساخت عروسک‌ها در میانشان قرار گرفته است. وسایلی از جمله فوم، مقوا، روبان، چسب و لیوان و زنگوله و ...؛ البته گفته می شود که تعداد قابل توجهی از تَکَم‌ها که در گذشته ساخته می‌شدند چوبی بودند و روبان و نخ و پارچه‌های رنگارنگ بر آن‌ها سوار می‌شدند، اما حالا برگزارکنندگان این کارگاه تصمیم بر این گرفتند که به دلیل کمبود زمان برگزاری کارگاه و حضور شرکت‌کنندگانی با سنین مختلف، از ابزار ابتدایی ساخت عروسک‌ها استفاده کنند. با این وجود روبان‌های رنگارنگ و پارچه و نخ عضو جدایی ناپذیر این تکم‌ها بوده است. یکی از اساتید حاضر در این کارگاه به این موضوع هم اشاره کرد که در گذشته تَکَم‌ها و تَکَم‌چیان از جایگاه مقدسی برخوردار بودند، به طوری که مردم شهر و روستا برای آن‌ها نذر می‌کردند یا با بستن روبان و نخی به تَکَم نیت می‌کردند. 

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

آنچه که در این کارگاه ساخته می‌شود در نهایت تبدیل به عروسکی خواهد شد به شکل بز که بر سطحی به شکل چمن سوار است. بز همانطور که در قصه رسیدن بهار از زبان تکم‌چی‌ها بیان می‌شود با استفاده از تکه چوبی که به آن متصل شده بر سطح زیرینش جست و خیز کرده و خبر از رسیدن بهار می دهد؛ زنگوله‌های آویخته شده به آن صدا می‌کند و پارچه‌های رنگارنگ اطرافش به حرکت در می‌آید. اگرچه این عروسک‌ها به نظر در شأن یک سنت دیرینه نمی آید، با این حال برای آشنایی کودکانی که در این کارگاه حضور پیدا کردند مناسب است، اما کودکان تنها شرکت‌کنندگان این کارگاه یک ساعت و نیمه نیستند. در کنار همه شرکت کنندگان چهره زنی به چشم می خورد که به نظر در سال‌های پایانی شصت سالگیش به سر می‌برد. می گوید علاقه کارهایی دارد که هنر دستی محسوب شود. عروسک سازی را هم دوست دارد و می‌گوید که برای آشنایی با تَکَم‌ها شوق دارد. اصالتا گیلانی است و زمانی که برگزار کننده کارگاه به او می گوید این آیین در مناطقی از گیلان هم اجرایی می‌شده تعجب می‌کند و ذوق زده می‌شود. همراه پسرش که حدودا ۳۰ ساله است به این کارگاه آمده است؛ پسرش اما دقایقی بعد از آغاز، گویی از حضور در این کارگاه کلافه شده باشد، می‌رود و دیگر بر نمی‌گردد. پسر جوان دیگری هم اما در این کارگاه حضور دارد. به تنهایی آمده است و می گوید که دانشجوی ادبیات نمایشی و بازیگر تئاتر است. علاقه به آیین‌های قدیمی ایرانی دارد و در این باره مطالعاتی را هم داشته است. بقیه شرکت کنندگان اما کودکان و همراهانشان هستند. کودکانی که اغلب علاقه به ساخت عروسک‌ها دارند و به رسم کودکی هر کدامشان هم تاکنون چند عروسک ساخته‌اند.  

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

ساختن برای بعضی از این بچه‌ها هنوز دشوار است. کار کردن با نخ و پارچه و چسب و قیچی با دست‌های کوچکشان چالش برانگیز است، برای همین بزرگ ترها کمکشان می کنند؛ گاه بیش از اندازه‌ای که باید و گاهی هم در حد همراهی برای پیشرفت کار. دخالت بزرگ‌ترها در ساخت عروسک در بعضی موارد به این منجر می شود که ساخت اثر از دست کودک خارج شود، چشمانش به مادر و دیگر خود انتخابی نداشته باشد؛ از جایی به بعد دیگر حتی نمی‌داند چه رنگ‌هایی را دوست دارد و در نظرش این دست سازه حقیقتا متعلق به او نیست. به شخص دومِ سازنده بدل شده است. 

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

در مواردی دیگر اما کودک از آزادی عمل بیشتری برخوردار است. می‌گوید چه می‌خواهد و درباره مسائل تصمیم می‌گیرد، خواه درباره رنگ عروسک یا انتخاب نوارهای آن و ... . کودک اگر حین ساخت اثر با چالشی مواجه شود از دیگری که مهارت بیشتری نسبت به او دارد کمک خواهد گرفت. در این شرایط جانِ اثر را والدین کودک تغییر نمی‌دهند و کودک آنچه که ساخته را حقیقتا حاصل تلاش و انتخاب خود می‌داند. اینچنین محدودیت‌های خود را خواهد شناخت و از سویی دیگر هم نقاط قوتش را. 

قصه عروسکی که خبر از رسیدن بهار می‌دهد

اولین مرحله ساخت عروسک تَکَم تا حدی برای کودکان چالش ایجاد می‌کند. دستانشان کوچک است و فوم‌های بزرگی را که تنه بز را شکل می‌دهد میان انگشتانشان جای نمی‌گیرد. بر همین اساس پیچیدن پارچه‌های رنگارنگ دور تا دور فوم نیز برایشان دشوار است. در این مرحله اغلب برای بسته بندی فوم با پارچه‌های نمدی از بزرگ‌تر ها کمک می گیرند. سپس خود نخ‌ها را دور تا دورش می‌پیچند و برای تزیینات از روبان‌های رنگارنگ استفاده می‌کنند. پس از طی شدن این مرحله است که باید سر بز را بر آن نصب کنند. زنگوله‌ای به گردنش بیاویزند و با وصل کردن چوبی به انتهای عروسک، دسته‌ای برای حرکت دادنش تعبیه کنند. تا بز بتوانند همانند قصه‌ها جست و خیز کند. 

در این میان یکی از برگزارکنندگان این رویداد که عروسک از پیش ساخته تَکَم را در دست دارد به خواندن اشعار مشغول می‌شود و جست و خیز بز را به نمایش می‌گذارد. 

می‌خواند: «بهار آمد بهار آمد خوش آمد 

علی با ذوالفقار آمد خوش آمد

گل و نسرین به باغ آمد خوش آمد» 

سپس به زبان آذربایجانی ادامه می‌دهد: 

«سیزین بو تازه بایراموز مبارک (عید نو شما مبارک باشد)

آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز  مبارک (ماهتان، سالتان، هفته تان، روزتان مبارک) و...»

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha