به گزارش ایسنا، سردار یعقوب زهدی سومین فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس، در کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان خاطرهای از عملیات خیبر پرداخته که به مناسبت بزرگداشت ایام برگزاری این عملیات غرورآفرین منتشر میشود.
این فرمانده روایت میکند:«در حین عملیات خیبر، باران خیلی شدیدی آمد. شب عید، از قرارگاه حنین در پاسگاه شهابی برای انجام کاری به قرارگاه نصرت رفتم.
صبح که بلند شدم، دیدم همهجا را آبگرفته است. اصلاً در منطقه بهجز جادهها، همهجا زیرآب رفته بود؛ چون جای تطبیق ما، وسط یک دشت و تقریباً یک مقدار پایینتر از پاسگاه شهابی بود، آب تقریباً آنجا را محاصره کرده بود. همه داشتند از جاهایی که در محاصره بودند، فرار میکردند.
من گفتم باید پیش بچههایم بروم. به هر شکلی که بود، با یک تویوتا که تا بالای چرخهایش را آبگرفته بود، خودم را به قرارگاه حنین رساندم، ولی چون چند شب متوالی باران بارید، آنجا محاصره شدیم.
حدود یک هفته در محاصره بودیم. سکوت عجیبی حکمفرما بود. توپخانه نه از طرف دشمن و نه از طرف ما کار نمیکرد. اصلاً همه توپها و مهمات زیرآب رفته بودند. فقط یک کاتیوشا بود که کار میکرد، بقیه توپخانهها کار نمیکردند، ولی ارتباط بیسیم و تطبیق برقرار بود.
هفت-هشت نفر آنجا بودیم، حالا من اسم نمیبرم، بغل ما یک قرارگاهی بود که تخلیه کرده و رفته بودند. ما داخل قرارگاه آنها رفتیم، دیدیم تخممرغ و کنسرو آنجا دپو شده است.
گفتیم که روزی ما را خدا رساند! چون در محاصره آب بودیم، نمیتوانستند به ما غذا برسانند. تعدادی کالک و مدارک هم بود، آنها را در جعبه مهمات گذاشتیم و با خودمان بردیم.
آقای حمید سلیمی و محمد نواب هم پیش ما بودند. ما هفت-هشت نفر یک هفته آنجا باید در محاصره آب تحمل میکردیم.
در آن یک هفته، برای اینکه سرگرم شویم، مسابقات هفتگانه نظامی طراحی کردیم؛ مثلاً تیراندازی با کلاش، تیراندازی با کلت، قایقسواری، کشتی و انواع و اقسام این موارد را برنامهریزی کردیم.
خلاصه، هفت مسابقه را طراحی و برگزار کردیم. آن یک هفته باوجود همه سختیهایش به ما خوش گذشت.»
منبع:
محمود چهارباغی، امیرمحمد حکمتیان، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: توپخانه سپاه پاسداران (جلد اول) : روایت یعقوب زهدی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، ص ۴۲۹
انتهای پیام
نظرات