ما در جامعهای زندگی میکنیم که عموماً والدین به دنبال تشویق فرزندان و حمایت از آنها برای کسب علم و دانش از دوران طفولیت و در نهایت راهیابی به دانشگاه برای کسب مدارج علمی و سپس ورود به بازار کار با بهرهمندی از مدرک دانشگاهی و مراکز آموزش عالی هستند.
اینکه بدانیم چه میزان از خواستهها و برنامهریزیهای والدین برای آینده به خصوص «آینده شغلی» و راه و روش «رزق و روزی» فرزندان معقولانه و قابل تحقق بوده یا اینکه فرزندان تا چه اندازه توان برآورده کردن انتظارات والدین را دارند، خود جای بحث و کنکاش بسیار دارد اما آنچه مهم است، «طی مسیر زندگی بدون اتکا به پدر و مادر بوده» که جامعه امروز نوجوان و جوان کشورمان با این اصل مهم فاصله بسیاری گرفته است.
هستند کودکانی که تمایل به تحصیل ندارند، هستند نوجوانانی که به دلایل مختلف از ادامه تحصیل باز میمانند و هستند جوانانی که آنچنان به والدین متکی بودهاند که به مصرفکنندگانی بیمسئولیت و یا ناتوان از لحاظ کاری تبدیل شدهاند.
در این میان فرزندانی نیز وجود دارند که از دوران تحصیل در ردههای متوسطه و گاهی ابتدایی «شغل آینده» خود را به دور از احساسات «خلبان شدن، پزشک شدن، معلم شدن و... » تعیین و گام به گام برای رسیدن به هدف حرکت کردهاند.
ما هم بر این باور هستیم که «موفقیت تنها در ورود به دانشگاه و صرفاً در اخذ مدرک خلاصه نشده است» بلکه شاخص و معیار سنجش موفقیت در هر مکان و زمانی متغیر بوده و گاهی در یک محیط غیرقابل باور انسانهایی زیسته و موفقیتهایی را به دست آوردهاند که علاوه بر کسب اعتبار و نام برای خانواده، در محل زندگی خود بسیار مثمرثمر واقع شدهاند.
در همین راستا و در آستانه ۱۶ آذر «روز دانشجو» پای صحبتهای «فرزاد سقایی» از دانشجویان جهادگر موفق رشته پزشکی استان گلستان نشستیم که راز موفقیت وی را در برنامهریزی برای انجام توأمان تحصیل، اشتغال، همسرداری و در آیندهای بسیار نزدیک پذیرفتن مسئولیت پدر بودن جویا شویم.
ایسنا: خودتان را معرفی کنید؟
«فرزاد سقایی» متولد بندرگز، متأهل و دانشجوی سال پنجم رشته پزشکی و در حال حاضر ساکن گرگان هستم. علاوه بر اینکه به تحصیل خود ادامه میدهم، به شکل پاره وقت کارهای طراحی انجام میدهم و یا در اراضی زراعی کار میکنم تا درآمدی داشته باشم.
ایسنا: از چه زمان به استقلال مالی فکر کردید؟
من از ۱۷ سالگی دغدغه استقلال درآمدی از خانواده را داشتم و این روحیه را در خود میدیدم تا اینکه کار کردن را آغاز کردم. از آن موقع کار را برای خودم عار نمیدانستم. از کار کردن در زمینهای زراعی و باغی تا فعالیت در زمینه طراحی در مؤسسات مختلف را تجربه کردهام.
برای اینکه به تحصیلم آسیب وارد نشود، کار در باغ را به روزهای پایانی هفته و تعطیلات جمعه موکول میکردم و با رفت و آمد به شهرستان بندرگز میتوانستم وظایفی را که داشتم، مدیریت کنم.
ایسنا: فعالیت در زمینه طراحی را چگونه آغاز کردید؟
شاید تعجب کنید که چه ارتباطی بین علم پزشکی، باغبانی و طراحی وجود دارد. من به دلیل شرایط خانوادگیام از دوران کودکی در اراضی کشاورزی کار میکردم. از سال ۱۳۹۵ به کمک یکی از دوستان فعالیت در زمینه طراحی را آغاز کردم و با توجه به نیازی که در بسیج دانشجویی برای طراح بود این حرفه را جدی دنبال کردم تا توانستم فنون کار را بیاموزم.
برای تکمیل دانش طراحی از اینترنت استفاده کردم و بعد دورهای را در یکی از آموزشگاهها گذراندم و هم اکنون از این ظرفیت برای کسب درآمد و کمک به اقتصاد زندگی شخصی خود استفاده میکنم.
ایسنا: از آخرین وضعیت تحصیل خود بگویید؟
به امید خداوند متعال تا دو سال آینده فارغ التحصیل میشوم و تعهد دارم که در بندرگز مشعول به کار شوم. به یک سری از زیرشاخههای پزشکی از قبیل «اطفال و اورژانس» بیشتر علاقمند هستم و تا تحقق همه اهدافم به مسیر ادامه میدهم.
ایسنا: چگونه به علم پزشکی علاقمند شدید؟
زمانی که اول دبیرستان بودم هنگام بازی در کوچه دچار شکستگی از ناحیه دست شدم و به اجبار در بیمارستان ۵ آذر گرگان بستری شدم و توسط پزشک پیشکسوت «دکتر محمد کلانتری» جراحی به روی دستم انجام گرفت.
پس از مرخصی بارها به مطب ایشان مراجعه کردم تا وضعیت دستم پس از جراحی را پیگیری کنم. تصاویری را از انجام جراحیهای مختلف در دیوار مطب خود چسپانده بود. با دیدن آنها ترغیب شدم که میتوانم من هم مانند ایشان در حرفه پزشکی فعالیت کنم.
از همان موقع تصمیم گرفتم که با استفاده از همه انرژی درس بخوانم تا مسیر زندگی من آنچنان که میخواهم باشد.
ایسنا: ویژگیهای یک پزشک از دید شما چیست؟
قطعاً یک پزشک موفق باید صبور باشد. معمولاً بیماران و همراهان آنها بیحوصله و گاهی عصبانی هستند و اغلب درست ارتباط برقرار نمیکنند.
در پزشکی اطفال عموماً مخاطب پزشک والدین کودکان بوده و برای اینکه بتوانیم تشخیص و درمان درست داشته باشیم باید بتوانیم ارتباط درستی با والدین داشته باشیم و از هم اکنون خودم را برای آن روزها آماده کردهام.
ایسنا: رابطهای بین دوران دانشجویی و کار وجود دارد؟
یکی از مشکلات جامعه جوان کشور نحوه تربیت از دوران طفولیت در محیط خانواده است. باید این را بپذیریم که اگر به فرزندان خود مسئولیت اجتماعی ندهیم، قطعاً با چالش و آسیب مواجه خواهیم شد.
طی سه دهه اخیر والدین اغلب دارای یک فرزند شدهاند و به همین دلیل مستقل بار نیامدهاند و نمیشود از آنها بیش از این چیزی که هستند، انتظار داشت.
من پس از آنکه دغدغه کار داشته باشم، تصمیم به ازدواج گرفتم که همین عاملی شد تا بتوانم مسیر اشتغال خودم را هموارتر کنم و منتظر پایان یافتن دوران تحصیل نباشم.
ایسنا: مشکلات مالی خود را چگونه رفع میکنید؟
بی شک هر انسانی در زندگی خود با مشکلات مالی مواجه میشود و من هم با توجه به اینکه هم دانشجو و متأهل هستم، اینگونه مشکلات را تجربه کرده و روزهای سخت داشتهام.
با توجه به اینکه همسر من هم «دانشجو معلم» بوده و صبوری و قناعت از ویژگیهای اوست، در ارائه راهکار برای عبور از مشکلات مالی کاملاً همراه است و به همین دلیل توانستهایم مشکلات مالی را مدیریت کنیم.
دانشجویان و به خصوص جوانان باید در این شرایط اقتصادی سخت به فکر مدیریت مشکلات خود باشند تا در زندگی عادی آنها خللی ایجاد نشود.
ایسنا: به مهاجرت خارج از کشور پس از پایان دانشگاه فکر کردهاید؟
اصلاً به این مورد فکر نمیکنم و به این معتقد هستم که برای تحصیل از بودجه دولت و حکومت استفاده کردهام و آموختههای من هم باید در خدمت کشورم باشد.
امثال من باید مهرههای حلکننده مسائل و مشکلات کشور باشند و باید این را باور داشته باشیم که کشور ما به ما نیاز دارد.
همزمان با دانشگاه در بسیج دانشجویی فعالیت دارم و با همراهی سایر دانشجویان در اردوهای جهادی شرکت میکنم.
وقتی برای ارائه خدمات به برخی مناطق محروم و اغلب دوردست میروم و وضع ضعیف زندگی آنها را در کنار ایمان، باور و میهن دوستیشان میبینیم، غبطه میخورم و انگیزهام برای خدمت به اینگونه هموطنان چند برابر میشود.
ایسنا: از اردوهای جهادی دانشگاه بگویید؟
دوران دانشجویی سرشار از تجربه و شناخت است. هر روز تجربه کسب میکنی و هر روز بار علمی خود را بالا میبری.
باید بگویم بیش از ۱۰ مورد با اردوهای جهادی دانشگاه و بسیج به مناطق مختلف استان رفتهام. فراموش نمیکنم به روستایی و به عبارتی محلهای به نام «ابراهیم آباد» رفتیم که به نوعی چسپیده به شهر گرگان است و راه آهن از وسط این روستا میگذرد.
اهالی آن انسانهایی کاری و بسیار با ایمان بودند و در دیوار منازل اکثریت آنها عکس امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری قرار داشت و از حداقلترین خدمات از جمله مدرسه محروم هستند تا حدی که آب شرب آنها با تانکر تأمین میشود و از بالای سر روستا کابلهای فشار قوی عبور میکند.
آنچه ما را مجذوب خود کرد، میزان دلباختگی آنها به انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و همین عوامل سبب شد تا خدمت به اینگونه هموطنان را در رأس تصمیمات خود قرار دهم.
ایسنا: سخن آخر؛
یقیناً مرزهای داخلی به ما نیاز دارد و تا زمانی که برای آبادانی مرزهای داخلی دغدغه داریم، فکر مهاجرت و امثال آن به ذهن ما خطور نمی کند.
آنچه دوران دانشجویی را نسبت به دیگر دوران زندگی انسانها متمایز کرده، علم اندوزی، نشاط علمی، تلاش، تحرّک، رسیدن به درک و بینش سیاسی و اجتماعی در کنار تزکیه نفس و خودسازی بوده و آنچه جامعه امروز ایران به آن نیازمند است عمران و آبادانی با استفاده از ظرفیت چنین جوانانی است که بیش از شناخت مرزهای خارج از حوزه استحفاظی کشور، قطعاً مرزهای داخلی ایران اسلامی را به معنای واقعی شناختهاند و میتوانند در این مسیر تأثیرگذار باشند.
انتهای پیام
نظرات