به گزارش ایسنا، سرهنگ خلبان حمید صدیق شجاع در خاطرهای از عملیات فتح المبین روایت میکند: «در یکی از مراحل عملیات فتح المبین تیم آتش به منطقه اعزام شد. ناگهان پدافند خودی شروع به کار کرد به بالگرد جلویی که جناب نژاد تقی بودند در رادیو اعلام کردم که مواظب خودش باشد او در جواب گفت که مراقب است و همچنان به پرواز ادامه داد لحظاتی بعد یک فروند هواپیمای سوخو ۲۲ مورد اصابت پدافند ما قرار گرفت و خلبان آن به نام سروان محمد راجدالسعید به اسارت نیروهای خودی درآمد.
پس از پایان عملیات وقتی به قرارگاه برگشتیم خلبان هواپیمای سقوط کرده را به قرارگاه آوردند و در صحبتی که با او داشتیم گفت: «ما از هیچی نمیترسیم ولی این بچههای هوانیروز ما را کلافه کردهاند.» پس از انجام عملیات پروازی چون پرواز دیگری به ما واگذار نشد، تصمیم گرفتیم که در رودخانه چنگوله تنی به آب بزنیم. جناب تقی دژیند که شمالی بود، بدن خود را مثل سایر شمالیها که معمولاً در کنار دریا زیر ماسه میخوابند، زیر ماسه برد و من هم به تقلید از او چنین کردم.
در حال ریختن ماسهها و به روی خودم بودم که دستم به پارچهای خورد و وقتی اطراف آن پارچه را کندم متوجه جنازه دختر جوانی شدم بلافاصله آب تنی را تعطیل و مسئولان امر را در جریان قرار دادیم و جنازه به محل مناسبی برای شناسایی و دفن منتقل شد. از اینکه عراقیها حتی به دخترجوان و بی سلاح رحم نکرده بودند، نفرت من و سایرین بیشتر شد تصمیم گرفتیم در عملیات بعدی انتقام این دختر مظلوم را بگیریم.
انتهای پیام
نظرات