به گزارش ایسنا، کتاب «ادبیات، فرهنگ و جامعه: درباره ادبیات فارسی معاصر» گردآوری و ترجمه مسعود فرهمندپور در ۲۲۱ صفحه با شمارگان ۲۲۰ نسخه و با قیممت ۱۳۵ هزار تومان در نشر مروارید عرضه شده است.
«جریانهای معاصر در شعر فارسی» نوشته احمد کریمی حکاک، «نهاد ادبیات فارسی و تبارشناسی سبکشناسی بهار» از ولی پرخاش احمدی، «سه ترانه برای ایران: جنسیت و تعهد اجتماعی در شعر پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی» نوشته مارتا سیمیدچیوا، «خوانشی پسا استعماری از رمانهای سیمین دانشور: قلمروهای مادی و معنوی در سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان» نوشته رضی احمد، ««کشته عشق»: بازخوانی میرزاده عشقی، شاعری در جستوجوی تجدد» نوشته سحر علامهزاده، ««چه در نام نهفته است»: نیما و شوق تغییر» نوشته احمد کریمی حکاک، «تصویری از مطرودان ملت در خانه سیاه است» نوشته نسرین رحیمیه»، «قیصر امینپور و شعر دفاع مقدس» نوشته نرگس فرزاد و «علل اجتماعی و پیامدهای فرهنگی استفاده از Farsi به جای Persian» نوشته کامران تلطف مقالات این کتاب را تشکیل میدهند.
در بخشهایی از مقدمه مترجم آمده است: مَتیو آرنولد معتقد بود در جامعهای که در آن فرهنگ در جایگاهی شایسته نباشد، آشوب رخنه میکند. به باور او، فرهنگ باید نقطه مقابل خیل عظیمی از محتواهای نازل باشد.
اینکه ادبیات بازتابی از جامعه و وضع آن است، واقعیتی است پذیرفته شده؛ ادبیات در خلاء به وجود نمیآید و هیچ نویسنده ای نیز بیتأثیر از اوضاع زمانهاش نیست.
امروزه برج عاج نشینی نه ممکن است و نه شایسته. نویسنده در «جهان» است و متنی که میآفریند، نیز «در جهان» است. به سخن دیگر، بخش زیادی از هر کتاب را نویسنده آن نمینویسد، بلکه دنیایی مینویسد که نویسنده در آن میزید. اما همین نویسندگان میتوانند با ارائه تصویرهایی از کنشهای انسانی در جامعه، ما را پیوسته به یاد وظیفه مهم انسان بودن بیندازند. البته کیفیت این تصویرها به کیفیت ذهن بازتابدهنده و سپس دریافتکننده آنها نیز بستگی دارد. ما خوانندگان نیز مشتاقیم درباره مردم و جوامع و فرهنگهای گوناگون بدانیم و بخوانیم.
ادبیات، زمانی که کارکردی آشکارا اصلاحگرانه دارد، نقصها و بدیهای جامعه را آیینهوار بازتاب میدهد و خوبیهای مردمان را نیز پررنگ میسازد؛ زمانی هم که این کارکرد را در اولویتش ندارد، به اشاره و تلویح بسنده میکند. میتوان چنین گفت که ادبیات در جامعه شکل میگیرد و به آن شکل میدهد. با مطالعه ادبیات یک جامعه میتوان درباره برخی ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی آن جامعه نکاتی را آموخت. نقد جامعهشناختی آثار ادبی نیز همین مطلب مهم یعنی رابطه دوسویه ادبیات و جامعه را مدنظر دارد.
مجموعه مقالات حاضر نیز با در نظر داشتن همین اندیشه گردآوری و ترجمه شدهاند.
همچنین کتاب «پس از ادبیات تطبیقی» نوشته آدریانا مارچتیچ با ترجمه مسعود فرهمندفر و پگاه فرهنگمهر در ۲۴۸ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و با بهای ۱۵۵ هزار تومان در انتشارات مروارید منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: در کتاب حاضر تاریخچه مطالعات ادبیات تطبیقی و مهمترین مفاهیم این حوزه، و نیز دیدگاههای نویسندگان و نظریهپردازان برجسته این رشته از (گوته و وسلوفسکی تا ولک، آورباخ، مورتی، و کازانووا) به شکلی آکادمیک و علمی شناسایی، بررسی و واکاوی شده است. علاوه براین، این کتاب به پرسشهایی از این دست پاسخ میدهد که آیا ادبیات تطبیقی مرده است یا با بحرانهای هویتی روبهروست و این که آیا اصولا توانسته است از چالش اوجگیری مطالعات میان رشتهای فرصت بسازد یا نه.
نویسنده کتاب خانم آدریانا مارچتیچ، دانشیار فاضل و نکتهسنج رشته ادبیات تطبیقی و نظریه ادبی در گروه فیلولوژی دانشگاه بلگراد، مطالعه تطبیقی ادبیات را در بازه زمانی اوایل قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیست و یکم با این دغدغه اصلی همراه کرده است که مطالعات تطبیقی «جدید» یا میان رشتهای نه فقط فرم و نظریه ادبی بلکه چشماندازهای ایدئولوژیکی - سیاسی- فرهنگی مدرن را نیز شامل میشود. برگردان فارسی کتاب او گامی است در راه ابهامزدایی از مفاهیم مرتبط با ادبیات تطبیقی.
انتهای پیام
نظرات