به گزارش ایسنا، کتاب «تهران تا تیرانا»؛ خاطرات مسعود خدا بنده، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی به کوشش محمد جعفربگلو توسط انتشارات شهیدکاظمی در ۱۶۰ صفحه به چاپ رسیده است.
مسعود خدابنده که با نام مستعار «رسول» در سازمان مجاهدین خلق فعالیت میکرد، در تابستان ۱۳۶۰ مسئول مستقیم انتقال محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری(عاملین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری و دفتر نخستوزیری) بود. اطلاعات او از پیشینه سازمان، روابط تشکیلاتی، طرحهای عملیاتی گوناگون، کمپ اشرف، منابع مالی سازمان مجاهدین خلق و پشتپرده روابط مسعود رجوی با افراد و گروههای مختلف، خواندنی و جالب است.
به باور خدابنده که در سال ۱۳۷۵ از سازمان جدا شد و امروز خارج از ایران به سر میبرد، سنوات حضورش در فرقه رجوی، سیاهترین سالهای عمرش بوده است. ازاینرو امروز بنا را بر افشاگری و واگویی ناگفتهها گذاشته است.
اتفاقاً فرقه رجویه هم دلخوشی از او ندارند؛ در رسانههای سازمان از او بهعنوان «شیطان بنده» یاد میشود و این، عمق کینه منافقین از مسعود خدابنده را نمایان میکند.
حافظه مثالزدنی و قدرت تحلیل بالای مسعود خدابنده و همچنین اینکه وی بهعنوان نزدیکترین فرد به مسعود و مریم رجوی، اطلاعات ذیقیمتی از سرکرده فرقه منافقین دارد نیز،
این عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق، بعد از ترورهای ۷ تیر و ۸ شهریور ۶۰ در اغلب جلسات علنی و غیرعلنی سازمان حضور داشت و شاهد بود چگونه مسعود رجوی به این
عملیاتها افتخار میکرد. او درباره ترورهای دهه ۶۰ معتقد است: «هدف رجوی سرنگونی حکومت نبود؛ هدفش این بود که دستش پیش ولینعمتانش پر باشد. رجوی در جلسات این دیدگاهش را بارها بصورتهای مختلف مطرح کرده بود.
کشمیری و کلاهی در جریان انقلاب راه به حزب جمهوری یا نخستوزیری باز کرده بودند. اینطور نبود که سازمان اینها را تربیت کرده و سپس به درون تشکیلات حزب یا نخستوزیری فرستاده باشد؛ بخشی از شگردهای رجوی (با استفاده از تخصص سرویسهای غربی) نزدیک شدن به نفرات شناخته شده بود و الان هم هست؛ البته نه به عنوان «مجاهدین خلق»! شخصا فکر میکنم حتی افرادی مثل کلاهی و کشمیری را هم به همین طرق آلوده کردند.»
خاطرات خدابنده را جذابتر کرده است. بیگمان خواننده با مطالعه هر بند از این خاطرات، آگاهی تازهای درباره سازمان مجاهدین خلق به دست خواهد آورد.
انتهای پیام
نظرات