مظفر عباسزاده سالهای ١٣٧۶ تا ١٣٨٠ در مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی در رشته کارشناسی مرمت تحصیل کرده است. او که درحال حاضر عضو هیأت علمی دانشکده معماری، شهرسازی و هنر دانشگاه ارومیه است و در رشته مرمت ابنیه تاریخی فعالیت میکند، تعطیلی مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی را دغدغه حوزه میراث فرهنگی نمیداند و آسیبهای آموزشی در حوزه میراث فرهنگی را ناشی از نداشتن ارتباط وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با وزارت علوم و دانشگاههای مرتبط میداند.
عباسزاده در گفتوگو با ایسنا در این باره توضیح داد: در یک بازه زمانی آموزش رشتههایی مانند موزهداری، صنایعدستی و مرمت بنا و آثار تاریخی ضرورت داشت، بخشی از سازمان میراث فرهنگی عهدهدار آموزش بود، بر همان اساس میراث فرهنگی مرکزی را با هدف تربیت نیروی متخصص دایر کرد که نتیجه خیلی خوبی هم داشت. امروز بیش از ٩٠ درصد کارشناسانی که در حوزه میراث فرهنگی در درجات بالا حضور دارند از کارشناسان و فارغالتحصیلان همین مرکز هستند، اما زمانیکه شرایط تغییر میکند و دانشگاهها میتوانند این وظیفه را عهدهدار شوند بایستی این وظیفه به وزارت علوم واگذار شود، کما اینکه این اتفاق افتاده و طبیعی است این سازمان نتواند وظیفه آموزش را عهدهدار شود.
او بیان کرد: به نظر من خلائی که در حوزه میراث فرهنگی وجود دارد ناشی از تعطیلی این مرکز نیست، بلکه این است که سازمان میراث فرهنگی نتوانسته با وزارت علوم ارتباط برقرار و این نیاز را مطرح کند. در واقع سازمان میراث فرهنگی باید به عنوان متولی امر حفاظت، موزهداری و صنایع دستی، تشکیلات، موسسات و کارگاههایش را در اختیار وزارت علوم قرار دهد تا دانشجویان این رشتهها بتوانند در این کارگاهها شرکت کنند. این اتفاق باعث شده که در ۱۰ سال گذشته یکسری کارشناس تربیت کنیم که بیشتر در حوزه تولید فعالاند و بسیاری از آنها تجربه عملی ندارند، دست به آثار نزدهاند و یا کارگاهی ندیدهاند.
این کارشناس ارشد مرمت اضافه کرد: اگر بگوییم این مرکز نباید تعطیل میشد و باید به کارش ادامه میداد، باید به این توجه داشته باشیم که اسناد بالادستی کشور اجازه فعالیت مؤسسات و سازمانهای دیگر برای آموزش عالی را نمیدهد. در این مورد یا باید اسناد بالادستی را اصلاح کنیم که از نظر من ضرورتی ندارد یا تعامل سازنده بین وزارت علوم با دستگاههای اجرایی برقرار کنیم. در این صورت همان نتیجهای را که در مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی کسب کردیم، بهدست میآوریم. ویژگی مرکز آموزش عالی این بود که دانشجویان آن میتوانستند در سایتها، بناها و موسسات تحقیقاتی بهراحتی فعالیت کنند، اما اینکه هر وزارتخانه و سازمانی بخواهد یک مرکز آموزش عالی راه بیندازد، عملی نیست و نتیجهای نخواهد داشت.
عباسزاده اظهار کرد: نکته دیگر این است که مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی فقط در تهران بود، آیا این امکان برای استانهای دیگر هم فراهم بود؟ در حال حاضر در بسیاری از استانهای کشور شرایطی بهوجود آمده است که در دانشگاهها نیروهای متخصص این حوزه تربیت شوند و همانطور که گفتم خلائی که وجود دارد نداشتن ارتباط سازنده وزرات علوم با دستگاههای اجرایی کشور است.
او در پاسخ به این سوال که برخی رشتههای حوزه میراثفرهنگی در دانشگاههای کشور تعریف نشده است، درحالیکه در مرکز آموزش عالی این رشتهها تدریس میشدند، در این مورد چه اقدامی باید کرد؟ گفت: متولی آموزش در سطح آموزش عالی باید وزارتخانه علوم باشد. من معتقد نیستم که هر سازمان برای خودش مرکز آموزش راه بیندازد و نیروی متخصص تربیت کند، بلکه باید این تعامل بین سازمانها و وزارتخانه علوم شکل گیرد. میراث فرهنگی هم باید در این آموزش مشارکت کند و سرفصلهای آموزش را متناسب با نیازهای جامعه تعریف کند و دانشگاهها را مجاب به تأسیس چنین تشکیلاتی کند. اگر این ارتباط ایجاد شود بسیار سازندهتر از راهاندازی دوباره مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی خواهد بود.
عباسزاده درباره تضعیف بدنه کارشناسی میراث فرهنگی و استفاده نکردن از متخصصان در این حوزه نیز اظهار کرد: به نظر من تعطیلی مرکز آموزش عالی یکی از عوامل ضعیف شدن بدنه کارشناسی میراثفرهنگی است. در حال حاضر با رشد دانشگاههای کشور در تدریس رشتههای حوزه میراث فرهنگی همچنان از نیروهای تربیت شده در بدنه میراث فرهنگی استفاده نمیشود و به دلیل جذب نکردن نیروی تخصصی در ادارات میراث فرهنگی این خلاء به وجود آمده است. ما در این سالها جذب نداشتیم که ببینیم چه کسی خوب است یا بد، برای مثال امروز سالی ٨٠ کارشناس مرمت بناهای تاریخی فارغالتحصیل میشوند، اما موضوع این است که چند درصد از آنها جذب میشوند؟ بنابراین بحث استخدام هم یکی از مواردی است که بدنه کارشناسی را ضعیف کرده است. من در حوزههایی که در استانهای آذربایجان غربی و شرقی فعالیت میکنم، یاد ندارم در ۱۰ سال اخیر از فارغالتحصیلان رشته مرمت یا معماری حتی سه نفر در بدنه میراث فرهنگی استخدام شده باشند. طبیعی است که در چنین شرایط بدنه کارشناسی میراث فرهنگی را از دست میدهیم. وقتی بازار کار در رشتههای میراث فرهنگی از دست برود طبیعی است که آرام آرام مخاطب چنین رشتههایی را نیز از دست میدهیم و بهترین دانشجویان به این رشتهها علاقهمند نمیشوند.
او افزود: ما برای اینکه بتوانیم در رشتههایی مانند حفاظت مرمت در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجو جذب کنیم، این رشتهها را بین رشتهای کردهایم و با ایجاد فضای آزاد بین رشتهها و تخصصهای مختلف، هر دانشجویی با هر مدرکی میتواند وارد این حوزه شود و دقیقا زنگ خطر از همین نقطه آغاز شد. در این مواقع به کارشناسی این رشتهها صرفا به عنوان یک مدرک نگاه میکنند و فارغالتحصیلان هم انتظار ندارند در این حوزه فعالیت کنند.
عباسزاده در پایان تاکید کرد: من هم به عنوان کسی که در مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی درس خواندم و خاطراتی از آن دارم، دوست دارم این مرکز احیا شود، اما این مطالبه باید منطقی باشد. اگر این مطالبه را درخواست کنیم فردا دیگر دستگاههای اجرایی هم این درخواست را خواهند داشت. پشت این مطالبه باید منطق باشد؛ چرا باید وزارتخانه میراث فرهنگی حق داشتن چنین مرکزی را داشته باشد ولی دیگر دستگاهها از این حق محروم باشند؟ وزارت میراث فرهنگی باید در تعامل با وزارت علوم در مسیر آموزش حوزه میراثفرهنگی کمک کند.
انتهای پیام
نظرات