به گزارش ایسنا، نشست باشگاه فیلم تهران پس از نمایش فیلم «مجبوریم» با حضور رضا دُرمیشیان (نویسنده، تهیهکننده و کارگردان فیلم)، دکتر محمد کیاسالار ( متخصص اخلاق پزشکی) ، امیر رییسیان (وکیل پایه یک دادگستری)، عزیزالله حاجیمشهدی (منتقد سینما) و کورش جاهد (مجری و کارشناس) برگزار شد.
در ابتدا این نشست کورش جاهد اظهار داشت: امروز فرصت این را داریم که فیلم سینمایی «مجبوریم» را از سه منظر قانونی، اخلاق پزشکی و سینمایی مورد بررسی قرار دهیم و به همین دلیل به پیشنهاد کارگردان از حضور سه کارشناس در این تخصصها امروز بهرهمند میشویم.
عزیزالله حاجیمشهدی در ادامه این نشست با اشاره به اینکه سینمای دُرمیشیان را از ابتدا تا امروز به دقت دنبال کرده است، گفت: دُرمیشیان از جمله کارگردانهای بد اقبالی است که جامعه با او برخورد خوبی نداشته و جرم او خوب دیدن و خوب پرداختن به مسائل مختلف است. ما در کشوری زندگی میکنیم که هنرمندان را به سمت خنثیسازی، نگاههای ساده و سهل هدایت میکنند و خیلی ناجوانمردانه با این فیلمها برخورد میشود.
وی افزود: این فیلم خیلی پاک و روان قصهاش را روایت میکند و در واقع یک آینه در مقابل ما میگیرد که در نهایت هم قضاوت را به مخاطب میسپارد و حتی دست به قضاوت هم نمیزند.
در ادامه حاجیمشهدی در پاسخ به این پرسش که چرا برخی آثار به سیاهنمایی محکوم میشوند و سعی دارند از این طریق در جشنوارههای جهانی موفق عمل کنند، گفت: سیاهنمایی یعنی انکار واقعیت و ارائه تصویری خلاف واقعیت. وقتی شما فیلم را از اولین سکانس تا سکانس پایانی، مثل یک مستند پیش میبرید و هیچ آگراندیسمان و بزرگنمایی در هیچ بخشی از فیلم به چشم نمیآید و دیگر نمیتوان به آن اتهام سیاهنمایی زد. کافی است همه ما به آنچه که در جامعه میبینیم دقت کنیم و میبینیم که شاید تصاویر فیلم «مجبوریم» سیاه باشد اما سیاهنمایی نیست، چرا که وضعیت امروز ما به همین شکل است و مدیران بسیاری هستند که مخالف حضور این فیلمها در جشنوارههای جهانی هستند، چرا که نمیخواهند این ضعفها دیده شوند.
وی افزود: در «مجبوریم» ما شعار گلدرشت نمیبینیم و این کاملاً نشانی از جامعه ما است. آدمهای این فیلم هم قربانی و هم مقصر هستند و فیلمساز سعی کرده روایتی واقعی داشته باشد.
در ادامه دکتر محمد کیاسالار خاطرنشان کرد: فیلم سینمایی «مجبوریم» را اگر بخواهیم از منظر فلسفه اخلاق مورد تحلیل قرار دهیم، فیلمی است که در آن اخلاق در برابر اخلاق قرار گرفته است. در واقع، خانم پندار از منظر مکتب اخلاقی پیامدگرا به مسائل نگاه میکند و خانم وکیل از منظر مکتب اخلاقی وظیفهگرا؛ در واقع، هر دو شخصیت مشغول انجام یک کار اخلاقی هستند و از نگاه خودشان کاری که انجام میدهند، کاملاً درست و منطقی است. فیلم یک دو راهی اخلاقی را مطرح میکند که نمیشود یک نفر را به کلی مقصر دانست و دیگری را کاملا تبرئه کرد.
وی افزود: هفت سال پیش، انتشارات "راتلج" کتابی در حوزه اخلاق سینما منتشر کرد که اتفاقاً عکس جلد آن هم از سینمای ایران از فیلم «جدایی نادر از سیمین» بود. حرف سینربرینک، نویسنده، در این کتاب این بود که سینما در دنیای امروز، ابزار نیرومندی برای تقویت توان همدلی و همذاتپنداری مخاطبان و شهروندان است و هر فیلمی که بتواند مخاطب خود را در دو راهیهای اخلاقی قرار دهد و او را به تأمل اخلاقی وادار کند، یک قدم در راستای اخلاقیتر شدن جامعهاش برداشته است. نظر نویسنده این است که سینمای ایران در بیان و تبیین دو راهیهای اخلاقی، فیلمهای خوب و موفقی دارد. به نظر من، فیلم "مجبوریم" آقای درمیشیان هم یکی از همین فیلمهای موفق در طرح دوراهی اخلاقی است که به تعبیر سینربرینک، میتواند مخاطبش و جامعهاش را به تأمل اخلاقی وادار کند و همدلیاش را برانگیزد و او را اخلاقیتر کند.
وی در ادامه تأکید کرد: هر دو کاراکتر زن که مقابل هم قرار گرفتهاند با گلبهار به دلیل زن بودنشان به خوبی ارتباط برقرار کرده و همذاتپنداری میکنند، اما هر کدام از نگاه اخلاقی خود دفاع میکند.
در ادامه امیر رئیسیان با اشاره به اینکه بحثهای حقوقی درباره این فیلم بسیار صورت گرفته و لازم نیست به تکرار آنها بپردازد گفت: مثلا در این فیلم پس از اینکه سالها همه سیستم سینما و صداوسیمای ما به نوعی ضد وکیل بود اما در فیلم «مجبوریم» ما وجههای مثبت از وکیل را میبینیم و از این جهت میتوان ساعتها درباره موضوع فیلم صحبت کرد. میتوان بحثی طولانی درباره اینکه یک پزشک چطور میتواند برای بیمار تصمیم گیرد. در اینجا یک بحث اخلاقی مطرح میشود که آیا من حق دارم برای خیر و صلاح دیگری تصمیم بگیرم یا خیر. همچنین کشمکشی که میان دو مکتب اخلاقی وظیفه گرا(کاراکتر وکیل) و فایده گرا(کاراکتر پزشک) اتفاق افتاد و به نظر من کارگردان از موضع مکتب دیگری که اخلاق فضیلتگرا محسوب میشود به داستان میپردازد و به موضوع نگاه میکند و بحث مفصلی است که در نشستهای فیلم برخی از آنها به خوبی گفته شده است. از سوی دیگر شیوه تصمیمگیری خانم پندار را میتوان علاوه بر اینکه در زاویه دید اخلاق فایدهگرا بررسی کرد حتی میتوان آن را نگاهی فاشیستی نیز دانست که حق تصمیم گیری در خصوصی ترین امور آدمها را از آنها سلب میکند. که با دیدگاههای متعددی اصلاً قابل دفاع نیست اما افراد زیادی از این زاویه دید به تحلیل این فیلم پرداختند و نظرشان این بود اگر جای شخصیت دکتر بودند چنین میکردند! و این جای بحث بسیاری دارد، اما ترجیح میدهم به جای اشاره به مباحثی که اغلب تکراری است، بر این نکنه تاکید کنم که کار مهم آقای درمیشیان نه تنها در ساخت فیلم دغدغهمندانه و ارزشمند است بلکه پس از ساخت نیز این موضوع که ایشان نمایش فیلم را به فرصتهایی تبدیل کردند برای «گفتگو پیرامون موضوعات فیلم و آسیبهای اجتماعی» موضوع مهمی است. این نشان دهنده اصالت دغدغه ایشان است که درباره فیلم «مجبوریم» حائز اهمیت است، همین نشستها است، همین که ما فیلمی دیدهایم که درباره آن بحث میشود و من کمتر فیلمسازی را میشناسم که فیلمش را به این شهر و آن شهر ببرد، نشان دهد و تلاش کند که بیشتر دیده شود و درباره آن بحث شکل بگیرد.
در ادامه جاهد پرسشی درباره مبحث قانونی عملکرد پزشک فیلم «مجبوریم» مطرح کرد و گفت: چرا وکیل هر جا که مراجعه میکند خوانش متفاوتی از قانون وجود دارد، آیا قانون درباره این موضوع که پزشک حق تصمیمگیری برای بیمار دارد یا خیر را با صراحت بیان نکرده است؟
رئیسیان در پاسخ به این پرسش گفت: این همان وضعیت مغشوشی است که در آن قرار داریم. ما در وضعیتی هستیم که دچار فروپاشی همه ساختارهای اجتماعی هستیم و در این فیلم تنها گلبهار نیست که در اجبار قرار گرفته و همه شخصیتها اعم از پزشک، وکیل، بزهکار، پلیس و... همگی مجبور هستند. نه پزشک و نه وکیل هیچکدام در فیلم کاملا به کد اتیک خودشان پایبند نبودند و اگرچه حق نداشتند اما گویا مجبور بودند.
در بخش دیگری از این نشست رئیسیان خاطرنشان کرد: نکته مهمی در فیلم هست و در لایه زیرین این فیلم میبینیم که مقدمه تولید مثل، هویت است. چرا گلبهار قصه «مجبوریم» حق بچهدار شدن ندارد و یا این حق از او گرفته شده است؟ ریشه این پرسش و در واقع شک، این است که او امکان هویت داشتن در جامعه امروزی را ندارد. هویت امروز با تابعیت و شناسنامه معنا پیدا میکند و کسی که این دو را ندارد عملا حق تکثیر خود را هم ندارد. نتیجه اینکه اگر امروز آدمها انگیزه تولید مثل ندارند یکی از دلایلش بحران هویت و تعلق به جامعه است و در جامعهای که کسی احساس تعلق نداشته باشد، تولید مثل هم صورت نمیگیرد.
حاجیمشهدی نیز در ادامه این بحث گفت: برخی شاید انگیزه شخصیت وکیل در فیلم «مجبوریم» را منطقی ندانند. برای این بحث به یک تجربه شخصی رجوع میکنم. برادر من وکیل است و چند وقت پیش به مدتی طولانی درگیر یک پرونده بود که در نهایت با اعدام موکلش که به قتل محکوم شده بود آنقدر حالش بد شد که در بیمارستان بستری شد. برخی وکلا آنقدر در کار خود اخلاقمدار، صادق و دغدغهمند هستند که شاید برای دیگران باورپذیر نباشد.
وی افزود: وقتی هم کانون وکلا و هم جامعه پزشکان از این فیلم تقدیر میکنند به نگاه درست کارگردان از این پیشه مربوط میشود. خانم وکیل وارد هر مرحله که میشود با یک سد روبرو است و او در شرایطی است که انگار خیلی چیزها میداند که دیگران از آن بیخبر هستند.
این منتقد خاطرنشان کرد: یکی از ویژگیهای مثبت «مجبوریم» این است که شما از سکانس اول تا انتها با فیلم ارتباطی برقرار کرده و درگیر آن میشوید و ریتم خوبی که این فیلم دارد به نظر من بخش عمدهاش به تدوین خوب آن مربوط میشود.
در ادامه کیاسالار درباره تصمیمگیری پزشک برای بیمار از منظر اخلاق پزشکی گفت: در اخلاق پزشکی، چند اصل مهم داریم که پزشک باید به آنها پایبند باشد؛ به عنوان مثال، احترام به اتونومی یا ترجیح و تصمیم بیمار یک اصل است که پزشک باید به آن پایبند باشد. اما از سوی دیگر، پزشک باید به اصل سودرسانی به بیمار هم متعهد باشد. گاهی این دو اصل در تضاد و تعارض با یکدیگر قرار می گیرند و تصمیمگیری دشوار میشود. این همان وضعیتی است که خانم دکتر پندار در این فیلم دچارش میشود. از یک طرف، بیمارش یک دختربچه (گلبهار) است که دارند از او بهرهکشی میکنند و خودش توان تصمیمگیری ندارد و تصمیمگیرنده جایگزینش (مجتبی) هم وضعیتی به مراتب بدتر از خود او دارد. خانم دکتر میبیند که اگر بخواهد به تصمیم و ترجیح آنها احترام بگذارد، در واقع، باید اجازه بدهد که همچنان آن دختربچه (گلبهار) استثمار شود و کودکانی مانند خود او متولد شوند و این چرخه معیوب ادامه پیدا کند. او با این پیش فرض و با توسل به اصول مکتب اخلاقی پیامدگرا تصمیم میگیرد که اصل سودرسانی را به اصل اتونومی ترجیح بدهد و به همین دلیل، آن عمل را انجام میدهد. این وضعیتی است که با شیوه فکری خانم دکتر در این فیلم، سازگار است؛ یعنی از آن شخصیتی که ما در این فیلم میبینیم، برمیآید که چنین عملی را انجام بدهد.
رئیسیان در پاسخ به اظهارات کیاسالار گفت: مجوز اخلاقی اقدام پزشک در فرایند درمان معنا دارد و پس از درمان تشخیص مصالح زندگی بیمار با پزشک نیست، اگر در مقطع فرایند درمانی پزشک به سودرسانی فکر کند این سودرسانی منطقی است اما بحث درباره عقیمسازی مربوط به آینده یک انسان میشود و پزشک نمیتواند بیرون از بیمارستان و صرفنظر از درمان و برای تمام دوران زندگی بیمارش تصمیم بگیرد و به نظر من این بحث از آن بحث سودرسانی جدا است.
درمیشیان درباره تنها بودن کاراکترهای فیلمش و امید در این فیلم گفت: کاراکترهای «مجبوریم» همه تنها هستند، از وکیل تا پزشک و گلبهار، پزشک پزشکی قانونی و این تنهایی با در کنار یک جمع بودن تمام نمیشود، میشود در میان یک جمع بود و تنها بود.فراموش نکنیم نشان دادن هر تاریکی برای رسیدن به نور است و پایان هر شب طلوع از راه می رسد. طلوعی که دیگر در آن اثری از سیاهی نیست.
رئیسیان نیز درباره بحث سیاهنمایی در فیلم اظهار داشت: امروز در وضعیتی هستیم که بازنمایی واقعیت شبیه سیاهنمایی میشود. وضعیت آنقدر مشخص است که نیازی به سیاهنمایی نداریم. ما باید ببینیم که آیا در این وضعیت امیدی هست یا نه. تا زمانی که موضوع و معضلی مطرح نشود هیچ امیدی نیست و متأسفانه میبینیم که در سالهای اخیر موضوعاتی چون کودکان کار، ازدواج کودکان، فسادهای اقتصادی و... همگی به مسائلی سیاسی تبدیل شدهاند. اولین قدم اصلاح و درمان، پذیرش و دریافت درست از وضعیت و پدیده است. هر پژوهشگری که به سراغ یک سوژه میرود برای حل آن معضل قدم برمیدارد و این نشانه یک اقدام علمی است اما گاهی با پژوهشگرها برخورد خوبی صورت نمیگیرد. به نظر من ما در گام اول باید بپذیریم که وضعیت بدی وجود دارد و اوضاع خراب است. گام اول را دغدغه مندان و فیلمسازانی چون درمیشیان برمیدارند که از این وضعیت بد حرف میزنند و درباره آن هشدار میدهند.
کیاسالار درباره عملکرد کاراکترها در فیلم «مجبوریم» گفت: آنچه کاراکترهای پزشک و وکیل در این فیلم انجام میدهند، از نگاه خودشان کاملاً اخلاقی و پذیرفتنی است و این اختلاف منظر آنهاست که منجر به بروز تصمیمها و ترجیحهای متناقض و شکلگیری این کشمکش شده است. در واقع هیچکدام از این کاراکترها با نگاهی غیراخلاقی رفتار نکردهاند و عملکرد آنها با توسل به دیدگاه اخلاقیشان قابلتوجیه است. اما نکته اصلی، این است که هر کدام از آنها رویکرد اخلاقی متفاوتی به این مسأله دارند.
در ادامه کارگردان این فیلم درباره فرم بصری آن اظهار داشت: در کنار مضمون ، بازی با فرم و گرامر سینما همیشه برای من جذاب بوده و هست. این فرم زبان تعریف فیلم برای من از لحظه نگارش آغاز میشود.
در پایان حاجی مشهدی اظهار داشت: فیلم «مجبوریم» اثری است برای مسئولان مختلف که سعی دارند همیشه صورت مسئله را پاک کنند و با همین نگاه طرحهایی چون عقیمسازی افراد کارتنخواب را مطرح کردند و تصور بر این بود که با این کار این افراد از جامعه حذف میشوند که خوشبختانه با مقاومت پزشکان این طرح به نتیجه نرسید. جامعه هوشیار همواره باید در برابر کوتهاندیشیها مقاومت کند و به دنبال آگاهیسازی باشد. این افراد از جامعه حذف میشوند که خوشبختانه با مقاومت پزشکان این طرح به نتیجه نرسید. جامعه هوشیار همواره باید در برابر کوتهاندیشیها مقاومت کند و به دنبال آگاهیسازی باشد.
انتهای پیام
نظرات