این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره کلیدواژههایی مانند هیجانانگیز، ترسناک و وحشتناک که در عنوان بسیاری از کتابهای منتشرشده برای نوجوانان دیده میشود، اظهار کرد: خودِ من ژانر وحشت را نه بلدم و نه کار میکنم اما هیچوقت هم نتوانستم علت علاقه بچهها را به این نوع کتابها بدانم، زیرا در در فرهنگ ما نهادهای رسمی هیچگاه کتاب و فیلم وحشت را نه پخش میکنند و نه تبلیغ، در مدارس ما هم حتی کوچکترین اشارهای به این موضوعات نمیشود. این مسئله از این جهت جالب است که انگار بچههای ما خوراکهای فرهنگیشان را نه از نهادهایی مانند مدرسه میگیرند و نه از صدا و سیما، حتی خانوادهها هم به شدت پرهیز دارند که بچههایشان سمت چنین چیزهایی بروند. برایم اینکه علاقه بچهها به این نوع کتابها از کجا میآید، جالب است. گاهگداری که قبل از کرونا به مدارس دعوت میشدم، از بچهها که میپرسیدم چه کتابهایی دوست دارند، اولین چیزی که میگفتند داستانهای وحشتناک بود، بعد ژانر عشقی و ملودرام عاشقانه و رمانهای طنز هم در رده سوم قرار میگرفت.
اکبرپور با بیان اینکه درباره گرایش بچهها به سمت ترس و وحشت باید با یک روانشناس صحبت شود، گفت: به گمانم این گرایش میتواند یک گرایش ذاتی زندگی امروزه باشد و یا کودکان با ترسهایی مواجهاند که دوست دارند این ترسها را در رمانها و فیلمها هم ببینند و یا استرسی در زندگی دارند که به این سمت کشیده میشوند. علت اصلی این تمایل و گرایش را نمیدانم و فقط میتوانم حدس بزنم که چنین چیزهایی باشد؛ ناخودآگاه در زندگی امروزه با فشارهایی که بر خانواده وجود دارد و تأثیر آن بر بچهها، ترس و وحشتی در تن بچهها وجود دارد که میتواند از عواملی باشد که بچهها به سمت داستانهای ترسناک بروند.
نویسنده «پدرامالسلطنه و سلفی با قبله عالم»، «هفتخوان و خردهای» و «سه سوت جادویی» درباره کتابهای انیمه و کمیک استریپ و استقبال از آنها و بومیسازی این نوع کتابها هم گفت: شاید منِ نویسنده نیز گاهگداری دوست داشته باشم به سمت این نوع کتابها بروم و داستان کمیک استریپ بنویسم اما واقعیت این است هرچند که ما تصویرگران فوقالعادهای داریم و شاید بعد از فیلم ایرانی چندین عنوان جایزه جهانی در زمینه تصویرگری گرفته باشیم اما آن تعاملی که باید بین تصویرگران با نویسندهها وجود داشته باشد، نیست و برای کتاب کمیک استریپ هم به رابطه بیشتری احتیاج است. رابطهای که الان وجود دارد اینطور است که نویسنده کتاب را به نشر میدهد و آنها هم به تصویرگر سفارش میدهند، تعامل کمی وجود دارد حتی درباره کتابهای تصویری کودک. کتابهای کمیک استریپ به تعامل بیشتر نویسنده و تصویرگر نیاز دارد و اینطور نیست که نویسنده فقط متن بنویسد و تصویرگر هم تصویرگری کند بلکه به یک کار تیمی احتیاج دارد که ما در این حوزه بسیار بیسابقه و در بهترین حالت کمسابقه هستیم. به همین دلیل است که فکر میکنم برای خلق چنین کتابهایی نیازمند این تعامل هستیم و با توجه به اینکه بچهها مخاطبان این کتابها هستند، ناشران یا گروههای دستاندرکار تولید کتاب برای تعامل بیشتر پا پیش بگذارند.
اکبرپور درباره ویژگیهای رمان کمیک استریپ خاطرنشان کرد: شاید یکی از ویژگیهای مهم کمیک استریپها این است که حتما داستان پرتعلیقی داشته باشند که بتواند ادامه پیدا کند. مثلا داستان «پینوکیو» جذابیتهای لازم برای کمیکاستریپ را دارد و میتوان آن را ادامه داد. فکر میکنم ما به متن و داستانهای قوی نیاز داریم و همچنین به یکسری بازنویسیها و بازآفرینیهای «شاهنامه» و کتابهای دیگر مانند «هزار و یکشب» و «کلیله و دمنه». این متنها به شکلی مدرن به دنیای مدرن بیاید و بازآفرینیها و بازنویسیهای خلاقی از آنها شکل بگیرد تا کمیک استریپ داخلی فعال شود و بچهها بتوانند از فرهنگ بومی خودشان استفاده کنند.
نویسنده «نامههایی به هیچکس»، «غولماز» و «کرم شلوارپوش» درباره ارزیابیاش از کتابهای کمیپ استریپ موجود در بازار هم گفت: من کمتر سراغ این کتابها رفتهام، چندتایی را دیدهام که نشر طوطی و یکی دو نشر دیگر منتشر کردهاند. کتابهایی بودند که فکر نمیکنم از کتابهای قدیمی مانند «تنتن» گامی جلو آمده باشند یا من کتابی را نخواندهام که جذابیت داشته باشد. همچنان کارهای قدیمی در ذهنم هستند.
انتهای پیام
نظرات