به گزارش ایسنا، میزگردی با محوریت تربیت نسل آینده کشور با حضور لیلا بهرامی، دانش آموخته دکترای مطالعات زنان، محدثه اخوان قدس، کارشناس ارشد مطالعات زنان، فاطمه حاجی طاهریها، کارشناس ارشد روانشناسی در ایسنا برگزار شد،در بخش اول این میزگرد به بررسی نقش مادران در تربیت فرزندان و اثرات تغییر سبک زندگی بر روشهای تربیتی پرداخته شد و در بخش دوم به بررسی راهکارهای تربیتی خواهیم پرداخت.
لیلا بهرامی، دانشآموخته دکترای مطالعات زنان در ادامه بحث تصریح میکند: وقتی آسیبهای حوزه خانواده را بررسی میکنیم میبینیم که عمدتاً از عدم آگاهی آنان نشئت گرفته است، خیلی از مادرانی که نتوانستند در امر تربیت موفق باشند آگاهی و اطلاعات جامع ندارند و این عدم شناخت آسیبزننده خواهد بود در حالیکه با مهارتآموزی این ضعف در بخشهایی قابل جبران است.
وی ادامه میدهد: اگرچه همزمان با علل مختلف آسیبزا که برخی از آنان ذکر شد با کاهش آمار ازدواج و فرزندآوری و افزایش طلاق، خانواده دچار آسیبهایی شده است اما واقعیت این است که در همین شرایط، نمونهها و الگوی مثبت داریم بنابراین، این موضوع امیدوارکننده است و نشان میدهد امکان غلبه بر علل منفی وجود دارد.
این دانش آموخته دکترای مطالعات زنان خاطرنشان میکند: سبک زندگی ابعاد مختلفی دارد، تربیت فرزندان شامل مقولههای جسمی، روانشناختی، جامعهپذیری، اجتماعی و دینی میشود؛ همه اینها به یک بستهای نیاز دارد تا بهعنوان محتوای مطلوب به خانوادهها ارائه شود. فرایند تربیت طولانی مدت است و بار اصلی آن بر دوش خانوادههاست؛ اگر طبق روایات دینی بخواهیم بررسی کنیم حداقل یک دوره ۱۴ ساله را در نظر میگیریم که یک فرزند به جایی برسد که جای مشاور ما بنشیند و به ما مشورت دهد.
وی ادامه میدهد: علیرغم همه هجمههایی که وجود دارد اگر در خانواده هماهنگی باشد با کمک محیطهایی که فرزند در آن قرار میگیرد میتوان فرزندان را به درستی تربیت کرد تا بعد از هفت سال نخست زندگی خود که استقلال و آزادی دارد در هفت سال دوم عبد شده و در هفت سال سوم زندگی خود به یک مشاور خوب برای والدین تبدیل شود، البته این مراحل باید بهدرستی طی شود.
بهرامی اشاره میکند: علیرغم اینکه با یکسری حواشی و مشکلات و تغییر دیدگاه نوجوانان مواجه هستیم اما واقعیت این است که فطرت فرزندان زنده است و میتوان روی آن کارکرد اگر غیر از این بود چرا با تغییر و تحول برخی از افراد در مقاطعی از زندگی روبهرو میشدیم؟! نمونه این تغییرات را در برنامه «از لاک جیغ تا خدا» دیدیم و این نشان میدهد بحث فطرت پررنگ است.
محدثه اخوان قدس، کارشناس ارشد مطالعات زنان در این جلسه تصریح میکند: برگ برنده ما در تربیت خانواده است؛ در کشورمان همبستگی اجتماعی بالاست و این از امتیازات کشور ماست که باعث میشود خیلی از بحرانهای جهانی در کشور ما کمرنگ باشد؛ در دنیا با شیوع کرونا بحث خودکشی، فرار دختران و خشونت خانوادگی افزایش پیدا کرد اما در کشورمان به دلیل عقاید ملی و مذهبی آمارهای این موارد نسبت به کشورهای دیگر پایینتر است؛ هر چند در کشورمان هجوم رسانههای غربی را داریم اما امتیازاتی در زمینه خانواده یک برگ برنده است، به نظر من میتوان از سرعت قطار مدرنیته شدن خانواده کاست؛ برای همین آموزش خانوادهها و تغییر و تحول در نظام تعلیم و تربیت بسیار مهم است.
وی اضافه میکند: بعد از انقلاب اسلامی خانوادهها بخش عمدهای از آموزش فرزندان را به نظام رسمی آموزشی سپردند که با همراهی معلمان و کادر آموزشی در مدارس میتوانیم از سرعت مدرنیته شدن بکاهیم؛ خانواده باید اصالت خود را حفظ کند و این چیزی است که در جامعه غرب وجود و معنا ندارد، در غرب همجنسگرایی و همزیستی با حیوانات وجود دارد این موارد بهندرت در کشور ما دیده میشود اما به بحران نرسیده است و باید تدبیر کنیم و سرعتش را بکاهیم، امیدواریم نگاه دولتمردان در دولت سیزدهم به خانواده نگاه سبک زندگی باشد و نگاه لیبرالی نداشته باشند.
فاطمه حاجی طاهریها، کارشناس ارشد روانشناسی نیز بیان میکند: سازمانها و نهادهای دولتی وقتی نیروی جدید استخدام میکنند دورههای بدو خدمت میگذارند که به آن جامعهپذیر کردن یا اجتماعی سازی میگویند تا قوانین حاکم بر آن اداره را به فرد تازه وارد آموزش دهند؛ در شرایط کنونی باید جامعهپذیر کردن را به معلمان یا خانوادهها آموزش دهیم تا به فرزندان منتقل کنند.
وی اشاره میکند: البته یکی از ارکان مهم دیگر در تربیت نقش خاص مادر هست. مادر یک فرد تربیتکننده است و از او توقع تربیت درست میرود؛ اما این مادر باید چه شرایطی داشته باشد تا آمادگی تربیت درست داشته باشد؟ حالات روحی و جسمی مادر چقدر باید مناسب باشد که وارد مرحله دیگر زندگی شود و تربیت درستی داشته باشد؟ مادری که خود به لحاظ روحی و جسمی دارای آسیب است، روابطش با همسرش دارای نقصهای جدی هست، از آن طرف از سواد رسانهای برخوردار نیست و دائم در حال جذب اطلاعات نادرست از فضای مجازی هست و خوراک غلط وارد فضای زندگی میکند و میل به تجملگرایی در او روزبهروز پر رنگتر میشود چطور باید نقش مهم خود را در تربیت فرزندان درست ایفا کند؟ چه شرایطی باید فراهم شود تا این مادر ضمن داشتن آرامش روحی و جسمی و پرداختن به رشد شخصی در مرحله بعد به ارتباط درست با همسر و فرزندان بپردازد؟ باید زیرساختهای لازم برای اثرگذاری نقش مادر را جدی گرفت و در جهت فراهمسازی آن حرکت کرد.
بهرامی نیز میگوید: بحثی که در تربیت مطرح میشود این است که آیا بچهها قانونپذیر میشوند یا خیر؟ بخشی از قانونپذیری در خانه اتفاق میافتد که بعد از آن فرزند برای اجتماعی شدن و پذیرش قانون و نظم آماده میشود. هر چقدر این مراحل درست پایهریزی شود قانونپذیری نیز بهتر اتفاق میافتد، یکی از مؤلفههای مهم تربیت این است که به بچههای زیر هفت سال امر و نهی نشود چون در روایت نیز آمده است که آتش لجاجت را در فرزند ایجاد میکند.
وی تصریح میکند: باید آموزههای دینی و شرعی را مانند یک نظام بینیم که همگی با هم پیوستگی دارد و همدیگر را کامل میکنند، اگر یک قطعه از یک پازل را اشتباه بگذاریم ممکن است ساختار بر هم بریزد و دچار تغییر و تحول شود. با توجه به نگاه ما به دین اسلام بهعنوان دین جامع، قائل به این هستیم اسلام همه آنچه که برای سعادت لازم بوده گفته است؛ در حال حاضر خیلی از دیدگاههای تربیتی که در حوزه تربیت فرزند و یا در حوزه زوجین در اسلام وجود دارد توسط غربیها در قالب خاص و جذاب ارائه میشود.
این دانشآموخته دکترای مطالعات زنان بیان میکند: در عصر امروز فرزندان با رسانه درگیر هستند، ما چقدر توانستیم دیدگاههای ناب دینی را از طریق رسانهها ارائه دهیم؟ وقتی قانونپذیری را با توجه به رعایت برخی مؤلفههای تربیتی نهادینه کنیم بعدها در موارد دیگر از آن استفاده خواهیم کرد، بهواسطه اینکه در هفت سال اول زندگی به فرزند امرونهی نشده او لجباز نمیشود و اینگونه در اکثر موارد تابع سخنان والدین خواهند بود.
وی اشاره میکند: اگر والدین گام یا پله اول را درست طی کنند در گامهای بعدی کمتر با مشکل مواجه خواهند شد؛ واقعیت این است که وقتی اصول تربیت دینی رعایت شود در مراحل بعدی تربیتی فرزند عبد است و حرف والدین را میپذیرد و اینگونه در سن بلوغ و پس از آن نیز قدرت تشخیص حق از باطل را خواهد داشت.
اخوان قدس میگوید: رسانهها بخش عمدهای از زندگی ما را تشکیل میدهند در گام نخست باید مهارتهای استفاده از رسانه را به فرزندان و والدین آموزش دهیم، اما متأسفانه پیش از فرهنگسازی، تکنولوژی را وارد میکنیم. آموزش استفاده از رسانه بسیار مهم است که باید از طریق خود رسانه اتفاق بیفتد که در این میان تلویزیون بهعنوان رسانه ملی نقش بسزایی دارد.
وی تصریح میکند: تا یک زمان میتوانستیم فرزندان خود را برای استفاده از شبکههای اجتماعی و بستر وب نهی کنیم اما الان که بخش عمدهای از آموزشها در بستر وب قرار دارد نمیتوانیم فرزندان خود را نهی کنیم اما باید مهارت استفاده از آن را آموزش دهیم.
این کارشناس ارشد مطالعات زنان بیان میکند: برای نوجوان ۱۵ ساله که مرزهای خودداری را آموزش ندیده است و شخصیتش کامل شکل نگرفته که خوددار باشد و به اصطلاح دینی تقوای رسانهای داشته باشد؛ باید پلتفرمی داشته باشیم که از آن استفاده کند، برای مثال در کشورمان تمام سنین از کودک تا سالمندان از شبکه اجتماعی به نام ایسنتاگرام استفاده میکنند و این استفاده حدومرز ندارد.
وی اشاره میکند: باید رسانههای اجتماعی ویژه نوجوانان داشته باشیم، در کشورهای غربی نوجوانان تنها میتوانند کانالهای خاصی را تماشا کنند اما ما فضای مجازی را باز گذاشتیم و همه اقشار بدون محدودیت میتوانند از آن استفاده کنند و رده سنی نداریم.
مهارت والدگری دیجیتال نهادینه شود
این کارشناس ارشد مطالعات زنان اظهار میکند: پلتفرمها باید جذاب عمل کنند تا در عموم جامعه از آن استقبال شود؛ باید این فرهنگ را نهادینه کنیم تا وقتی از پلتفرم و اینترنت پاک سخن میگوییم والدین از دلیل استفاده از آن پلتفرم آگاهی پیدا کنند. مهارت والدگری دیجیتال در نظام رسمی آموزش و پرورش ما باید نهادینه شود که وجود ندارد.
حاجی طاهریها نیز تصریح میکند: به نظر میرسد شاید بهتر باشد برای عرصه فضای مجازی از نگاه نوجوانان به این فضا نگریست. نوجوانانی که با تفکرات مختلف موجود در جامعه در ارتباط هستند کار عملیاتی بهتری میتوانند انجام دهند؛ والدین دوران شور و هیجان نوجوانی خود را گذراندند و شاید نتوانند راهکار دقیق و متناسب وضعیت موجود ارائه دهند. امروز میتوان کارشناسان این حوزه از خود نسل نوجوان راهکار و ایده بخواهند و میتوان در این زمینه جشنوارههایی را برگزار کرد و از نوجوانان خواسته شود ایدههای خود را ارائه دهند و برای بهترین ایدهها جوایزی اختصاص داده شود تا به خروجی مطلوبی دست پیدا کرد.
بهرامی نیز در پایان خاطرنشان میکند: در بسیاری از زمینهها چون آمار دقیقی نداریم میتوانیم به هر دادهای خدشه وارد کنیم. نبود شناخت صحیح از وضعیت موجود، میتواند اولویتها را در خط مشیگذاری تغییر دهد. با تغییر اولویت، استراتژی میتواند تغییر کند، به نظر من دیتاسازی در موضوعات مختلف و حتی رصد در اولویت است.
انتهای پیام
نظرات