این نویسنده و پژوهشگر ادبیات فولکلور در گفتوگو با ایسنا درباره کتاب جدید خود گفت: این کتاب در واقع یکی از «جامعالحکایات»ها است و من برای اینکه با جامعالحکایاتهای دیگر اشتباه نشود، اسم یکی از داستانهای کتاب را که «شیرزاد و گلشاد» است، روی کتاب گذاشتهام. جامعالحکایات هم عنوان عمومی کتابهایی است که مجموعه داستان هستند، فکر میکنم مجموعا ۶۰ جامعالحکایات داریم که تعداد داستانها و زمان نوشتنشان باهم فرق میکند؛ جامعالحکایاتهایی از قرن ۱۰ داریم تا قرن ۱۳، مجموعههای از چهار داستان داریم تا ۵۷ داستان، یعنی جامعالحکایاتی هست که چهار داستان دارد. تعدادی از جامعالحکایتها را من تصحیح کردهام، «جامع الحکایات» کتابخانه آستان قدس ۴۶ داستان دارد و آن را به همراه سرکار خانم دکتر خدیش تصحیح و به سال ۱۳۹۰ منتشر کردیم. «جامع الحکایات کتابخانه گنجبخش» را که ۲۳ داستان دارد، به تنهایی به سال ۱۳۹۳ تصحیح و منتشر کردم. خانم دکتر خدیش نیز «جامعالحکایات کتابخانه ایندیا آفیس» را تصحیح کرده است که طی روزهای آینده از سوی نشر خاموش منتشر میشود.
جعفری قنواتی در توضیح بیشتر این جامع الحکایات گفت: بیشتر این داستانها، داستانهای ادب عامه هستند؛ کسانی در هر عصری که میزیستند، افسانههایی را که شنیدهاند، مکتوب کردهاند، تعدادی از این افسانهها هنوز که هنوز است در میان مردم رایجاند. در مقدمه کتاب اخیر به نمونههایی که هنور بین مردم رایج هستند و برخی از پژوهشگران جمعآوری کردهاند اشاره کردهام.
او خاطرنشان کرد: این کتاب در قرن ۱۳ و در بخارا تألیف شده و نثرش هم نثر فارسی ماوراءالنهری است، نثری که تاجیکها به کار میبرند و زبانش، زبان ماوراءالنهری است، بسیاری از کلماتی که در این کتاب به کار رفته، برای ما ناآشنا هستند زیرا در ایران فعلی(سیاسی) به کار نمیروند و بنابراین فهرستی از کلمات را ترتیب دادهام. برای نمونه "آفتاب برآمد" یعنی مشرق، "امشب" به جای دیشب (هنوز هم تاجیکها به کار میبرند)، "تابدان" به معنای دریچه، "جگر داشتن" به معنی جرأت داشتن البته در نثر قدیم هم داریم، "کافتن" به معنای جستوجو کردن، "در زیر لت کردن" به معنای کتککاری کردن، "پایان" به جای پایین، "زینه" به معنای پله یا نردبان. کلمات ترکی هم که به واسطه حضور ازبکها در آنجا به کار رفته، کم نیستند.
جعفری قنواتی درباره ویژگیهای این کتاب غیر از زبان خاصی که دارد، اظهار کرد: تعداد افسانههای شفاهی که امروز هنوز در بین مردم رایجاند و در این کتاب هستند، در قیاس با سایر جامعالحکایتها بسیار بیشتر است مثلا روایتی از «سندبادنامه» در این کتاب آمده است که قصههای درونی یا فرعی آن، همه قصههایی هستند که هنوز بین مردم ایران رایجاند، یا حکایت «گرگ و روباه و پیر باغبان» که انجوی ۳۰ روایت از آن را چاپ کرده و یا حکایت «پیری که در خواب ماه و آفتاب دید» و روایتهای «جهود و مسلمان مفلس» و «حکایت نصر عیار و پادشاه خراسان» که در کتاب «مشدی گلینخانم» هم آمده است. نکته دیگر اینکه تعداد داستانهایی که در این نسخه ساختار تو در تو یا داستان در داستان دارند در قیاس با سایر نسخه ها بسیار بیشترند.
او درباره ماجرای چاپ کتاب نیز گفت: نزدیک پنج سال طول کشید تا توانستم عکس نسخه این کتاب را که در کتابخانه ملی تاجیکستان نگهداری میشود، تهیه کنم. دو سال روی تصحیح این کتاب کار کردم، تصحیح که تمام شد، فقط مقدمهاش مانده بود که روی دانشنامه فرهنگ مردم، که برایم اهمیت اساسی دارد، باعث شد که نسخه تصحیحشده را در کشو کارم بگذارم. یک سال و نیم بعد، مقدمه را نوشتم و به ناشر تحویل دادم، به سبب نبود کاغذ بیش از یکسال هم نزد ناشر بود و در نهایت انتشارات موقوفات افشار این کتاب را آبرومندانه چاپ کرد. در این چاپ افزون بر نمایههای عام فهرستی از موتیفهای داستانها را استخراج کرده و در پایان کتاب آوردهام. با توجه به اینکه کتاب در زمان شوروی در تاجیکستان و به خط سیرلیک چاپ شده بود، مقدمه آن را به خط فارسی برگرداندم که مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد. نکته جالب توجه اینکه در چاپ تاجیکستان متاسفانه مصححان متناسب با سیاستهای فرهنگی زمان شوروی در نسخه دست برده و بخشهای نه چندان کمی را حذف کرده بودند. در مقدمه مشروح خودم به این نکات اشاره کردهام.به عقیده بنده و سرکار خانم دکتر خدیش انتشار این کتابها میتواند زمینهای مناسب برای پژوهش پیرامون داستانهای گذشته ما و بهویژه تدوین بوطیقای داستاننویسی ایران را فراهم کند، هم از اینرو کار تصحیح و انتشار آنها را انجام میدهیم.
داستانهای این کتاب عبارتند از: داستان سلیمانشاه و فرخ و خدای داد و غمازی نمون ده وزیر و.. ، آغاز حکایت سه درویش و عادل خان و عجایب و غرایب دیدن، آغاز حکایت شاه قاسم ختایی و به صورت ملیکه گوهر بانو، آغاز حکایت رضوانشاه، آغاز داستان خلیفه هارونالرشید، آغاز حکایت دله مختار و عیاری کردن او، آغاز حکایت شاهزاده سیف الملوک، حکایت پیری که در خواب ماه و آفتاب را دید، واقعات شاهزاده برزو در عشق مهرافروز دختر پادشاه فرهنگ، حکایت سلطان محمود غزنوی و عجایب و غرایب دیدن او، آغاز حکایت خورشیدشاه پسر جمشیدشاه، آغاز داستان ملیکه نوشآفرین و گوهر تاج، آغاز داستان ناصر بصرگی و عجایب و غرایب دیدن او، شاهزاده مظفر و به صورت پری عاشق شدن او، شاهزاده سلیمان پسر دارابشاه به صورت عجایبنگاری عاشق شدن، حکایت خجسته و ماریه، حکایت ملیکه عالمآرای و شاهزاده سنجر، حکایت ملا شکوری بخاری، حکایت صالح خشتریز و دختر قاضی بغداد، حکایت حجاج ظالم و کنیز او، حکایت شاه سلجوق و شاهزاده داراب، حکایت میرزا والی و عین لطافت او، حکایت شاه اورنگ زیب و خواجه مهدی، آغاز حکایت سلطان سنجر ماضی، حکایت شاهزاده مسلم و ملیکه هزار گیسو و عجایب دیدن آنها، آغاز حکایت هفتوزیر و آنچه کردار آنها، آغاز حکایت خواجه ابوالقاسم بصرگی، آغاز حکایت حضرت سلیمان و سیمرغ و قضا و قدر، آغاز حکایت پسران غیور شاه، داستان حکایت بنا و زن او با پادشاه کرمان و واقعیات او، حکایت دیگر از گرگ و روباه و پیرباغبان، حکایت شاهزاده فارس، حکایت شاهزاده ایران و شمعون جهود، حکایت در بیان حبیب عطار و عدیش پری، حکایت پادشاه زینالعظام، حکایت جهود و مسلمان مفلس، حکایت زن زرگر و عالم و شحنه، حکایت رئیس ولایت موصل و پسر او، حکایت نصر عیار و جوانمردی او و پسر پادشاه خراسان، حکایت پسران شاه حران و شاهزاده خدایداد و برداران که در حق وی چه معاله کردهاند، حکایت دختر پادشاه و یک مرد پیر و سه مرد جوان، حکایت آن پادشاهی که گفت در دنیا مرد بیغم باشد، حکایت وزیر پادشاه غزنین و پسر دختر ملک دریابار، حکایت دوریذگر و یکی جولاهه و دختر پادشاه عمان و عجایب و غرایب دیدن، حکایت پادشاه ولایت کشمیر و دختر او و بازرگان هراسان و عجایبها که دیده، حکایت لواحه و خواجه بشر و از آنچه به ایشانان روی داده است و حکایت مولوی جامی.
«شیرزاد و گلشاد و چهل و هفت داستان دیگر» تصحیح و تحقیق محمد جعفری قنواتی در ۱۲۰۰ صفحه با قیمت ۳۵۰ هزار تومان در نشر سخن با همکاری نشر موقوفات افشار منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات