این مترجم زبان آلمانی که در کارنامه خود ترجمه آثاری از اوتفرید پرویسلر، کریستینه نوستلینگر، یوزف روت، میشائیل کومپفمولر، اویگن روگه و دیگر نویسندگان ادبیات آلمانی را دارد و کتاب «هنر دقت» اثر میشائیل اوپیتس با موضوع مستندهای مردمنگارانه با ترجمه او برنده دیپلم افتخار پنجمین دوره کتاب سال سینما و «مارش رادتسکی» اثر یوزف روت برنده دومین دوره جایزه «ابوالحسن نجفی» شده است در پاسخ مکتوب به پرسشهای ایسنا درباره معیارهای انتخاب کتاب برای ترجمه که به نظر میرسد به سمت کتابهای عامهپسند و پرفروش رفته، نوشته است: «اول این را عرض کنم که پرفروشی بد نیست. عامهپسندی هم صفت مذمومی نیست. کتابهای عامهپسند هم هیچ کجای دنیا جای کتابهای دیگر را تنگ نکردهاند. حتی گاهی همین کتابها عادت کتابخوانی را به خانهها میبرند. اگر شرایط پخش کتاب در ایران بهتر از این بود با جرأت میگفتم که هر کتابی مخاطب خودش را پیدا میکند. الان مسأله بازار نشر این نیست. حتی گاهی شاهدیم که کتابهایی خاصهپسند در فهرست کتابهای پرفروش قرار میگیرند.
مسأله بازار نشر، سوای مسائلی که تمام بازارهای دیگر گرفتارش هستند، نظیر قیمت مواد اولیه، سانسور است. مسأله بازار نشر خستگی و سرخوردگی عمیق جامعه ایران از اندیشیدن است. نافرجامی تلاشهای فکری و سیاسی ایرانیان در این یکی دو قرن اخیر، اکثریت مردم را از خواندن و اندیشیدن فراری داده است. مسأله بازار نشر فقر فراگیر مردم است، وگرنه تیراژ کتاب حداکثر هزارتا و دوهزارتا نبود. الان شاهد انتشار کتابهای بسیار خوبی هستیم که نهایتا در سیصد نسخه روانه بازار میشود. شما این سیصد و حتی هزار را تقسیم بر جمعیت میلیونی ایران کنید که اگر اشتباه نکنم حالا نرخ سوادش به نوددرصد رسیده، ببینید در چه فلاکتی هستیم.
اما همین جامعه هنوز با تمام وجودش دست و پا میزند که از زیر بار این مصائب کمر راست کند، کتابی دست بگیرد و بخواند و فکر کند. شاهدش تجدید چاپ چندباره کتابهایی است که اندیشهای متفاوت را مطرح کرده است. در هر حال مترجم هم از این جامعه جدا نیست، همه تلاشش را میکند تا کتاب خوب را پیدا و ترجمه کند و به نیازی از جامعهاش پاسخ بدهد.»
همتی همچنین در پاسخ به اینکه بعضا شاهد رقابت بین ناشران و گاه مترجمان برای منتشر کردن هرچه زودتر کتابها هستیم و تأثیر این موضوع بر وضعیت بازار ترجمه، آورده است: «خب ببینید ما بهاصطلاح کپیرایت نداریم و واقعاً نمیدانم این وضع تا کی قرار است ادامه داشته باشد. الان چند سالی است که گرفتن کپیرایت بین معدودی از ناشرها که سعی در برقراری ارتباط با جامعه جهانی نشر دارند، باب شده. اگر قانون کپیرایت داشتیم و هر ناشر موظف به کسب اجازه از ناشر خارجی میشد وضع این نبود. مترجمی که بداند کتابی که انتخاب کرده تنها با ترجمه او منتشر میشود، با دست و دل لرزان کار نمیکند و نمیترسد که تا طی شدن روند نشر، ترجمه دیگری به بازار بیاید و خب همین روی کیفیت کارش اثر میگذارد. تا آن زمان خواننده این فرصت را دارد که بین چند ترجمه یکی را انتخاب کند و با انتخابش بازار نشر را به سمت ترجمههای بهتر و رعایت کیفیت ترجمه هدایت کند.»
انتهای پیام
نظرات