به گزارش ایسنا، فرح نیازکار، مدیرمسئول و صاحب امتیاز نشریه بهیننامه ضمن "ابراز تاسف و اندوه از درگذشت دانشمندی بیبدیل" در خصوص انتشار دفتر پنجم نشریه «بهیننامه» ویژه درگذشت اکبر نحوی گفت: سوگ خصلت غریــــبی دارد؛ انگار همهچیز را نیمهتمام، از هم میگسلد و تنها، سنگینی دردی مدام را که به جزیره قلبت رسیده، بر شانههایت باقی مینهد و بندبند وجودت را به هقهق میاندازد. انکار میکنی، پرهیز میکنی و میکوشی تا با همه توان، اتفاق افتاده را نیفتاده کنی... انگار این انکار و پرهیز از رویارویی با سوگ، برایت نوعی پناهگاه است؛ آنسان که آدمی را از استیصال برهاند... اندوه اما رسالت خویش را به پیش میبرد؛ لحظهها میگذرند و درست، زمانیکه در مرکز آشفتگی قرار گرفتی، دردت را که تمام و کمال تجربه کردی، در رویارویی با هر رخدادی تلخ، آرامآرام، باور میکنی که باید چشم بگشایی و دریابی که انگار هیچ فضیلتی، حقیقیتر، نابتر و کاملتر از مرگ نیست؛ که مرگ در دل زندگی است... آنگاه، زمانی فرامیرسد که باور میکنی باید زندگی او را، که برای همیشه رفته، در درون خودت ادامه دهی، تا آفاق حضورش را در همه آنات، احساس کنی! از این درد، دردی که آدمی هماره آماج آن است؛ به خواندن و نوشتن، به شنیدن صداهای متفاوت و... روی میآوری و به کلمات، فرصت میدهی تا زخمت را آرامآرام التیام بخشند؛ به خود مجال بازگویی تجربههای تلخ و ناگوارت را میبخشی که سرانجام، چهره به چهره، با آن روبهرو شدهای...و برای اینکه خوفِ این درد ـ که حضور بیرحمش را در هر فراز و فرودی تجربه میکنی و گرانیگاه عقلانی و عاطفیات را به یکباره از زندگی میرباید و هر همدردی صریحی را از معنا تهی میکند ـ درونت را شخم نزند و هستیات را به یکباره، آوار نکند، باید باور کنی که ردّ او، که از مقابل چشمانت رفته، به یکباره از زندگیات پاک نشده؛ او که بخشی از واقعیت محضت بوده، یکباره ناپدید نشده؛ و تو میتوانی همچنان با او زیست معنادار خویش را از پی بگیری
او در ادامه افزود: اکبر نحوی، خورشیدی که یکباره خاموش شد و آبشاری که در ایستادگی افتاد، مردی از قبیله خضوع، از تبار متانت و از جنس نور بود! او که با پروراندن نوآموزان مکتبش، خوشه معرفت کاشت و توشه آخرت برداشت. وسعتی در سرشت داشت و روحی که میتوانست بسط پیدا کند، آنگونه که از قدر بلندش، بر سرِ تشنهکامان، سایه میفکند؛ ایمان پرفروغ معتدلش را به سادگی میشد از زلال نگاهش یافت؛ با عمق قلبش به ماورای همه آن چیزهایی میرفت که درک و فهم و کشفش، تنها از او ساخته بود. دلبستگیهایش بهخاک و هویت این سرزمین در تاروپود آثارش و صرفه عمر بیبدیلش بر آن، چونان بلندای آفتاب، آشکار است؛ از سرِ همین عِرق بیپایان بود که تا در این جهان میزیست و با این خاک در پیوند بود، به رسالت پاسبانی خویش از جوهر ناب هویت این سرزمین وفامند بود و غیور! و اگر امروز، شوربختانه، انگاره وجود نازنینش، با دید نمیآید، اما تأثیر بیوقفهاش با ما، زیست معناداری دارد؛ قلبمان پیاپی با وجود نازنینش، همنواست و صادقانه، بزرگش میدارد. از اینروی، این شماره از «بهیننامه»، به استاد اکبر نحوی و پاسداشت بلندای جایگاهش اختصاص یافت، تا گوش جان بسپارد به نجوای همدلانه و عاشقانه دوستدارانش؛ در همه روزهایی که او از این دیار فانی رخت بربسته است.
مدیرمسئول نشریه بهیننامه گفت: این شماره از دفتر «بهیننامه» علاوه بر آنکه دربرگیرنده زندگی خودنوشت اکبر نحوی، یک مقاله منتشرنشده از او و یادداشت فرزندان استاد، رامین و آرمین نحوی است، مزّین به یادداشتها و مقالات استادان و دوستان نیک؛ کوروش کمالیسروستانی، محمود امیدسالار، محمدجعفر یاحقی، علیاشرف صادقی، ابوالفضل خطیبی، سیدمهدی جعفری، اصغر دادبه، محمود فتوحی رودمعجنی، مهدی ماحوزی، منصور رستگارفسایی، کاووس حسنلی، محمدرضا امینی، سجّاد آیدِنلو، محمدعلی آتشسودا، عبدالرّحیم ثابت و اطلس اثنیعشری است در تقدیم به اکبر نحوی. بخش دیگری از این مجموعه را برگزیده مقالات اکبر نحوی و بخش پایانی را به روایت تصویر، تشکیل میدهد.
فرح نیازکار در پایان افزود: وامدار مهر همه بزرگانی هستیم که در این دوران تلخ، ما را با مهر خویش، همراهی کردند و شکلگیری این ویژهنامه را که بهقدم شوق شکل گرفته است، امکانپذیر ساختند؛ بهویژه خانواده عزیز و دوستداشتنی استاد اکبر نحوی که ما همگان، خود را در اندوهشان، همراه و همدل میدانیم.
انتهای پیام
نظرات