به گزارش ایسنا، غلامعلی حداد عادل، علیاشرف صادقی، ابوالفضل خطیبی و کوروش کمالی سروستانی در این نشست به ارائه سخنرانی درباره اکبر نحوی و آثار و پژوهشهای او پرداختند.
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: اکبر نحوی را بهعنوان فردی میشناسیم که بسیار از فضل و دانش بهرهمند بود و در عینحال بسیار کمسخن و متواضع. شخصیت علمی او بهگونهای بود که برای ما بهعنوان سرآمد استادان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز شناخته شده بود و به جهت همین مراتب علم و دانش و کارنامه پربار علمی بهعنوان عضو وابسته فرهنگستان برگزیده شد و اگر فرصتی بیشتر میداشتیم قرار بود که نامش امسال بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان اعلام شود.
او در ادامه سخنان خود گفت: تصویری که من از او در ذهن داشتم، همانند تصاویری است از استادان بزرگ دهههای ۳۰ و ۴۰ دانشکده ادبیات، تصاویری همچون اساتید بزرگمایه، استاد فروزانفر، خیامپور، مینوی، قزوینی و... نسلی که تمام شده و مانند آنان به دشواری یافته میشود. اکبر نحوی با همان تصاویر در ذهن من شکل گرفته با همان دقت علمی، نکتهسنجی، جامعیت و مراتب بالای علم و دانش. او از نسل همان استادان بزرگ ادبیات است؛ آثار علمی ارزنده او شاهد این مدعاست.
در ادامه این نشست، علیاشرف صادقی، با اشاره به همشهری بودن خود با اکبر نحوی و دوستی پدرانشان در بخشی از سخنان خود گفت: اکبر نحوی از خردسالی اهل کتاب بود و با کتاب خواندن پیوند داشت: مردی جدی در کار و مسلط به علوم مورد علاقهاش بود. عربی را خوب میدانست و منابع مختلف را در علوم ادبی، تاریخی و مذهبی بهدقت میشناخت. در شاهنامهپژوهی تخصص داشت و در اینباره کشفیات منحصر بهفردی داشت. آثاری که از تصحیحات او بهجای مانده، بیانگر ژرفای دقت و میزان دانش اوست.
صادقی همچنین او را مردی رنجکشیده و بیآزار برشمرد؛ انسانی که نرمخو و بیمنیّت بود.
ابوالفضل خطیبی نیز در بخشی از سخنان خود ضمن ابراز تأسف از درگذشت دانشمند و حماسهپژوه بزرگ ایران گفت: اکبر نحوی از استادان و نادره دوران است که در همه آثار خلقشده از او میتوان نکتهای تازه یافت، او علم و اخلاق نیکو را همزمان و توامان داشت؛ در دوستی وفادار و محبوب قلوب همکاران و دانشجویانش و الگوی شایستهای برای پژوهشگران این سرزمین بود.
او در ادامه با توصیف ابیاتی از فردوسی درباره تسلیم در برابر مرگ یا اعتراض نسبت به سازوکار آن، به شرح مواردی از کشفیات اکبر نحوی درباره دشواریهای ابیات شاهنامه پرداخت و افزود: به پیشنهاد ایشان مدخل اکبر نحوی در ذیل دوم دانشنامه زبان و ادب فارسی توسط او نگاشته شده و به چاپ خواهد رسید.
در پایان نیز کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز سعدیشناسی، ضمن برشمردن آثار گرانقدر اکبر نحوی در زمینههای مختلف نسخهشناسی، شاهنامهپژوهی و سعدیشناسی در بخشی از سخنان خود گفت: از کوچ نابهنگامش ۴۰ روز گذشت.... ۴۰ سال پیش، درست زمانیکه کولهبارش را میبست تا برای اقامتی کوتاهمدت، برای تحصیل در دوران کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، عازم این شهر و دیار شود، شاید هرگز نمیدانست که سرنوشت، قرار است تا برای باقی عمرش او را شهروند افتخاری شیراز کند؛ شهری که بهحضور نحوی در چهار دهه بهخود میبالد؛ و گویا، خود نیز هوشمندانه در شهری رحل اقامت میافکند که زمانی «دارالعلم»ش میخواندند؛ شهری که در گذرگاه تاریخی خویش، نامآورانی را پرورده بود که هریک، وزنهای درخشان و سترگ در تاریخ و فلسفه و ادب و هنر و... این شهر بهشمار میآیند، شهر حافظ و سعدی و روزبهان و ملاصدرا و ابنخفیف و... .
او در ادامه افزود: با همه عشقی که به فردوسی میورزید، اما لطافت حافظ را و غنای سعدی را برگزیده بود، تا در دامان این خاک ادبدوست و هنرپرور، ببالد و سروی سترگ و مانا در این شهر شود؛ آنسان که امروز، در پی کوچش، بسیاری را بهسوگ نشانده است. شیراز امروز به بزرگامرد دانشمند و خردورز و ادبپیشه خود، استاد اکبر نحوی میبالد. مردی که در زیست انفسیاش، علاوه بر میراث مکتوب خویش، بر خوانِ گستره دانش و علم خود، نونهالانی را پرورانید که بیشک، مشعلداران راه پرآوزاهاش خواهند بود و در زیست آفاقیاش حضور همارهای را رقم زد، به ماندگاری و مانایی علم و ادب و دانش در نزد این مردمان.
مدیر مرکز سعدیشناسی در ادامه گفت: اکبر نحوی افزون بر سالها تدریس در دانشگاه شیراز، در امر پژوهش نیز کارنامه درخشانی دارد. هفت کتاب، یک مجموعه مقاله و دهها مقاله عالمانه و روشمندانه در کارنامه پژوهشی او بیانگر این مدعاست. دورانشناسی زندگانی پرثمرهاش، حکایت از سه دوران متمایز و البته تنیده در یکدگر دارد:
۱. دوره اول؛ یافتهاندوزی: ۳۰ سال نخست پیمانه عمر او را تشکیل میدهد که در این دوران، ایام طفولیت تا جوانی را با آموزههای نخستین علم و دانش، در زادگاه خویش، در قم، بهسر میبرد؛ بهتحصیل در مدارس شایگان، سعدی و حکمت میپردازد و کتابفروشیهای شیخجواد و مردی از اهالی گیلان، تفرجگاه و رفیق گرمابه و بوستانش میشوند.
۲. دوره دوم؛ آموزش و پرورش: که با سفر به شیراز و تحصیل در دانشگاه شیراز در دهه ۶۰ آغاز میشود، چنانکه در سال ۱۳۶۵ موفق به اخذ درجه کارشناسی، ۱۳۶۹ کارشناسی ارشد و ۱۳۷۹ دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز میشود. در این دو دهه، بیشتر زمان وی صرف مطالعه بنیادی و عمیق، کنکاش در متون و نسخهها و استوارسازی ستون مستحکم دانشش میشود. آنگونه که در دانشهای ادبی، بهویژه در شناخت مراجعِ اصیل و متون گوناگون ادبی و تاریخی، با هوش و ذکاوتی کمنظیر، به احاطهای ژرف و بیمانند دست مییابد.
۳. دوره سوم؛ شکوفایی و خلاقیت: دربرگیرنده دو دهه پایانی عمر او یعنی از حدود سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ است که در این دوران، به چاپ و نشر یافتههای نوین علمی خویش در قالب کتاب و مقالههای بسیار، در راستای مطالعات و پژوهشهای خویش پرداخت؛ آثاری که وجه تمایز آنها، خلاقیت و گرهگشایی از دشواریهای ادبی و تاریخی در زمینههای مختلف مورد علاقه و حوزه پژوهشهای وی بوده و زمینهساز دیگر پژوهشها شده است. به باور بسیاری، استدلالها و شواهد او در اثبات یا نفی امری در عرصههای مختلف پژوهشی، در جستارهای تخصصی او چنان مستحکم است که پژوهندگان این حوزه در پذیرفتن آنها هرگز تردیدی به خود راه ندادهاند. از اینروست که این دوران، دوران طلایی عمر وی و متمایزکننده او از دیگر پژوهشگران و ادیبان زمانه اوست.
کوروش کمالی در ادامه گفت: آثار او نیز بهلحاظ روشمندی علمی، در چهار حوزه مشخص قابل تفکیک است:
۱. تحقیق و پژوهش در حوزه نسخهشناسی و تصحیح انتقادی متون کهن زبان فارسی؛ همچون کتاب «برزونامه» کهن و کتاب «مجملالتواریخ والقصص».
۲. تحقیق و پژوهش درباره شاهنامه و ادب حماسی، همچون کتاب «همایوننامه» و مقالات تخصصی بسیاری در این زمینه.
۳. تحقیق و پژوهش در متون تاریخی ـ ادبی؛ همچون تصحیح کتاب «شیرازنامه» و تالیف کتابهای «مکتبی شیرازی» و «رودکی».
۴. تحقیق و پژوهش در عرصه سعدیپژوهی؛ همچون تصحیح بوستان سعدی و مقالات تخصصی دانشنامه سعدی.
او خاطرنشان کرد: کارنامه سترگ استاد اکبر نحوی، تبیینکننده ژرفای دانش وی و منتهای کوشش او در کشف نکاتی است که دشواریابِ زبان و ادب فارسی شمرده میشود؛ «درنگی در دو بیت شاهنامهنامه»، «درباره دو واژه کمیاب شاهنامه»، «ملاحظاتی درباره منظومه بهمننامه»، «نکتهای درباره منظومه کوشنامه و قهرمان آن»، «دو ترکیب کمیاب در شاهنامه «کلاه عادی» و «زشت کام»»، «گذشته ز شوال ده با چهار؛ تأملی در یک بیت تاریخدار شاهنامه»، «اصلاح قیاسی بیتی از شاهنامه؛ آفتابی در میان سایهای» و بسیاری دیگر از عناوین مقالات وی، بیانگر نگاه نقادانه و ژرکاو وی در پی بازجست دشواریها و رفع نواقص و گاه اشتباهاتی است که در درک و انتساب متون روی داده است.
کمالی سروستانی در پایان نیز افزود: از این میان اما، پژوهشهای وی درباره سعدی در قالب برگزاری کارگاه بوستانخوانی در نشستهای «بر خوانِ سعدی»، سخنرانیهایی بهمناسبت «یادروزهای سعدی»، نگارش مقالات در مجموعههای «سعدیشناسی» و «دانشنامه سعدی» و نیز «تصحیح بوستان سعدی» با همکاری مرکز سعدیشناسی درخور توجه است؛ امری که بیش از پیش ما را وامدار وی و پژوهشهای اصیل و ماندگارش میسازد. نام نیکش ماندگار باد!
انتهای پیام
نظرات