به گزارش ایسنا، سردار علی فضلی  در مراسم تشییع پیکر دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس در محل وزارت ورزش و جوانان در مجموعه ورزشی انقلاب  بیان کرد: دفاع مقدس قطعه‌ای پس از انقلاب اسلامی است که عمل به احکام الله در آن موج می‌زند. سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان یک نماد، کاری کرد تا حضور چند میلیونی بی‌نظیری برای تشییع این قهرمان ملی و بین‌المللی گردهم آیند. برداشتم این است حاج قاسم آنچه امامین انقلاب اسلامی از مجاهدت و فداکاری، بصیرت و عمل به قرآن و احکام الله توصیه کردند را در جهادش و مواجهه با دشمنان قرآن و اسلام به منصه عمل و اطاعت رساند.

جانشین معاون هماهنگ‌کننده سپاه  خاطرنشان کرد: در ایام گرامیداشت عملیات «کربلای ۵» هستیم. وقتی در کربلای ۴ با عدم الفتح مواجه شدیم تدبیر شد عملیات دیگری را در شلمچه انجام دهیم که چهارم دی از کربلای ۴ برگشتیم؛ سه شبانه روز بحث و تبادل و نظر بود، هفتم دی تصمیم برای عملیات بعدی و زدن به دل شلمچه گرفته شد. بین ما و رژیم بعث ۱۰ کیلومتر موانع بود. روزی لشکر سیدالشهدا (ع) شد که در دژ شلمچه عملیات کند. دژ تاریخی‌ای که شبیهش را سراغ نداریم.

وی افزود: بچه‌ها باید از سه کیلومتر باتلاق، آبگرفتگی و میدان مین عبور می‌کردند و وقتی به دژ شلمچه می‌رسیدند از دامنه آن ۱۵۰ متر سیم‌خاردار حلقوی بهم پیوسته نیز عبور می‌کردند. همان شب بچه‌های اطلاعات عملیات به سرپرستی کشتی‌گیر قهرمان شهید «کیانپور» و دوستان همرزمش کار شناسایی را شروع کردند و صبح که از خط برگشتند خیلی خوشحال بودند؛ گفتند دیشب خدا عنایت کرد از کمین بعثی‌ها عبور کردیم، چون به روشنایی نزدیک شدیم ادامه شناسایی را به شب‌های بعد موکول کردیم. روز بعد خوشحال‌تر از روز قبل بودند، شهید کیانپور گفت خدا عنایت کرد دیشب بچه‌ها به دژ شلمچه رسیدند. این پهلوان و قهرمان کربلای ۵ از خودش چیزی نمی‌گفت و تنها از دیگران صحبت می‌کرد که بچه‌ها به دژ رسیدند. گفتم غیر ممکن است در دو شب به دژ نفوذناپذیر شلمچه دسترسی پیدا کرده باشید. اما همه توضیحاتش درست بود. گفتم غیرممکن است اما او اصرار داشت و ما انکار می‌کردیم، برای اولین بار اعتراف کرد و گفت خودم در شناسایی شرکت کردم و مشتی خاک از دژ شلمچه بیاورم قبول می‌کنید؟ گفتم بله.

سردار فضلی گفت: همه خون‌های مقدس شهدا برای یک چیز بود، احیای احکام الله، احیای نماز. بعد از آن دیدار با امام خمینی (ره) روزی شد. برف سنگینی در جماران می‌بارید. خدمت امام (ره) رسیدیم. در آن دیدار خدمت امام عرض کردم: رزمندگان شما نگفتند هوا گرم و سرد است و نمی‌توان جنگید، در گرما و سرما جنگیدند تا لبخندی بر لبان نایب امام زمان (عج) را شاهد باشند.

انتهای پیام