در روزهای اخیر معاونت مطبوعاتی درباره شرایط تخصیص آگهیهای دولتی و یارانههای نقدی به رسانهها، اطلاعیهای را منتشر کرده است. طبق این اطلاعیه، مدیران مسوول رسانهها ـ از جمله روزنامهها، دیگر نشریهها، خبرگزاریها و پایگاههای خبری ـ ملزم شدهاند که ظرف چند روز، کُد کارگاهی و نام صاحب کارگاه را در بخش مالی و بیمهای حساب کاربری خود در سامانهی جامع رسانهها بارگذاری کنند.
بدین منظور ایسنا با چند تن از صاحبان رسانههای مجازی و مکتوب گفتوگو کرده و به عنوان مخاطب هدفِ اطلاعیه اخیر معاونت مطبوعاتی، نظر آنها را درباره این اطلاعیه و کارآمدی آن در فضای رسانهای کشور، جویا شده است.
شفیعیان یکی از مصاحبهشوندگان است که شرطی شدن تخصیص یارانه و آگهیهای دولتی به رسانهها را روش کارآمدی برای بهبود فضای رسانهای کشور نمیداند. این فعال رسانهای معتقد است باید با هماندیشی مدیران دولتی و اهالی رسانه، روشهای منطقیتری را پیدا و اجرایی کرد.
او در عین حال به ایسنا گفت: حتما در اصل کار خوبی است، اما ما ۱۳هزار رسانه مجوزدار داریم که اکثریت اینها رسانه واقعی که فعالیتی داشته باشند و تاثیر مثبت و خوبی در فضای رسانهای کشور داشته باشند، نیستند. برای اینکه اینها را از دور رسانه خارج کنیم، راههای خیلی زیادی وجود دارد که باید در تعامل بین اهالی رسانه و مدیران دولتی راهها را پیدا کرد و پیش برد.
وی به حرفهایش اضافه کرد: فکر میکنم اطلاعیه اخیر معاونت مطبوعاتی یک راه بسیار سخت است و زیاد هم مفید نیست. زیرا در حقیقت مجوزهای رسانهای هستند که دارند کار میکنند؛ نیروی زیادی دارند، حقوق زیادی هم میدهند و در واقع همه شرایط قانونی را دارند اما یا از رانت استفاده میکنند یا اینکه کارِ خبری نمیکنند. بر این اساس این قانون، هدفی را که معاونت مطبوعاتی در پی دستیابی به آن است ـ یعنی از میدان به در کردن رسانههایی که واقعا رسانه نیستند و فقط مجوز هستند ـ را محقق نمیکند.
او سپس حجم بالای رسانههای دولتی را سبب تضعیف رسانههای خصوصی دانست و خاطرنشان کرد: وضعیت اقتصادی، وضعیت مناسبی نیست و بعضی از رسانهها با نیروی حقالتحریر دارند کار میکنند. منظورم رسانههایی است که کار رسانهای میکنند، اما حتی دفتر ندارند، یا دفتر باثبات و خوبی ندارند و یا نیروهای کمی دارند. راهش این است ما به سمتی برویم که اقتصاد رسانه را سالم کنیم. رسانههای دولتی بسیار زیادی داریم که اجازه نمیدهند رسانههای خصوصی به راحتی درآمد داشته باشند و اقتصادشان بچرخد؛ بنابراین فکر میکنم یکی از مهمترین کارهایی که باید کرد این است که رسانههای دولتی را تا جای ممکن مثل شرکتهای دولتی، خصوصیسازی و یا تعطیل کرد. یا باید به بخش خصوصی واگذار شوند یا تعطیل و ادغام شوند.
شفیعیان با بیان اینکه این قانون نتایجی دارد ولی هدف را محقق نمیکند و در نهایت نتایجی که میخواهند به دست نمیآید، در این ارتباط جایگاه وزارت ارشاد را شکننده خواند و گفت: فارغ از گرایشات سیاسی، وزارت ارشاد یک اتاق شیشهای است و اگر بخواهد این کار را بکند، در برابر رسانههایی که ممکن است به هر دلیلی از این اقدام خوششان نیاید، قرار میگیرد. این رسانهها میتوانند با پرداختن منفی، وزراتخانه را تحت فشار قرار دهند. خود وزارت ارشاد موقعیتش شکننده است. رسانهها قبلا هم این کارها را کردهاند. حتی با این کار وزیر جابه جا کردهاند. بنابراین به نظرم باید یک هماندیشی کرد و راهش را پیدا کرد که همهی بار برای اصلاح وضعیت رسانهای، روی دوش وزارت ارشاد نباشد. اگر خود وزارت ارشاد بخواهد وارد شود، به سرعت برخی از رسانهها علیهاش کار میکنند و یا باج میگیرند تا ساکت شوند. اگر وزارت ارشاد از قبل برای انجام این کار برنامهریزی نکرده باشد، این اطلاعیه به جای اینکه نتیجه مثبتی برایش داشته باشد، میتواند باعث شود که از طرف رسانهها که اتفاقا رسانههای واقعی هم نیستند، تحت فشار قرار گیرد.
او در توضیح حرفهایش تاکید کرد: رسانهها به راحتی با چند خبر میتوانند این کار را بکنند؛ بنابراین میتوان راههای منطقی پیدا کرد که از تعداد رسانههایی که اضافه و بی مصرف هستند کاسته شود و فضای رسانهای خیلی بهتری را داشته باشیم.
شفیعیان در پاسخ به این پرسش که «آیا میتوان به کار رسانه به عنوان یک شغل خانگی نگاه کرد و بدون دفتری رسمی و ثابت، فعالیت رسانهای داشت؟» گفت: به هر حال بخشی از رسانهها میتوانند به صورت پاره وقت کار رسانهای کنند؛ البته حداقل یک دفتر مرکزی داشته باشند اما بخشی از نیروهایشان تمام وقت نباشد. ما الان برای مثال درباره رسانه ای مانند واشنگتن پست این حساسیت را نداریم اما درباره رسانههای داخلیمان داریم. به این دلیل که ما یک بخش دولتی بزرگ در رسانه داریم برای همین بخش خصوصیمان نمیتواند سرپا بماند. لذا آمدیم کمکی را در نظر گرفتیم. حالا باید حساسیت داشته باشیم که این کمک را به کدام رسانه بدهیم و به کدام ندهیم. اما فکر کنید رسانه دولتی نداشته باشیم و رسانههای خصوصی بتوانند روی پای خودشان بایستند و یارانه قطع شود، آن وقت دیگر این حساسیت وجود ندارد، رسانه دلش میخواهد دفتر داشته باشد یا دلش میخواهد نداشته باشد. آن وقت دیگر موضوع تغییر نمیکند. تا به حال به ذهنتان رسیده که نیویورک تایمز دفتر دارد یا ندارد؟ این حساسیتهای ما برای همین است. روی تیراژ هم به این دلیل حساس میشویم که رسانهها بر اساس تیراژ یارانه و آگهی دولتی و کاغذ دولتی میگیرند. برای همین باید وزارت ارشاد باشد تا بررسی کند هر رسانه چقدر تیراژ دارد اما اساسا اگر آن کمک دولتی حذف شود، دیگر لازم نیست وزارت ارشاد نظارتی کند زیرا اگر کسی خوب کار نکند خودش نمیتواند سرپا بماند.
البته شفیعیان تاکید کرد که در شرایط کنونی موافق حمایت دولتی از رسانههاست و قطع کمکهای دولتی را منوط به محدود کردن رسانههای دولتی میداند. شفیعیان در این زمینه به ذکر جزییات پرداخت و گفت: البته در حال حاضر من از این حمایت دولتی و یارانه حمایت میکنم چون بخش خصوصی ما ضعیف است و نمیتواند سرپا بایستد؛ زیرا جمع بالایی از رسانههای کشور، دولتی هستند و میتوانند در رقابتی نابرابر بخش خصوصی را شکست دهند. مثلا یک روزنامه دولتیِ ۱۲ صفحهای را در نظر بگیرید و یک روزنامه خصوصی با همان تعداد صفحه، روزنامه خصوصی باید روی پای خودش بایستد اما روزنامه دولتی به راحتی از پول نفت خرج می کند، چندین برابر روزنامه خصوصی هم نیرو دارد. روزنامه خصوصی فرضا پنج هزار تومان هزینه میکند و روزنامه را باید ۶ هزار تومان بفروشد که سود داشته باشد اما روزنامه دولتی با همان کیفیت دو هزار تومان به فروش میرسد. حالا روزنامه خصوصی مجبور است صفحاتش را کم کند، کیفیتش را کم کند و تعدیل نیرو کند تا بتواند با همان قیمت بفروشد و رقابت کند. در همه حوزهها همینطور است اگر دولت وارد شود برای بخش خصوصی دیگر سودی ندارد.
او در پایان گفت: بنابراین در این حوزه هم فکر می کنم منشأ اصلی، دولتی بودن حجم بالایی از رسانهها است. اما همین رسانههای دولتی برای نهادهای خودشان هم کارآمدی لازم را ندارند؛ یعنی تبدیل می شوند به روابط عمومی و رسانههایی که فقط توجیه کننده هستند. همهشان نه اما عموما به چیزی زائد و حجیم تبدیل می شوند که می توانند فقط روابط عمومی دستگاهی باشند که به آن وابسته هستند.
انتهای پیام
نظرات