این شاعر و مترجم در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت تبلیغ کتابها و کتابخوانی در رسانهها و تبلیغات شهری اظهار کرد: کتاب کالایی است که تبلیغات آن با کالاهای فرهنگی دیگر فرق میکند. یعنی ما انتظار نداریم که به جز تبلیغ عمومی مسئله کتابخوانی، تبلیغ محیطی برای کتاب در سطح شهر ببینیم؛ البته امکانپذیر است اما معمولا اقتصادی نیست.
او در عین حال گفت: معمولا نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری نمیبینیم کسی برای یک کتاب در رسانههای گرم تبلیغ کند، دقیقا به همین دلیل که اقتصادی نیست؛ مگر در موارد خاصی مثل «هری پاتر» که از نظر تجاری به جایی رسیده که توجیه اقتصادی دارد. بنابراین باید گفت تنها راه درست و منطقی تبلیغ کتاب این است که مکانیزمهای معرفی کتاب به خوانندگان خاص خودش را تقویت کنیم که متاسفانه در طول سالهای اخیر در این زمینه معکوس عمل شده است.
علیرضا بهنام با توضیح بیشتر درباره شیوه تبلیغ برای کتاب بیان کرد: دو راه وجود دارد؛ یکی این است که بنگاههای انتشاراتی ریشهدار، قوی و دارای سنت و سیاست مشخص داشته باشیم که توانسته باشند چندین دهه خودشان را در فضای کتابخوانی و مخاطبان ادبیات تثبیت کنند. اما متاسفانه در کشور ما، نمیگذارند چنین نهادهایی اصلا به وجود بیایند. بسیاری از نشرهایی که سعی میکنند سنت خاصی را پایهگذاری کنند و با مخاطبان خود ارتباط بگیرند، بعد از مدتی به دلایلی تعطیل میشوند. گاهی این دلایل مربوط به مسائل ممیزی و مشکلشان با نهادهای نظارتی است و گاهی هم به دلایل اقتصادی است که چون حلقههای دیگر صنعت نشر خوب کار نمیکند، اینها به لحاظ اقتصادی متضرر میشوند.
او افزود: از سوی دیگر، ما باید برای مقوله کتاب که بخشی از ادبیات نوشتاری و فضای مکتوب فرهنگمان است، نشریات و جوایز دیرپا داشته باشیم که بتوانند مدت طولانی دوام بیاورند و مخاطب و خواننده خود را تقویت کنند. البته اینها هم متاسفانه به همان دو دلیل پیشین (دلایل نظارتی و اقتصادی) از بین میروند. بنابراین در چنین شرایطی با حجم انبوه تولیدات کتاب مواجه هستیم، بدون اینکه این تولیدات بتوانند کانالیزه شوند و به دست مخاطب واقعیشان برسند. این همان وضعیتی است که مشاهده میکنیم و در واقع چیزی به اسم تبلیغ کتاب، به آن معنی که انتظار میرود، وجود ندارد.
بهنام در ادامه به کتابهای بازاری اشاره و بیان کرد: یکسری کتاب مشخص وجود دارند که ممکن است بعضی نیازهای فوری مخاطبان را پاسخ دهند؛ مثل راهنماها. راهنمای اینکه چگونه صدروزه فلان کار را کنیم و روانشناسیهایی که به علم روانشناسی مربوط نیستند و بیشتر توصیههای خلق و خویی برای مخاطبانشان دارند و معمولا هم مشکل زیادی را حل نمیکنند اما این احساس کاذب را در مخاطب به وجود میآورند که مشکلش حل شده است. همچنین کتابهای مدیریتی که در سالهای اخیر تولیدشان با اوج گرفتن لیبرال دموکراسی در دنیا افزایش پیدا کرده و در کشور ما نیز. کاربرد این کتابها بیشتر کاربردی است، اگر چه، اگر نظر من را اگر بخواهید، نه روشها و نه نتایجش را تایید نمیکنم؛ چون در جهت افزایش تفوق یک شخص بر دیگران و بهرهکشی است. البته نظر من زیاد مهم نیست و این کتابها تولید میشوند و خواننده هم دارند.
این شاعر سپس با اعتقاد به ضرورت محدود شدن نظارتها گفت: در چنین شرایطی، تصور میکنم اولین اقدامی که باید برای بهبود تبلیغ کتاب صورت بگیرد این است که این مسئله نظارت مقداری محدودتر شود به موارد خاصی که در قوانین مصرح است و چارهای برای گریز از آنها نیست. نظارتهای سلیقهای بر تولید کتاب کنار گذاشته شود. البته اگر نظر من را بخواهید، میگویم تولید کتاب اصلا نیاز به نظارت ندارد. بایستی هر اندیشهای تولید شود، با مخاطبان خودش برخورد پیدا کند و اندیشههای مخالف آن هم وجود داشته باشد که اجازه قضاوت بدهد. اما فعلا به هر دلیلی، چنین چیزی در کشور ما میسر نیست. اما حالا که بناست نظارتی باشد، نظارت محدود باشد به موارد خیلی خاصی که گریزی از آنها نیست و قانون معین کرده است.
علیرضا بهنام همچنین گفت: تا جای ممکن به تولیدکنندگان کتاب به شکل عادلانه و بدون در نظر گرفتن نزدیکی و دوری به مدیران مربوطه یارانه تعلق بگیرد تا بتوانند به لحاظ اقتصادی سرپا بمانند و از هم نپاشند. این همه یارانه در بخشهای مختلف کشور خرج میشود اما به کتاب که میرسد انگار پول کم میآوریم! من فکر میکنم اگر این دو اتفاق بیفتد، مقداری امکان تولید این حلقههای واسط صنعت نشر بیشتر خواهد بود و در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم فضای تبلیغی برای کتاب شکل بگیرد.
انتهای پیام
نظرات