به گزارش ایسنا و به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، از سلسله نشستهای تخصصی فرهنگی و ادبی کانون همزمان با اولین روز «کتاب و کتابخوانی» فریدون عموزاده خلیلی، جمشید خانیان و حمیدرضا شاهآبادی، نامزدهای ایرانی جایزه آسترید لیندگرن به تشریح دیدگاههای خود درباره جهانیشدن ادبیات، ویژگیهای آثار لیندگرن و... پرداختند.
این گفتوگو با مدیریت حسین تولایی، از شاعران و کارشناسان کانون و حضور محمود مروج، معاون فرهنگی کانون، انسیه موسویان، مدیرکل آفرینشهای ادبی و هنری، افسون امینی، مدیرکل آفرینشهای فرهنگی، ابوالقاسم سلیمانی، مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون و جمعی دیگر از مدیران کانون برگزار شد.
فریدون عموزادهخلیلی در این نشست که همزمان با بیستونهمین دوره «هفته کتاب» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد، در رابطه با بسترهای لازم برای جهانی شدن ادبیات کودک گفت: روند جهانی شدن ادبیات که ادبیات کودک و نوجوان نیز شامل آن میشود از دو سطح قابل بررسی است، یک سطح برونزا که به اتفاقات، تصمیمات، اقدامات و امکاناتی برمیگردد که باید در جهان بیرونی وجود داشته باشد، مثل ترجمه آثار، تعامل پدیدآورندگان ادبیات با دیگران و چاپ کتابهای خوب در شرایط درست و مساعد که میتواند بسیار موثر باشد.
خلیلی افزود: سطح بعدی، عوامل درونزا است که کاملا به خود نویسنده برمیگردد، یعنی اگر نویسنده در اینجا با استفاده از عواملی و نه به صورت عادی کتابی را چاپ کند و حتی برای جوایز بینالمللی هم معرفی شود، نمیتواند به هیچ موفقیتی دست پیدا کند.
او در ادامه تصریح کرد: با رئیس آلما در سال ۹۴ گفتوگویی داشتیم در رابطه با کتابهایی که از ایران به این رویداد میآیند، نکاتی مطرح کرد که بسیار حائز اهمیت بود، به طور مثال او معتقد بود وقتی کتاب خوانده میشود خواننده هیچ برداشتی در مورد کودک یا نوجوانی از ایران پیدا نمیکند، زیرا به جزئیات احساسی توجه نمیشود و با خواندن این کتابها نمیتوان به یک کشف تازه از ایران رسید. معتقدم در بخش خلق داستان و شخصیت، ضعفهای زیادی داریم، کاستی ما در ادبیات، کشف و خلق است که باعث میشود داستان معنی پیدا کند.
نویسنده کتاب «دو خرمای نارس» در بخش دیگری از سخنان خود در مورد ویژگیهای آثار «آسترید لیندگرن» نیز گفت: این نویسنده یکی از مهمترین نویسندگان حیطه ادبیات کودک و نوجوان است که «پی پی جوراب بلند» او، از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار است. شخصیتها و زبان آثار «آسترید لیندگرن» همتراز مخاطبان کودک و نوجوان طراحی شده و توام با بازی و سرگرمی است. اگرچه ۰در بطن خود با نوعی اعتراض و نقد نسبت به آموزش رسمی و کودک رسمی همراه است. «پی پی جوراب بلند» در مورد همهچیز شورش میکند. این اثر در لایههای عمیقتر خود نسبت به ساختار اجتماعی و وضعیت فرودستان، با شوخطبعی و زبانی طنز اعتراض میکند.
او افزود: مضمون داستانهای «آسترید لیندگرن» مضامین اجتماعی است و به مباحثی چون دوستداشتن، عشق، به رسمیت شناختن شورش و اعتراض کودکان اهمیت ویژهای میدهد.
عموزاده در رابطه با نامزد شدن برای این جایزه و اتفاقی که در صورت گرفتن آن برای ادبیات خواهد افتاد، بیان کرد: واقعیت این است که من تمایلی به معرفی خود به این جایزه نداشتم اما با گفتوگوهایی که انجام شد قبول کردم، البته این کار برای من هم جنبههای مثبتی داشت. چون باعث شد پس از مدتها بیخبری و بیتوجهی نسبت به بسیاری از کارها و فعالیتهایم بار دیگر توجه خود را معطوف آنها بکنم تا بتوانم تمامی کارهای خود را در اختیار کمیته مربوطه قرار دهم؛ ولی به هر حال دریافت این جایزه برای من بحث خیلی جدی نبود.
نامزد جایزه آسترید لیندگرن در آخر گفت: من همه شخصیتهایی را که در کتابها خلق کردهام دوست دارم اما به بعضی از شخصیتها مثل «پسربچه خرمای نارس» یا دختری به نام «آفتاب»، علاقه بیشتری دارم.
جمشید خانیان نیز در این گفتوگو با بیان اینکه جوایز خارجی ادبی بهطور کلی به ماحصل فعالیتهای یک عمر نویسندگان تعلق میگیرد اظهار کرد: خیلی به این اعتقاد ندارم که باید برای بهدستآوردن جایزه آلما، اندرسن و... دست به قلم شد. فکر میکنم ادبیات کودک و نوجوان ما، با مشکلات زیادی مواجه است. ما در مقطعی از تاریخ، تاریخسازیهایی کردهایم که فهم ادبیات کودک و نوجوان ما را برای جهانیان سخت کرده است.
او افزود: ادبیات کودک و نوجوان به مفهوم واقعی آن مقولهای است که دو، سه دهه بیشتر از آن نمیگذرد و ما قبل از این تاریخ، مسائلی مثل فشار سانسور به اسم ادبیات کودک دست به قلم میشدیم. یعنی ادبیات کودک ما، مقولهای است که ما بهتازگی به سمت آن رفتهایم.
این نویسنده تصریح کرد: محیطهای مدیریتی ما با معضل جدی مواجه هستند. نهادهایی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوسته با فراز و فرود مواجه هستند. چنانکه در یک دهه پیش، نگاه مدیریتی کانون با حضور بعضی از افراد تغییر کرد و «عاشقانههای یونس در شکم ماهی» در آن شرایط شکل گرفت؛ اما، مدیریت فرهنگی ما دچار جابهجایی است و با هر جابهجایی دچار بحرانهایی میشود و اینکه درچنین شرایطی بخواهیم به جهانیشدن فکر کنیم، شوخی بزرگی است.
او در رابطه با ویژگی آثار آسترید لیندگرن تاکید کرد: همنشینی خیال و واقعیت در آثار این نویسنده به گونهای در هم تنیده شده که نمیتوانیم لحظهای فکر کنیم که غیرواقعی باشد. همچنین باید به زبان روان و گویای کتابها اشاره کرد که در ارتباط با مخاطب بسیار موثر است.
خانیان همچنین در رابطه با تکراری بودن نامزدهای جایزه «آسترید لیندگرن» گفت: تکرار یک نویسنده اگر به آن فعالیت جدیدی اضافه شده باشد اتفاق خوبی است اما اگر بدون ارزش افزوده به آثار و پرونده باشد، افتادن در دام تکرار است.
در ادامه این گفتوگو این کارگردان و نویسنده در رابطه با گرفتن جایزه «آسترید لیندگرن» تصریح کرد: گرفتن این جایزه هیچ تاثیری در ادبیات و زندگی کاری نویسنده ندارد و شاید تنها از نظر مالی بتواند تا حدی تاثیر گذار باشد. گاهی یک نویسنده بعد از گرفتن یک جایزه جهانی دیگر نمیتواند اثری خلق کند و باید توجه داشت جایزهها تنها حاصل یک سری داوری و قضاوت است.
حمیدرضا شاهآبادی نیز با حضور در این نشست با تاکید بر اینکه در مورد حضور در بازارهای جهانی معمولاً ما یا دچار رعب و یا خودشیفته هستیم، هر دو اینها را، دو روی یک سکه خواند و گفت: ما، یا با شعار «هنر نزد ایرانیان است و بس»، انتظار داریم همه به ما توجه کنند و یا به دلیل ترس از بازارهای جهانی خود را کنار میکشیم؛ در حالی که ادبیات ما از سطح خوبی برخوردار است و هم در خاورمیانه و هم در حوزه آسیا، ما حرفهای خوبی برای گفتن داریم.
نویسنده رمان «دروازه مردگان» بیان کرد: ما در حوزه ادبیات کودک از سطح خوبی چه در خاورمیانه و چه در دیگر مناطق آسیا برخورداریم. بهگونهای که با جرأت میگویم در خاورمیانه جزو بهترینها و در سطح آسیا بعد از ژاپن و کره، جزو کشورهای مطرح به شمار میآییم. یکصد سال فعالیت در حیطه ادبیات کودک، توقع جایگاه مناسب را در ما ایجاد میکند؛ اما اینکه چرا این اتفاق نمیافتد، به وضعیت نشر ما برمیگردد.
شاهآبادی سپس تاکید کرد: ما صنعت نشر نداریم و نگاهمان به این صنعت سنتی است در حالی که گردش مالی صنعت نشر ایران در دو سال گذشته ۱۰ هزار میلیارد برآورد شده و تنها ۵ تا ۱۰ درصد صنعت کاغذ به نشر وابسته است و بقیه این کالای اساسی جهت بستهبندی تعلق میگیرد و این یعنی ما مشکل کاغذ نداریم.
او افزود: این نگاه غلط ما به صنعت نشر است که این صنعت را با مشکل مواجه کرده است. نگاه غیرصنعتی به صنعت نشر باعث شده که هیچ کس به این موضوع فکر نکند و باید به آن سامان داد و برای حضور در بازارهای جهانی به آن توجه ویژه کرد.
این نویسنده همچنین با بیان اینکه نمیتوانیم قانون کپی رایت را رعایت نکنیم و تصور کنیم که از صنعت نشر برخورداریم، گفت: امیدوارم صنعت نشر به معنی واقعی صنعت شود زیرا در این حالت، در بازارهای جهانی افرادی پیدا میشوند که بهصورت بیزینسی به معرفی نویسندگان و آثارشان بپردازند و آن وقت است که نشر گنجشکروزی ما، به صنعت به مفهوم واقعی بدل میشود.
نویسنده رمان «لالایی برای دختر مرده» در زمینه ویژگیهای آثار آسترید لیندگرن گفت: جسارت و شجاعت در پرداختن موضوعهایی که به شکل سنتی تصور بر آن است که نباید به آنها پرداخته شود و با بچهها در مورد آنها حرفی زد، از ویژگیهای منحصربهفرد این نویسنده است. لیندگرن کتاب «پرنده قرمز» را نوشته که کاملاً به موضوع فقر گرسنگی و مرگ میپردازد. اینها عناصری هستند که بسیاری از ناشران با دیدن آنها در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در مقابل نشر آنها مقاومت میکنند. اما او به خوبی به این مساله پرداخته است. موضوع این کتاب سنگین است و بسیاری از ما، از پرداختن به این مسائل خودداری میکنیم؛ چون تصور میکنیم این مسائل را بچهها نباید بدانند این درحالی است که این موضوعها بخشی از واقعیتهای ساختار اجتماعی ما را تشکیل میدهند.
این نویسنده در پاسخ به این سوال که آیا تصور میکنید اسم شما در فهرست برندگان جوایز جهانی مثل آسترید لیندگرن قرار میگیرد و اگر بله، چه سرنوشتی برای ایران و ادبیات کودک ایران رقم میخورد، گفت: من به جد آرزو میکنم این اتفاق بیفتد و برای آن تلاش میکنم؛ چون معتقدم پس از سن چهلوپنجاهسالگی آدمها به گذشته نگاه میکنند و خیلی تلخ است که نتوانیم پس از گذشت این عمر، چیزی را به دست بیاوریم. من آدمها را در دنیا مثل یک استادیوم فوتبال میبینم که در آن ۲۲ نفر در زمین بازی میکنند و صدهزار نفر دیگر آنها را تماشا میکنند. من دوست دارم بازیکن این میدان باشم. بنابراین به خود حق میدهم که آرزو کنم تا برنده شوم. اگر این افتخار به هرکسی در ایران تعلق بگیرد افتخاری است برای ادبیات کودک ما. همچنان که پیش از اینها سینمای ژاپن با حضور شخصیتی چون کوروساوا و سینمای ایران با همت کیارستمی در سطح جهان مطرح شد.
شاهآبادی در پایان یکی از شخصیتهای کتاب «کافه خیابان گوته»اش را که تصور میکند بار تمام تاریخ را، به دوش میکشد، در زمره شخصیتهای دوستداشتنی آثارش دانست.
بر اساس این خبر، قرار بود در این گفتوگو هوشنگ مرادیکرمانی نیز حضور داشته باشد که به خاطر محدودیتهایی کرونایی در نشست حضور نداشت.
انتهای پیام
نظرات