علی باغدار دلگشا در گفتوگو با ایسنا در خصوص نگرش اسلاممحور سید جمالالدین اسدآبادی در مسیر تجدد، اظهار کرد: برخی از ملیگرایان معتقد بودند که باید با استفاده از ملیگرایی و باستانگرایی به هویت دست یافت و این هویت نیز زمینه تجدد را فراهم میسازد، اما گروه دیگری که سید جمالالدین اسدآبادی را میتوان از جمله افراد این گروه دانست، معتقد بودند برای دستیابی به هویت نیازمند استفاده از هویت ملیگرایی نیستیم و باید از هویت و پیشینه دینی خود استفاده کنیم تا به هویت برسیم. محوریت این هویت ایرانیبودن نیست، بلکه بر اساس مسلمان بودن شکل میگیرد. بر این اساس هویت اسلامی در مسیر تجدد، میتواند زمینه شکلگیری تمدن اسلامی را ایجاد کند.
وی ادامه داد: این دو جریان فکری بسیار به یکدیگر نزدیک میشوند، زیرا دارای یک دشمن مشترک بودهاند. از این رو ملیگرایان با سید جمالالدین اسدآبادی درگیر نشده و او نیز به موضعگیری علنی نسبت به ملیگرایان ورود پیدا نمیکند. به شکلی که حتی شخصیت ملیگرای تندرویی مانند میرزا آقاخان کرمانی نیز ارتباطات و نامهنگاریهای بسیاری را با سید جمالالدین اسدآبادی برقرار میکند. در حالی که ایده این دو شخصیت بسیار متفاوت از یکدیگر است.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: سید جمالالدین اسدآبادی جریان فکری را رهبری میکند که معتقد است با استفاده از اتحاد اسلامی میتوان به تمدن اسلامی دست یافت و به تعبیری اندیشه اتحاد را بیان میکند. بنابراین تفاوتی میان ناصرالدینشاه در ایران و عبدالحمید در عثمانی قائل نمیشود، زیرا هر دو پادشاه را ظالم میداند. وی معتقد است که این دو پادشاه باعث فاصله ایجادشده میان ایران اسلامی و عثمانی اسلامی شدهاند. حتی افغانستان اسلامی و هند اسلامی را مورد توجه قرار میدهد.
باغدار دلگشا عنوان کرد: بنابراین سید جمالالدین اسدآبادی عباراتی مانند وطن و دین را در ساختار اسلام تعریف میکرده و مدتی در مصر، ایران، عثمانی، هند و انگلستان اقامت داشته است. سید جمالالدین اسدآبادی بر روی دو گزاره ضد استعمار و ضد استبداد متمرکز بوده است، به شکلی که نگرش ضداستعمار او سبب میشود که نسبت به تجدد غربی نیز دیدگاهی منفی داشته باشد، در حالی که روشنفکران پیش از سیدجمال نگاه مثبتی نسبت به روشنفکری و تجدد غرب داشتهاند.
وی اضافه کرد: رویکرد ضد استبدادی سید جمالالدین اسدآبادی باعث میشود که تقابل او با دولت به شکلی واضح و مشخص معین نشود. به گونهای که با وجود نگرش ضد استبدادی، اما هیچگاه مانند آخوندزاده و کرمانی روحیاتی انقلابی نداشته است و تنها در دهه پایانی حیاتش به این نگرش نزدیک میشود.
این پژوهشگر تاریخ افزود: آخوندزاده و کرمانی همواره معتقد بودهاند که ناصرالدینشاه باید ترور شود در حالی که سید جمالالدین اسدآبادی در ابتدا اعتقاد داشت که اصلاحات باید از بدنه بالای هرم قدرت آغاز شود و لذا تلاش میکرد که ارتباط نزدیکی با ناصرالدینشاه و عبدالحمید برقرار کند، اما پس از گذشت مدتی متوجه شد که اصلاحات از بالا نتیجهبخش نیست، از این رو برخی معتقدند طرح ترور ناصرالدینشاه با ایده و همفکری سید جمالالدین اسدآبادی برنامهریزی شده است.
باغدار دلگشا خاطرنشان کرد: سید جمالالدین اسدآبادی نمیتواند به ناصرالدینشاه نزدیک شود و اصولی را از منظر تجدد با وی آغاز کند. به همین دلیل در راستای اهداف خود به عبدالحمید نزدیک میشود و تلاش میکند تا اصلاحات سیاسی را در قالب استفاده از اصول شریعت اسلامی در عثمانی پیاده کند. بنابراین اصلاحات را در دوره عبدالحمید آغاز میکند و برخی از اندیشههای تجدد در معنای اسلامی را در منطقه عثمانی ترسیم میکند.
وی تصریح کرد: پس از آنکه جریان بابیه در اوایل دوره ناصرالدینشاه شکل میگیرد و سرکوب میشود، شاخهای با عنوان ازلیها در بابیه ایجاد میشود که وابسته به یحیی صبح ازل بوده است که پس از آن بهاءالله روی کار آمده و بهائیت را ایجاد میکند. به طور کلی سید جمال در ایران بیشترین ارتباط را با بابیان ازلیمذهب برقرار کرده است.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: در این دوره زمانی ازلیها از پیشگامان اندیشه تجدد و مشروطهخواهی در ایران هستند. به شکلی که حتی میرزا آقاخان کرمانی دختر یحیی صبح ازل را به عنوان همسر خود برمیگزیند و سید جمالالدین اسدآبادی نیز ارتباط نزدیکی با ازلیها برقرار میکند، زیرا ازلیان در کنار بهرهمندی از روحیات انقلابیگری، مذهب را مورد استفاده و توجه قرار میدهند.
باغدار دلگشا گفت: در حالی که قرائت آنها از مذهب بسیار متفاوت از نگرش سید جمال بوده است، اما به سبب اشتراک در کلیدواژه مذهب، ارتباطاتی با یکدیگر داشتهاند. یکی از ویژگیهای هویت و اندیشه فردی سید جمالالدین اسدآبادی این است که با توجه به اهمیت اتحاد جهان اسلام در نگرش وی، ایرانی بودن و یا افغانستانیالاصل بودن خود و همچنین سنیمذهب و یا شیعهمذهب بودن خود را مورد تعریف قرار نمیدهد.
وی اظهار کرد: از این رو حتی زمانی که جریان فراماسونری در مصر رشد پیدا میکند و سید جمالالدین اسدآبادی به این کشور میرود، عکسهایی با لباسهای ماسیونری از او ثبت میشود، علاوه بر اینها هنگام سفر به هند، عثمانی، افغانستان و ایران نیز تنها بر هویت اسلامی خویش تأکید دارد و نه بر ملیت و هویت ملی.
انتهای پیام
نظرات