بدین منظور بر آن شدیم تا برخی اشکالهای رایج امروزی را که در گفتار و نوشتار مردم، فراوان دیده و شنیده میشود، یادآوری و اصلاح کنیم تا شاید بتوانیم در راه درست خواندن و درست نوشتن واژهها، اصطلاحها، عبارتها و درنهایت برای پاسداشت زبان فارسی قدمی برداریم.
حرف ( ش)
شادُروان / شادرَوان
شادرَوان (شاد + روان) یا روانشاد، واژهای مرکّب است که برای احترام پیش از نام شخص متوفّی میآید و تقریباً مترادف با مرحوم است. مثلاً شادرَوان زرّین کوب؛ شادُروان به ضمّ (د) یا شادَروان به فتح (د)، از واژههای قدیمی است و امروزه کاربرد بسیار کمی دارد. یعنی پرده یا سراپرده و خیمهی بزرگ و مجلّل بوده که در درگاه شاهان میآویختهاند. نیز به معنی فرش مُنقّش و گرانبها آمده است. شهرت (نام خانوادگی) یکی از خوانندگان امروزی، آقای شادُروان است. روزی مجری محترم یکی از شبکههای رادیو فرمودند: خوب، حالا یک آهنگ از آقای شادرَوان بشنوید!
شبهای اِحیا / شبهای اَحیا
اِحیا یا اِحیاء، در عربی مصدر باب اِفعال است؛ یعنی زنده نگه داشتن یا شب زنده داری کردن. اَحیا یا اَحیاء، به فتح همزه، جمع (حَیّ) است یعنی زندهها. در فارسی همزهی پایانی این گونه واژهها حذف میشود. با این توضیح در ماه مبارک رمضان، آن شبهای ویژه را باید شبهای اِحیا خواند؛ نه اَحیا؛ چون بسیاری از مردم آن شبها را تا سحرگاه زنده نگه میدارند و بیدار میمانند. لذا دراین باره، اِحیا درست است؛ نه اَحیا.
شِفا / شَفا
واژههای زیادی در فارسی وجود دارند که از نظر اِعراب و حرکت و تلفظ، با تلفظ واژهی اصلی تفاوت دارند. و دیرزمانی است که تلفظ غیراصلی آنها جا افتاده است. مانند: (اِحیا و اَحیا)، (خَلط مبحث و خِلط مبحث)، (سُفته وسِفته)، (زُوّار و زَوّار)، و... . (شِفا) هم از آن واژههاست. شِفا یا شِفاء، به کسر (س) مصدر است و به معنی بهبود یافتن از مرض و تندرستی و بهتر شدن حال بیمار است. اسم فاعل آن، (شافی) است که یکی از اسمهای حضرت حق است؛ یعنی شِفا دهنده از بیماری. شَفا، به فتح (ش) اسم است و معنی زیادی دارد از جمله: کنار، کناره، کران، کرانه و لبه. شِفا، در زبان مردم بیشتر (شَفا) به فتح (ش) در افعال شفا یافتن و شفا دادن تلفظ میشود. در واقع باید گفته شود: فلانی شِفا یافت. یا؛ خدا او را شِفا بدهد؛ نه شَفا بدهد.
شهیدِ بلخی / شهید، بلخی
واژهی شهید در طول تاریخ از واژههای خاصّ و مقدّس بوده و هست. شهید، عنوان یا لقب کسی است که به درجهی شهادت نایل شود. مانند شهید مطهّری، شهید بهشتی، شهیدرجایی. در زبان فارسی واژههایی مانند شهید برای نام بعد از خود به «شاخص» معروفند. واژهی شهید در این حالت، بدون کسره نوشته میشود. مانند: شهید رجایی. گویی که بعداز شهید ویرگول وجود دارد.
در اینجا نکتهی قابل ذکر این است که درگذشته واژهی شهید، نامی مردانه بوده؛ مانند: سعید، مجید، حمید. نام یکی از شاعران برجستهی ایران، شهید بوده است؛ ابوالحسن، شهیدِ بلخی. امروزه به سبب ناآشنایی با این مسأله، معمولاً نام این شاعر را با ویرگول میخوانند: شهید، بلخی؛ و گمان میکنند که ایشان هم شهید شده و لقب شهید دارد! در صورتی که نامش شهید است و شهرتش بلخی است و معمولاً نام به نام خانوادگی اضافه میشود و کسره میگیرد. مانند: سید حسنِ غزنوی، سعدیِ شیرازی، عُمّانِ سامانی و... . ابوالحسن، شهیدِ بلخی نیز بدینگونه خوانده میشود؛ نه شهید، بلخی.
انتهای پیام
نظرات