دکتر هادی انصاری، تحصیلکرده دکترای زبان و ادبیات فارسی، در مقاله خود با عنوان «درست بنویسیم و درست بخوانیم» که آن را در اختیار ایسنا قرار داده است، مینویسد: درباره درست خواندن و گفتن و نوشتن، تاکنون بسیار گفتهاند و نوشتهاند و شنیدهایم و خواندهایم؛ ولی کافی نیست. پاسداشت زبان فارسی و برطرف کردن اشکالها، نمیتواند به چندنوشته، برنامه، کتاب و جزوه منحصر باشد و اگر هر روز هم یادآوری شود، تکراری نخواهد بود و تأثیرخود را خواهد گذاشت.
گُزاردن، گزاشتن / گُذاردن، گذاشتن
یکی از اِشکالهای فراوان در نوشتههای فارسی، جابهجا نوشتن واژههایی است که با این دو مصدرترکیب میشوند. مصدر گُزاردن یا گزاشتن با حرف (ز) به معانی اداکردن، انجام وظیفه یا کار، به جاآوردن است؛ و مصدر گُذاردن یا گذاشتن با حرف (ذ) اغلب به معنی نهادن، چیزی را در جایی نهادن و قراردادن به شکل فیزیکی است؛ همان (وَضع) عربی. بنابراین مفاهیم روحانی و معنوی مانند: نماز، حق، خدمت، شُکر، خراج، سپاس و نظایر آن، با گُزاردن با (ز) نوشته میشود: نمازگزار، حقگزار، خدمتگزار، شکرگزار، خراجگزار، سپاسگزار؛ و واژههایی مانند: قانون، قیمت، بنیان، بنیاد و نظایر آن با گُذاردن با (ذ) نوشته میشود: قانونگذار، قیمتگذار، بنیانگذار و بنیادگذار.
گفتنی است که یکی از معانی گزاردن یا گزاشتن، گفتن و شرح و بیان کردن است. به این اعتبار، واژهی گزارش با (ز) نوشته میشود. یعنی متنی که نوشته شده و گفته و خوانده میشود. واژهی پیغامگزار نیز با (ز) درست است. جناب نظامی در لیلی و مجنون میگوید: پیغام گُزار، داد پیغام کِای طالعِ توسنت، شده رام!...
گُل خَطمی/ گُل ختمی
خَطمی واژهی عربی است و با (ط) نوشته میشود. نوعی گیاه گُلدار است. گاهی به گمان فارسی بودن با (ت) مینویسند؛ (ختمی) که شکل درست آن، با (ط) است: گل خَطمی.
حرف (ل)
لَقوَه / لَغوه
لَقوَه، با (ق)، به فتح (ل) و (و) یعنی بیحسّی و رَعشهی نیمی از چهره که باعث کجی دهان و چانه میشود. چیزی شبیه سکته. گاهی با (غ) نوشته میشود: لَغوَه؛ که نادرست است و لَقوَه درست است.
لَهِ او / برلَهِ او
لَه یا عَلَیه از اصطلاحات حقوقی است. حرف (لَ) در عربی، به معنی به سودِ یا نفع کسی است. اصطلاحاً (لَه) همان معنای سود و نفع را دارد. یک از معانی (بَر) در فارسی، ضدّ یا مُخالف است؛ لذا ترکیب (بر) با (لَه) یعنی (بَر لَه) ترکیب متضاد ایجاد میکند. بنابراین بهتر است فقط (لَه) گفته و نوشته شود؛ نه (برله).
مثال: او بَر لَهِ ما شهادت داد، یعنی ضدّ ما... (نادرست)/ او لَهِ ما شهادت داد، یعنی به سودما... (درست)
لِپتون / نِپتون
یکی از اشکالهای گفتاری و نوشتاری در زبان فارسی تلفظهای نادرست واژههای بیگانه است. مانند:
تلفظ ماسک (نه ماکس) فلاسک (نه فلاکس) و نظایر آن. لِپتون واژهی غربی است. نام یک چای خارجی است که در محفظههای توری شکل و ظریف بسته بندی میشود و با نخی که بدان متّصل است درآب داغ یا گرم گذاشته میشود و مصرف میشود. اغلب مردم آن را چای نِپتون تلفّظ میکنند. درصورتی که نِپتون نام سیّارهای در آسمان است. نِپتون، پروتون و ...
انتهای پیام
نظرات