این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره مواجهه ادبیات با بحرانهایی مانند جنگ، بلایای طبیعی و بیماریهای همهگیر از جمله کرونا، اظهار کرد: ادبیات باید در بحرانها نقش داشته باشد. از سه موردی که به آن اشاره کردید، حضور ادبیات در جنگ بیشتر از سایر بحرانها بوده است، البته شاید حضور جدی آن در جنگ به حمایتهای دولتی برمیگردد که لزومی هم نداشته که باشد. حضور ادبیات در اتفاقاتی که در کشورمان میافتد خیلی جدی نیست، چه اتفاقاتی که به صورت طبیعی رخ میدهد و چه اتفاقاتی که به صورت سیاسی و اجتماعی است، زمانی که به عقب برمیگردیم و نگاه میکنیم میبینیم اکثر خروجیهای ادبیات حتی در هشت سال جنگ، با وجود حمایتها، چه به لحاظ کمی و چه کیفی آثار ارزندهای نبوده است. نه اینکه همه آثار را بخواهیم نقد کنیم؛ کتابهای خوبی هم بوده است، اما به نظرم از هشت سال جنگ میتوانست کتابهای خوبی بیرون بیاید، یا اتفاقات دیگری نظیر اتفاقات سال ۸۸، سال ۷۶، بالا رفتن قیمت دلار، آتش زدن پمپ بنزین، انقلاب و... از دل همه اینها قاعدتا باید آثار خوبی بیرون بیاید اما در خیلی از وقایع ادبیات هیچ حضوری ندارد.
او افزود: احتمالا این موضوع به خاطر مجموعهای از عوامل است که نیاز به یک عارضهیابی جدی دارد. کسی بیاید و بررسی کند که چرا نویسندهها نسبت این مسائل واکنش نشان نمیدهند. ما چند سیل و زلزله بزرگ داشتیم که آثار زیادی درباره آنها منتشر نشده، البته آثاری منتشر شده اما با توجه به شدت و حدت اتفاقات، آثار زیادی نیست.
ارزاقی سپس بیانکرد: نویسنده پیشگو نیست اما به واسطه حساسیتهایی که نسبت به یکسری واکنشهای اجتماعی دارد، میتواند یکسری وقایع را پیشبینی کند البته نه وقایع طبیعی، بلکه وقایع اجتماعی. کما اینکه من معتقدم بیماری همهگیر کرونا یک اتفاق طبیعی نبوده است، تخصصی در این زمینه ندارم و صرفا به واسط چیزهایی که خواندهام و تجربه درگیری با کرونا، حس میکنم این بیماری، بیماریای است که حضور انسان و دستکاری ویروس توسط انسان را میتوانیم در آن ببینیم. به نظرم اگر یکسری اتفاقات را در کنار هم در نظر بگیریم، احتمالا نویسندهها میتوانستند یک بیماری همهگیر را پیشبینی کنند البته نه کروناویروسی به این شکل و شمایل اما اینکه ممکن است بیماری همهگیری بیاید. از نمونههای معروف پرداختن به بیماری همهگیر «کوری» است که خیلی وقت پیش نوشته شده و بیماریای بود که همه درگیر میشدند و کوری سفید میگرفتند.
او خاطرنشان کرد: حضور ادبیات باید جدی باشد و اگر ادبیات در بحرانها جدی باشد، قطعا میتواند شناختی به مردم بدهد و شدت و حدت فاجعه را کمرنگتر کند و ذهنیت مردم را نسبت به قضیه آماده کند. کرونا قاعدتا میتواند در تاریخ ثبت شود، همه این اتفاقات میگذرد و چنین اتفاق عجیب و غریبی که در این یکی دو سال افتاده، میتواند ۶۰_۷۰ سال دیگر به صورت ادبیات برای مخاطب دلنشین باشد.
نویسنده «سنگ، سین آخر» و «سرزمین نوچ» درباره پرداختن به ویروس کرونا با توجه به اینکه برخی معتقدند الان زمان مناسبی برای نوشتن درباره آن نیست و باید این موضوع در ذهنها تهنشین شود، گفت: من هم زیاد میشنوم و تا بخشی هم معتقدم که یک اتفاق که ممکن است شخصی باشد و یا همهگیر که من هم در آن درگیرم باید تهنشین شود اما تهنشین شدن تا چه حد؟ تهنشین شدن میتواند کاملا شخصی باشد، من میتوانم در عمق یک فاجعه باشم، اما بتوانم بنویسم یا ممکن است جوری روح و روان و جسم من درگیر فاجعه و بحران شود که نیاز باشد پنج سال بگذرد تا بتوانم بنویسم.
او افزود: چنین چیزی را به صورت یک تئوری داریم که اگر میخواهید درباره موضوعی بنویسید، صبر کنید که تهنشین شود. در عین اینکه به آن اعتقاد دارم، میتوانم بگویم خیلی هم به آن معتقد نیستم زیرا احمد محمود «زمین سوخته» را زمانی مینویسد که جنگ شروع شده و او وسط معرکه بوده است، کتابی که از نظر من بهترین اثر درباره جنگ است و زمانی که این کتاب را کنار کتابهای دیگر میگذاریم، کتابهایی که نویسنده صبر کرده از شدت و حدت ماجرا گذشته، میبینیم اثر خوبی است. البته آثار خوب دیگری هم داریم. من اگر بخواهم بنویسم باید مقداری صبر کتم که در وجودم تهنشین شود ولی خب اگر ۱۵ سال صبر کنم، احتمالا از واقعه و اتفاق دور میشوم که برای خودم هم ملموس نیست. تهنشین شدن به این معنا است که نویسنده بتواند منصفانه درباره اتفاق بنویسد و نتیجهگیری کند. امکان دارد نویسندهای همان زمان نگاه منصفانه داشته باشد و چون اتفاقات عمومی برای همه مشخص است، باید خیلی منصفانهتر باشد. تهنشین شدن به این معناست.
انتهای پیام
نظرات